English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 125 (8 milliseconds)
English Persian
driver's mate شاگرد راننده
Other Matches
mate لنگه
mate مات
mate معاون کشتی معاون ناخدا
mate کمک ناخدا
mate جفت کردن دو قطعه یک سیستم با هم
mate جفت گیری یاعمل جنسی کردن
mate شاه مات کردن
mate شاگرد
mate همدم
mate کمک رفیق
mate همسر
mate جفت
electricians mate برقی
electricians mate تکنیسین برق
gunner's mate مکانیسین توپ
gunner's mate تعمیر کارتوپ
troitzky mate مات ترویتسکی
diver's mate صیاب
running mate اسب همگام
running mate نامزد معاونت ریاستجمهوری
running mate متحد انتخاباتی
team-mate همگروه
cook's mate شاگرد اشپز
cook's mate کمک اشپز
team-mate یار
case mate پناهگاه توپ پناهگاه بمب جای نصب توپ در ناو
legal's mate مات لگال
torpedoman's mate درجه دار متخصص اژدر
school mate هم شاگردی
smothered mate مات مختنق
soul mate محبوب
soul mate معشوق
multi mate مالتی میت
soul mate دلبر
room mate هم اتاق
mate's receipt رسید کاپیتان کشتی
mate's receipt رسیدکاپیتان کشتی
mate's receipt رسیدافسر ارشد کشتی
mate's receipt رسید معاون ناخدا
machinist's mate ماشین ساز
machinist's mate چرخکار
machinist's mate ماشین کار
school mate هم مدرسه
case mate بمب پناه جای نصب توپ درناو
boden's mate مات بودن
diver's mate یار اب باز که اورا ازاب بالا می کشد
anastasia's mate مات اناستازیا
aerographer's mate کمک ثبات هواشناسی متصدی چارت هواشناسی
case mate پناهگاه توپ
construction electrician mate تکنیسین برق ساختمان
Where is the mate ( companion ) of this glove ? لنگه دیگه این دستکش کجاست ؟
corrosive subli mate داراشکنه فرنگی
This canary and its mate are in the same cage این قناری وجفتش در یک قفس هستند
driver برنامه راه اندازی
driver یک سری دستورالعمل که کامپیوتر از انها پیروی میکند تا اطلاعات را برای انتقال به دستگاه جانبی خاص یابازیابی از ان دوباره قالب بندی کند
driver برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
driver نرم افزار مخصوص که دستورات کاربر را که آماده چاپ هستند کنترل و فرمت میکند
driver اتومبیل ران
driver راننده اتومبیل راننده ارابه
driver چوب شماره یک برای استفاده در اغاز هر بخش گلف راننده لوژ
driver مرحله تحریک
driver گاری چی
driver شوفر سورچی
driver راننده
driver محرک
driver راننده گرداننده
driver راه انداز
cab driver تاکسیران
owner-driver رانندهایکهمالکخودرونیزباشد
driver's licence گواهینامهرانندگی
screw driver اچار پیچکشی
screw driver اچار پیچ گوشتی
screw driver پیچ گوشتی
driver's cab کابینلکوموتیوران
train driver راننده قطار
cab driver رانندهی تاکسی
test driver برنامهای که اجرای برنامه دیگر را در مقابل مجموعهای از دادههای ازمایشی هدایت کند
stake driver تیرکوب
winch driver متصدی دوار
water driver مقنی
winch driver winchoperator : syn
stake driver بوتیمار معمولی امریکایی
slave driver نظارت کننده بر کار برده ها کارفرمای سخت گیر
bus driver راننده اتوبوس
driver unit واحد محرک
device driver برنامه راه اندازی دستگاه
device driver محرک دستگاه
device driver برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
device driver نرم افزار مخصوص برای کنترل و فرمت دستورات آماده چاپ
database driver برنامه راه انداز پایگاه داده
catch driver راننده اجیر ارابه
camel driver شتردار
camel driver ساربان
bus driver محرک گذرگاه
assistant driver کمک راننده
assistant driver شاگرد شوفر
ass driver خرران
ass driver خرک چی
driver's dormitory خوابگاه رانندگان
elephant driver پیلبان
peripheral driver محرک جنبی
pile driver تیرکوب
pile driver ماشین یا دستگاه بلندکردن الوار
quill driver قلم زن
quill driver نویسنده
pile driver شمعکوب
printer driver برنامه راه انداز چاپگر
provisional driver راننده تازه کار ارابه
mule driver قاطر چی
mule driver استربان
engine driver لوکوموتیوران
line driver خط ران
line driver محرک خط
installable device driver درایور وسیلهای که در حافظه بار شده است و مقیم است و با تابع مشابه به درون سیستم عامل جایگزین میشود
locomotive driver [British E] راننده قطار
back-seat driver آدم فضول
blocking oscillator driver راه انداز اوسیلاتور انسدادی
cordless drill driver دریل برقی [دریلی که با باطری کار می کند] [ابزار]
steam pile driver شمعکوب بخاری
back-seat driver مسافر صندلی عقب خودرو که مرتب در کار راننده دخالت میکند
steam pile driver دنگ بخاری
The driver coaxed his bus through the snow. راننده با دقت اتوبوس را از توی برف راند .
If Ali is the camel-driver , he knows where to lea. <proverb> اگر على ساربان است مى داند شتر را کجا بخواباند .
to pass your driver's license test at the first attempt آزمون گواهینامه رانندگی را بار اول قبول شدن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com