Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 176 (8 milliseconds)
English
Persian
drift loading
دهانه
Other Matches
drift
تغییر در خروجی یک مدارالکتریکی
drift
معنی
drift
مقصود جریان اهسته
drift
بی اراده کار کردن بی مقصد رفتن
drift
دستخوش پیشامد بودن
drift
یخرفت
drift
راندگی
drift
انحراف سمتی
drift
انحراف انحراف گلوله انحراف مسیر سمبه
drift
میله سمبه
drift
رانه
drift
انحراف تیربعلت وزش باد
drift
سوق
drift
رانش
drift
دریفت
drift
جسم شناور برف باداورده
drift
توده باد اورده
drift
مانور اتومبیل در سر پیچ بالغزیدن به یک طرف
drift
جمع شدن توده شدن
drift of a current
سرعت جریان
drift angle
زاویه سوق
drift angle
زاویه انحراف از سمت حرکت
drift angle
زاویه انحراف مسیر
continental drift
رانش قارهای
line of drift
خط انتقال گمشدگان به عقب
drift signal
علایم نشان دهنده انحراف مسیر ناو
drift space
فضای تبدیل تحمیل
drift meter
انحراف سنج مسیر
continental drift
حرکت قارهای
drift ice
یخ شناور
drift ice
یخ اب اورده
drift motion
حرکت سوقی
drift float
علامت یا شاخص شناور نشان دهنده انحراف مسیر
cloud drift
ابرمتحرک
drift fishing
ماهیگیری از قایق شناور
drift error
خطای راندگی
drift current
جریان سوقی
drift bolt
میخی که میخ دیگری رابا ان دراورند
drift test
ازمایش رانش
drift tunnel
تونل تبدیل تحمیل
angle drift
انحراف زاویه مسیر
snow drift
برف انبار
snow drift
توده برف
river drift
کهن ابرفت
river drift
ابرفت کهن
line of drift
خط انتقال مجروحین به منطقه عقب
input drift
رانش ورودی
input drift
رانش اولیه
image drift
تاب خوردن تصویر
image drift
رانش تصویر
glacial drift
مواد یخرفته
drift velocity
سرعت رانش
sheet of drift
سفره روراندگی
drift velocity
سرعت سوق
electron drift
رانش الکترون
frequency drift
تغییر تدریجی فرکانس یک فرستنده یا اسلاتور
frequency drift
اختلاف فرکانس
drift net
تورماهیگیری
self loading
پرشونده خودکار
self loading
فشنگ گذاری خودکار به طورخودکار پرشونده
loading
بارکنش
loading
بارگیری کردن سوارشدن به خودرو یاهواپیما
loading
امیختن موادخارجی به شراب
loading
خرج گذاری کردن سلاح
loading
پر کردن سلاح
loading
بار
loading
بارگذاری
loading
بار گذاری
loading
فرفیت
loading
فرفیت بارگیری
loading
بار محموله
loading
بارگیری مهمات درهواپیما
loading
عمل انتقال فایل یا برنامه از دیسک به حافظه
loading
بارگیری
loading duration
مدت بار گذاری
loading space
فضای قابل بارگیری
loading speed
سرعت بار گذاری
loading station
ایستگاه بارگیری
loading table
جدول بارگیری
combat loading
بارگیری رزمی هواپیما بارگیری جنگی
loading facilities
وسایل بارگیری
loading for contingencies
کارمزدی که بابت هزینههای احتمالی به حق بیمه اضافه میشود
loading list
لیست بارگیری خودرو
loading plan
طرح بارگیری خودرو
loading point
نقطه بارگیری
loading site
سکوی بارگیری
loading point
نقطه سوارشدن
loading rack
سکوی بارگیری
loading ramp
راهروی شیب دار بارگیری
loading routine
روال بارکننده
loading scale
مقیاس بارگیری
loading time
زمان بارگیری
tactical loading
بارگیری رزمی یا جنگی
transverse loading
بارگذاری روی پایه
truck loading
سربار کامیون
unit loading
بارگیری کردن یکانها برای حمل و نقل بارگیری یکان
up line loading
انتقال یک کپی از یک برنامه
wing loading
وزن غیر خالص هواپیما تقسیم بر سطح زیر ان
loading area
قسمتلودینگ
loading bunker
بارگیریانبارزغال
loading dock
بارگیریبارانداز
loading door
فشاردر
Loading and unloading.
