Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 197 (2 milliseconds)
English
Persian
drum major
فرمانده طبالان
drum major
طبل بزرگ
Other Matches
drum
ساقه گنبد
drum
غلطک
drum
چلیک
drum
نورد
drum
طبلک
drum
طبل کوس استوانه
drum
استوانه
drum
طبلک بخار طبلک
drum
طبله
drum
دهل
drum
فرف استوانه شکل
drum
طبل زدن
drum
طوقه
drum
درام سیلندر استوانه
drum
[ستون استوانه شکل]
drum
طبل
drum
رسانه خروجی کامپیوتر که حاوی یک قطعه متحرک و یک کاغذ است که می چرخد و باعث ایجاد الگوهاو متن هایی میشود وقتی که هر دو در جهت مختلف می چرخند
drum
ی
to drum out
بیرون کردن
drum
گردونه دوار
drum
نوع اولیه فضای ذخیره سازی مغناطیسی کامپیوتر
drum up
<idiom>
اختراع کردن
drum armature
ارمیچر استوانهای
drum plotter
رسام طبله
drum beat
صدای کوس
drum controller
نافم استوانهای
drum controller
غلطک فرمان
drum controller
کنترل کننده درام
drum head
پوست طبل
snare drum
زهطبل
tenor drum
طبلتنور
bass drum
طبل بزرگ
bass drum
کوس
at beat of drum
بصدای کوس
drum plotter
رسام استوانهای
drum miller
دستگاه فرز غلطک گردان
cable drum
قرقره استوانه شکلی که کابل کنترل به دور ان پیچیده شده و مقدار کابلی که با هرچرخش دسته حرکت میکند راافزایش میدهد
drum barrel
پوسته یا روکش استوانهای
drum majorette
زنی که رهبر طبالان است پیرو موزیک
drum magazine
مخزن استوانهای
drum printer
چاپگراستوانهای
memory drum
گردونه یاد
drum roll
تندزنی
drum rolls
ضربات مداوم
magnetic drum
طبلک مغناطیسی درام حافظه
beat of drum
ضربه طبل
magnetic drum
درام مغناطیسی
magnetic drum
طبله مغناطیسی
log drum
طبله واقعه نگاره
drum roll
ضربات مداوم
winding drum
قرقره سیم پیچی
to drum at a door
درکوبیدن
print drum
طبله چاپ
range drum
طبله مسافت
range drum
طبله بستن مسافت به توپ
revolving drum
طبله چرخان
rotary drum
طبلک گردان
smoked drum
گردونه ثبت کننده
to drum a tune
ضرب مقامی راباکوس گرفتن
to drum at a door
درزدن
guide drum
طبلک راهنما
grooved drum
قرقره شیاردار
drum printer
چاپگر طبلهای
drum plotter
کشنده طبله
drum majors
فرمانده طبالان
drum majors
طبل بزرگ
kettle drum
دهل
kettle drum
نقاره
kettle drum
کوس
drum printer
چاپگر طبله
drum pump
پمپ استوانهای شکل
drum sorting
مرتب کردن با حافظه کمکی استوانهای مغناطیسی
gasoline drum
بشکه بنزین
drum rolls
تندزنی
drum brake
ترمزحلقوی
rotating drum
فرفاستوانهایشکلچرخشی
drum turret
سر رولور استوانهای
drum switch
کلید غلطکی
drum switch
جابجاگر استوانهای
drum storage
drum magnetic
kettle drum
دمامه عصرانه مفصل
t. major
سرشیپورچی
major
اکبر
major
رشته اصلی
major
سرگرد ارتش
major
مهم عمده
major
ارشد
major
یاور
major
مهم
major
اصلی
major
بزرگتر
major
بیشتر اعظم
major
بزرگ
major
کبیر
major
طویل ارشد
major
سرگرد
major
بالغ
major
مهاد متخصص شدن
major
<adj.>
حیاتی
major
<adj.>
مهم
major
<adj.>
اصلی
major
<adj.>
عمده
major
<adj.>
ضروری
major
<adj.>
اساسی
major
مهاد
major
عمده
major
<adj.>
بنیانی
multiple drum winding
سیم پیچ استوانهای چندگانه
series drum winding
سیم پیچ اصلی ارمیچراستوانهای
rotary drum mixer
میکسراستوانهای بتن
rotary drum mixer
مخلوط کننده طبلکی
To drum something into someones head .
