English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 101 (6 milliseconds)
English Persian
drag bracing بست کاری داخلی
Other Matches
bracing مهاربندی تقویت
bracing بادبندی شمعزنی
bracing قید
bracing قطعهای که عمل کشش را درساختمان یا چوبست انجام میدهد
bracing مهاربندی
bracing فرح بخش
bracing نیروبخش
redundant bracing زوایدنیروبخش
transverse bracing تقویت عرضی
chord bracing زه
bracing system دستگاه مهاربندی
cross bracing مهاربندی بشکل مثلث
lateral and sway bracing حرکات جانبی و نوسانی
drag کشاندن
drag on <idiom> دراز کردن
drag in <idiom> پا فشاری روی موضوع دیگری
To drag on and on. بدرازا کشیدن
to drag on or out ادامه دادن
to drag on or out کشیدن
drag عمل حرکت دستگاه OUSE
drag حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drag کشش
drag مقداری که پاشنه ناو در اب فرو رفته باشدکشیدن روی زمین
drag اصطکاک
drag کشیدن
drag کاویدن باتورگرفتن
drag سنگین وبی روح
drag سخت کشیدن لاروبی کردن
drag کشیدن بزور کشیدن
drag پسا
drag ضربهای که گوی بیلیارد پس از برخورد متوقف میشود وسیله کنترل قرقره ماهیگیری
drag وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
drag به نشانه برنامه دیگر که باعث شروع این برنامه و درج داده میشود
drag روی صفحه نشان داده میشود
drag چیز سنگینی که روی زمین کشیده میشود
drag اسباب لایروبی
drag قلاب
drag لایروبی کردن کشش
drag کشیده شدن
interference drag پسای داخلی
induced drag پسای القاء شده
induced drag پسای لازم
hydraulic drag کشش ابی
form drag پسای شکل
drag scraper اسکریپر مخزنی
form drag مقاومت ناشی از شکل جسم
drag strip مسیر مسابقه اتومبیلرانی سرعت
engine drag مقاومت مالشی
engine drag مقاومت اصطکاک
fiscal drag اثر کند کنندگی مالی هنگامیکه سیاست مالی نتواندرشد اقتصادی را حفظ نماید .
vortex drag پسای جریانهای حلقوی
momentum drag پسای ممنتم
To drag out an affair . To go on and on . موضوعی را کش دادن [بدرازا کشاندن]
wing drag پسای بال
wave drag پسای موج
total drag پسای کل
wire drag لاروب سیمی
to drag in a subject موضوعی رابدون انکه ضرورت داشته باشد بمیان اوردن
star drag وسیله کشیدن نخ روی قرقره ماهیگیری
profile drag پسای مقطع پسای نیمرخ
profile drag پسای مزاحم
parastic drag پسای مزاحم
main drag <idiom> مهمترین خیابان شهر
drag roll غلطک کششی
drag coefficient ضریب رانش
drag chain عایق
drag chain زنجیرکشش
drag bunt ضربه با ثابت نگهداشتن چوب برای دویدن به پایگاه
drag boat قایق موتوری مسابقه سرعت
drag boat کرجی لاروب
drag bike موتورسیکلت مخصوص مسابقه سرعت
drag bar میله اتصال
drag bar میله کشش
drag axis محور پسا
cooling drag پسای ناشی از خنک کردن موتور
broom drag جاروی شن کش
drag coefficient ضریب پسا
drag force نیروی کششی
drag force نیروی مقاوم حرکت
drag racing مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت
drag race مسابقه اتومبیلرانی سرعت
drag net توریادامی که روی زمین بکشندکه همه جانوران رایکجابگیرد
drag mark محل فشار
drag loading نتیجه کشش بادیا موج انفجار
drag loading فشار کششی
drag link عضو کشش
drag link اتصال کششی
drag line طنای اویزان از بالن هنگام فرود
drag hunt شکار با تازی در مسیری بابوی مصنوعی روباه بخاطرورزش
drag hook قلاب عایق
drag hook قلاب کشش
coefficient of drag ضریب مقاومت در مقابل حرکت
levelling drag scrapers اسکریپر تیغه دار
drag one's feet/heels <idiom> آهسته کار کردن
anti drag wire اجزاء بست کاری ساختمانی
To drag a country into war . کشوری را بجنگ کشیدن ( غالبا" بصورت جنگ تحمیلی )
lift drag ratio نسبت برا به پسا
surface friction drag پسای اصطکاک سطح
drag chain conveyor نقاله با زنجیر مقاوم
This caravan will drag on until the last day . <proverb> این قافله تا به یشر لنگ است .
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com