English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 23 (1 milliseconds)
English Persian
down پر دراوردن جوجه پرندگان پرهای ریزی که برای متکابکار میرود
down کرک
down کرک صورت
down پایین
down سوی پایین بطرف پایین
down زیر
down بزیر دلتنگ
down غمگین
down پیش قسط
down ازکارافتاده
down کوتاه
down عقب افتادن در امتیاز
down خطای سرویس توپ خارج از بازی
down انداختن توپدار به زمین
down به سوراخ انداخته شده
down میله افتاده واخراج توپزن
down توپ اسکواش دو بار به زمین خورده ناتوان از ادامه مبارزه
down به عمق رفتن ماهی
down فجر
down مدت زمانیکه سیستم کامپیوتری کار نمیکند یا بی استفاده است
down مربوط به کامپیوتر ها یا برنامه ها آنچه کار نمیکند
down [out of action, not in use] <adj.> ازکارافتاده
down [out of action, not in use] <adj.> خراب [ازکارافتاده]
Partial phrase not found.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com