Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 203 (10 milliseconds)
English	Persian
double standard	قواعد تبعیض امیز وسخت گیرمخصوصا نسبت بجنس زن
double standard	نظام دو معیاری
Search result with all words
double standard planer	دستگاه رنده با دو قسمت ساکن صفحه تراش استاندارددوبل
Other Matches
standard	اقلام مورد نیازی که جانشین کالای نظامی می شوند
standard	همگون یکنواخت یکجور
standard	همشکل
standard	همسان
standard	قانونی
standard	عیار قانونی استاندارد مقرر
standard	نمونه قانونی
standard	یکسان معیار
standard	نورم مقیاس
standard	قسمت ساکن دستگاه
standard	سنجه
standard	دو میله عمودی پرش با نیزه یا پرش ارتفاع میله عمودی تکیه گاه وزنه
standard	استانده
standard	کالای جانشین رزمی
standard	مطابق نمونه مطابق معیار عمومی معمولی
standard	استاندارد
standard	مرسوم
standard	متداول
standard	نشان پرچم
standard	متعارفی
standard	نمونه قبول شده معین
standard	اقلام قابل قبول برای جانشینی کالای نظامی
standard	قالب
standard	الگو
standard	استاندارد همگون
standard	معیار
standard	متعارف
standard	معمولی
standard A	استانداردA
standard	متن یا فرم یا پاراگراف چاپ شده طبیعی که چندین بار استفاده شود.
standard	طبیعی یا معمولی
standard	تابعی که یک تابع که زیاد اجرا شود را اجرا میکند مثل ورودی صفحه کلید یا صفحه نمایش
standard	حالت اجرای ویندوز ماکروسافت که از حافظه گسترده استفاده میکند ولی امکان چند کاره بودن در برنامههای کاربردی Dos را نمیدهد
standard	اولین مگا بایت حافظه در PC.
standard	نامهای که بدون تغییر به متن اصلی فرستاده میشود ولی سپس با درج نام و آدرس افراد مختلف مشخص میشود
standard	واسط بین دو یا چند سیستم که از استانداردهای از پیش تعیین شده پیروی می کنند
standard	مقرر قانونی
standard	محدوده رنگها که در یک سیستم مشخص فراهم هستند و توسط تمام برنامه ها قابل اشتراک هستند
standard	خصوصیات خاص که به صورت طبیعی در سیستم کامپیوتری وجود دارد
standard error	خطای معیار
standard error	خطای معدل
standard error	خطای پایه
standard error	خطای استانده
standard feature	خصیصه متعارف
standard form	صورت متعارف
standard conditions	شرایط متعارفی
standard costs	هزینههای استاندارد
standard brick	اجر معمولی
magnetic standard	اهنربای استاندارد
standard error	خطای استاندارد
standard deviation	انحراف معیار
standard condition	شرایط متعارف فشار و دمای متعارف
standard costs	هزینههای نرمال
escort of the standard	گارد محافظ پرچم
per standard compass	برحسب قطب نمای استاندارد
performance standard	معیارهای عملکرد معیارهای اجرای کار یاعملکرد یکان یا دستگاه معیارهای اجرای کار
portable standard	چراغ مطالعه
portable standard	چراغ ایستا
primary standard	استاندارد اولیه
resistance standard	مقاومت استاندارد
standard resistor	مقاومت استاندارد
secondary standard	استاندارد ثانویه
de facto standard	سسهای اعتبار به آن ندارد
standard score	نمره معیار
paper standard	پول رایج مملکت
living standard	سطح زندگی
escort of the standard	گارد پرچم
floor standard	لامپ پایه دار
floor standard	چراغ پایه دار
frequency standard	استاندارد فرکانس
gold standard	واحد طلا
gold standard	پایه طلا
gold standard	نظام پولی طلا
gold standard	نظام پایه طلا
inductance standard	اندوکتانس
inductance standard	متعارف اندوکتانس
silver standard	واحد پول نقره
silver standard	استاندارد نقره
american standard	Interchange forInformation Code
standard bred	اسب امریکایی پرورش یافته برای مسابقه سرعت واستقامت
standard candle	شمع استاندارد
standard cell	پیل استاندارد
standard compass	قطبنمای اصلی مغناطیسی
standard condition	شرایط استاندارد
standard of living	معیار زندگی
standard of living	استاندارد زندگی
american standard	کد استانداردامریکایی برای مبادله اطلاعات
basic standard	استاندارد اولیه
standard error of mean	خطای معیار میانگین
ST0 standard	استاندارد واسط دیسک که در IBM PC استفاده میشود , سافت Seaglt
calibration standard	استانداردتنظیم
calibration standard	اندازه کالیبراسیون
calibrating standard	تنظیم شده به صورت استاندارد
standard atmosphere	اتمسفر استاندارد
bimetallic standard	پایه پولی دو فلزی
standard atmosphere	اتمسفر
standard bar	میله استاندارد
standard bar	میله معمولی
standard of living	سطح زندگی
standard function	تابع استاندارد
standard time	ساعت بین المللی ساعت استاندارد
wage standard	دستمزد استانده