بارگیری وتخلیه
loading site
محل بارگیری
separate loading
مهمات مجزا
loading tray
سینی پر کن گلوله
magnetic loading
بارگیری مغناطیسی
muzzle loading
سر پر
wing loading
نسبت وزن کل به مساحت یال
point of loading
نقطه بارگیری
pre loading
بارگیری اولیه
preload loading
بارگیری اولیه یا بارگیری قبل از بارگیری اصلی
rail loading
سوار کردن بار یا پرسنل روی درزینهای راه اهن
rate of loading
میزان بارگذاری
separate loading
مجزا پرشونده
The ship is loading.
کشتی درحال بارگیری است
dynamic loading
بارگذاری جنبشی
commercial loading
بارگیری تجارتی
cease loading
گلوله را پرنکنید
cease loading
پر نکنید
bulk loading
بارگیری مخزن به طور یک جا
breech loading
پر کردن تفنگ از ته
breech loading
ته پر
bill of loading
جواز کشتی
bill of loading
بارنامه کشتی
base loading
بار اولیه
base loading
بارگیری انجام شده در پایگاه
commercial loading
بارگیری کالای تجارتی
commodity loading
بارگیری کالاهای مختلف
density of loading
تراکم پر کردن خرج در لوله تراکم خرج پرتاب
diffraction loading
منتجه نیروهای وارد بیک شیئی
diffraction loading
منتجه فشار
direct loading
مجموعه نیروهائیکه مستقیمابه ساختمان اثر میکند وشامل بارهای زنده و مرده میباشد
cycles of loading
دورههای بار
drag loading
فشار کششی
drag loading
نتیجه کشش بادیا موج انفجار
cross loading
مخلوط کردن بارها
cross loading
تقسیم بارهای هواپیما
cross loading
سر شکن کردن بارها
emergency loading
بارگزاری فوق العاده بارگزاری اضطراری
loading diagram
دیاگرام بارگیری
indirect loading
بارگذاری غیرمستقیم
lane loading
سربار خط عبوری
disc loading
نسبت وزن هلیکوپتر به مساحت دیسک رتوراصلی
loading apron
نوار بارگیری
loading bridge
پل بارگیری
loading bucket
سطل بارگیری
loading capacity
بار گیری
loading capacity
فرفیت
loading chart
طرح بارگیری هواپیما
loading chart
جدول بارگیری
loading coil
پیچک بار افزای
horizontal loading
بارگیری افقی کشتیها
horizontal loading
کولاس افقی
bulk loading
بارگیری در مخازن
emergency loading
بارگذاری فوق العاده
endurance loading
بارگیری با حداکثر فرفیت بارگیری کامل
factor loading
وزن عاملی
frequency loading
بارکنش فرکانسی
frequency loading
بارگیری فرکانسی
horizontal loading
پر کردن مهمات به طور افقی
muzzle-loading cannon
بارگیریلولهتوپ
ammunition loading line
صف بارگیری مهمات صف بارکردن مهمات
ammunition loading line
خط بارگیری مهمات
loading on alternate spans
حالت بارگذاری یک در میان در دهانه ها
loading participation in profits
هزینههای مشارکت در سود
manpower loading chart
نمودار تخصیص نیروی انسانی
container-loading bridge
پلورودبستههابهکشتی
bow loading door
درخمشدهمخصوصبار
volumetric loading/density
خارج قسمت حجم کل سوخت موتور راکت جامد به کل بدنه یا پوسته
block stowage loading
بارگیری وسایل هم مقصد دریک قسمت از وسیله ترابری
strength under tangential loading
مقاومت دربرابر عاملهای مماسی
deflection under long term loading
خیز ریز بار طویل المدت
multiple loading operating system
سیستم عامل بارکننده چندتایی
cross section of a muzzle-loading cannon
قسمتموربدهانهتوپ
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com