مطلبی را به گوش کسی خواندن
magnetic drum memory
حافظه با درام مغناطیسی
magnetic drum system
سیستم درام مغناطیسی
major corporation
شرکت سهامی بزرگ
major diagonal
قطر اصلی
[ریاضی]
the major premise
کبری
major term
شرط عمده واساسی
quart major
ردیف تک خال وشاه وبی بی وسرباز
ursa major
خرس بزرگ
trumpet major
سر شیپورچی
major motions
مهمترینحرکات
Plantago major
بارهنگ
[گیاه شناسی]
teres major
ماهیچهحداکثرترس
vis major
قوه قاهره
vis major
فورس ماژور
ursa major
هفت اورنگ مهین
ursa major
خرس برزگ
ursa major
دب اکبر
major general
سرلشکر
canis major
کلب اکبر
canis major
سگ بزرگ
major foul
خطای عمده
cqnis major
کلب اکبر
etat major
ستادارتش
force major
قوه قهریه
force major
فورس ماژور
major-domo
متصدی امور خانوادگی دراسپانیا و ایتالیا
major activity
شعبه اصلی
major activity
قسمت عمده فعالیت عمده
major assembly
قطعه عمده
major assembly
قسمت عمده دستگاه
brown major
براون مقدم یاانکه زودتر به اموزشگاه امده است
brown major
براون بزرگتر
major general
امیر تومان تومان اغا
major generals
سرلشکر
major generals
سرلشگر
major generals
امیر تومان تومان اغا
major domo
متصدی امور خانوادگی دراسپانیا و ایتالیا
major domo
نافر خوان سالار
major-domo
نافر خوان سالار
major-domos
متصدی امور خانوادگی دراسپانیا و ایتالیا
major-domos
نافر خوان سالار
sergeant major
گروهبان یکم
sergeant major
استوار
major general
سرلشگر
major axis
محور کانونی
major command
یکان عمده
major command
فرماندهی عمده قسمت عمده ارتشی
major party
حزب سیاسی پیرو درانتخابات
major party
حزب اکثریت
major penalty
اخراج بازیگر برای 5 دقیقه
major pieces
سوارهای سنگین شطرنج
major planets
سیارات بزرگ
major premise
مقدمه کبری
major product
تولیدات عمده
major road
راه با حق تقدم
major road
راه با حق پیش افت راه با پیش افت
major seminary
دانشکده علوم روحانی جماعت کاتولیک
major sort
جورسازی عمده
major sort
مرتب سازی اصلی
major suit
دست عالی وپر امتیاز
major occultation
غیبت کبری
major fleet
ناوگان عمده دریایی
major cycle
بزرگ چرخه
major cycle
چرخه بزرگ
major depression
افسردگی عمده
major epilepsy
صرع بزرگ
major cycle
کمترین زمان دستیابی به وسیله ذخیره سازی مکانیکی
magnetic drum file memory
درام مغناطیسی حافظه بزرگ
drum type boring machine
دستگاه مته نوع استوانهای
drum type lubricating pump
پمپ روغنکاری نوع غلطکی
one of the two major sects among muslims
مذهب اهل تسنن
one of the two major sects among muslims
سنی
major sort key
یک فیلد حاوی اطلاعات که توسط ان اکثر اقلام داده هامی توانند تشخیص داده شده و مرتب شوند
major end item
اقلام عمده
major end item
اقلام عمده امادی
column major order
بترتیب ستونی
major types of shoes
عمدهتریناشکالکفش
major inner reaping throw
عمدهترینپرتابدروایداخلی
major edible crustaceans
عمدهترینخرچنگهایخوراکی
major outer reaping throw
عمدهترینپرتابدروایخارجی
major sect among shii muslims
اثنی عشری
major international road signs
عمدهترینعلائمجهانیجاده
major North American road signs
عمدهترینعلائمجادهایدرآمریکایشمالی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com