standard lens	نفراستاندارد
standard price	قیمت پایه
standard pitch	گام استاندارد
standard penetration	ازمایش نفوذی استاندارد
standard pascal	پاسکال استاندارد
standard bearer	پرچم دار
standard bearer	علمدار
standard bearer	پیشوا
standard bearers	پرچم دار
system standard	استانداردسیستم
system standard	معیار سیستم
standard time	وقت بین المللی
standard subroutine	زیرروال متعارف
standard time	زمان استانده
standard time	زمان رسمی
standard specification	مقررات استاندارد
standard specification	دستورات استاندارد
standard solution	محلول استاندارد
standard trench	سنگر معمولی
standard section	پروفیل استاندارد
standard rudder	51 درجه سکان
standard rate	نرخ استاندارد
standard bearers	پیشوا
standard stimulus	محرک معیار
standard bearers	علمدار
standard measure	اندازه استاندارد
standard interface	رابط استاندارد
standard interface	واسطه استاندارد
standard method	روش استانده
standard load	بار مهمات مطابق نمونه یا تنظیم شده
standard metre	متر قانونی یا قبول شده
standard motor	موتور معمولی
standard motor	موتوراستاندارد
standard load	بار تنظیم شده
standard ohm	اهم استاندارد
standard language	زبان متعارف
standard class	درجه استاندارد
standard price	قیمت استاندارد
standard gauge	اندازه معمولی
standard item	اقلام نمونه یا استاندارد یامطابق معیار تعیین شده
standard lamp [British]	آباژور زمینی
standard lamps [British]	چراغ های پایه دار
standard lamps [British]	آباژورهای زمینی
standard lamp [British]	چراغ پایه دار
gold bullion standard	پایه شمش طلا
primary standard grade	خلوص استاندارد اولیه
international organisation for standard	موسسه بین المللی استاندارد
gold exchange standard	پایه ارز طلا
international standard atmosphere	اتمسفر استاندارد بین المللی
standard poker hands	استانداردبرهایدستی
Industry Standard Architecture	استاندارد برای باس در IBMPC یا سازگار با آن
minimum standard of living	حداقل سطح زندگی
standard temperature and pressure	شرایط استاندارد
standard temperature and pressure	شرایط متعارف فشار و دمای متعارف
standard temperature and pressure	شرایط متعارفی
gold bullion standard	پایه طلای غیر مسکوک
international gold standard	پایه طلای بین المللی
standard error of difference	خطای معیار تفاوت
current standard cost	مقیاس سنجش قیمت کالای تولیدی یا مواد اولیه با قیمت پایه است
basic standard cost	قیمت استاندارد
army standard score	نمرات استاندارد و اندازههای بدنی افراد
standard lamp holder	سرپیچ معمولی لامپ
ambient quality standard	استاندارد کیفیت پرمون
standard electrode potential	پتانسیل الکترود استاندارد
standard egg section	مقطع تخم مرغی شکل معمولی
standard oxidation potential	پتانسیل اکسایش استاندارد
standard oil company	استاندارد اویل کمپانی
data encyption standard	استاندارد حفافت داده
standard oil company	شرکت نفت استاندارد
basic standard cost	قیمت پایه
standard hydrogen electrode	الکتورد هیدروژن استاندارد
standard conversion factor	ضریب تبدیل استاندارد
current standard cost	هزینه استاندارد و مورد قبول
standard size whole brick	اجر فشاری معمولی
standard rain gage	باران سنج معمولی
standard atmospheric pressure	فشار متعارفی جو
standard atmospheric pressure	فشاراستاندارد جو
standard electrode potential	پتانسیل استاندارد الکترود
standard heat of formation	گرمای تشکیل استاندارد
standard error of measurement	خطای معیار اندازه گیری
standard error of estimate	خطای معیار براورد
standard product cost	ارزش تولید استاندارد
standard progressive matrices test	ازمون ماتریسهای مدرج معیار
extended industry standard architecture	معماری استاندارد صنعت توسعه پذیر
standard free energy of formation	انرژی ازاد تشکیل استاندارد
American Standard Code for Information Interchange	کدی که حروف الفبا عددی را به صورت کد دودویی بیان میکند
double up <idiom>	اتاق خود را باکسی شریک بودن
double up	دولاکردن
double three	دوبارحرکت سه چرخشی روی یک دایره
double-take	یکه خوردن
double p	پاروی دوسر
double out	درو جفتی ازوسط خرک تا انتهای ان
double out	081 خارج
double-six	دوطرفشش
double in	درو جفتی از انتهای خرک تا وسط ان
double in	081 تو
double hi	ضربه شمشیر دو حریف در یک لحظه
double up	دولا شدن

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com