Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 159 (8 milliseconds)
English
Persian
dual ignition
احتراق دو برقی
Search result with all words
dual ignition system
سیستم احتراق دوتایی
Other Matches
dual
سیستم کامپیوتری با دو پردازنده برای اجرای سریع تر برنامه
dual
دوجنبهای همزاد
dual
دو واحدی
dual
دوگانه
dual
استاندار بستههای مدار مجتمع با استفاده از دو ردیف موازی از سوزنهای متصل در امتداد لبه
dual
دو سیستم کامپیوتری که به طور موازی روی داده یکسان کار می کنند با دستورات مشابه برای اطمینان از صمت بالا
dual
در یک سیستم FDDI ایستگاهی که حاوی دو حلقه شبکه است و برنامه تحمل خطا به کار می روند
dual
دومسیر جداگانه ضبط صوت که در وسایل استریو دیده میشود
dual
دادههای ترکیبی هر مجموعهای از داده در پاس یا لبه ساعت مختلف آماده و معتبر است
dual
دو لیست موازی جدا از اطلاعات
dual
سیستم مرتب کردن قط عات RAM روی دو طرف کابلها به طوری که در صورت بروز خطا دو مسیر جداگانه بین سرور ها باشد
dual
حافظه با دو مجموعه از داده و خط وط حافظه که ارتباطات بین CPU ها را ممکن می سازد
dual
استفاده ازیک جفت
dual
دوتایی
dual
دوتائی
dual
دولا
dual
صفحه LCD رنگی که تصویر را در دو مرحله بهنگام میکند
dual magneto
مگنتوی دوتایی
dual magneto
مگنت دو برقی
dual agent
عامل دو جانبه
dual agent
عامل اطلاعاتی دو جانبه
dual meet
مسابقههای تیمی
dual morality
دوگانگی اخلاقی
dual nationality
تابعیت مضاعف
dual capable
جنگ افزار یا وسیله دو کاره وسیله یا جنگ افزاری که دونوع ماموریت انجام میدهد
dual capacitor
خازن دوبل
dual intensity
تاکید علائم خاص
dual indicator
نشاندهنده دوتایی
dual lane
راه دو خطه
dual granulation
باروت دو حبهای
dual density
تراکم مضاعف
dual crank
میل لنگ دوبل
dual compressor
کمپرسور دوتایی
dual carriage way
شاهراه دو طرفه
dual impression
برداشت دوگانه
dual lane
راه دو طرفه
dual operation
عمل همزاد
dual processors
پردازندههای دوگانه
the dual number
تثنیه
dual seat
زینموتور
dual tire
لاستیک دوبل
dual carriageway
راه ارابه رو دو خطی
dual carriageway
شوسه دوگانه
dual carriageways
راه ارابه رو دو خطی
dual personality
شخصیت دوگانه
dual carriageways
شوسه دوگانه
dual sensation
احساس دوگانه
dual labor market
بازار کار دوگانه
dual swivel mirror
آینهبازشو
dual in line package
بسته درون برنامهای دوواحدی نوعی پایه متداول که روی ان یک تراشه نصب میشود
dual y axis graph
نمودار با دو محور y
dual disk drive
گرداننده دیسک دوگانه
dual sex therapy
درمان دو جنسیتی
dual purpose gun
توپ دو کاره
dual port ram
حافظه تسهیم شده
dual price system
نظام دو قیمتی
dual tone horn
بوق با دو صدا
dual carriageway road
راه با دو شوسه جدا
dual carriageway road
راه بادو جاده
dual channel controller
کنترل کننده دو کاناله
dual channel sound system
کانال صوتی دوگانه
dual sided disk drives
گردانندههای دیسک دو طرفه
dual channel television sound system
کانال صوتی دوگانه
self ignition
خود سوزی
ignition
سوزش
ignition
اشتعال
ignition
افروزش
ignition
گیرش
ignition
اشتعال احتراق
ignition
جرقه زنی
ignition
هیجان
ignition
اتش گیری اشتعال
ignition
احتراق اتش زدن مشتعل کردن
ignition
احتراق
ignition pulse
ضربه احتراق
ignition pulse
ایمپولز احتراق
ignition rectifier
یکسوساز بخار جیوهای باالکترودهای اتش زنه
ignition spark
جرقه احتراق
ignition spark
جرقه
ignition switch
سویچ ماشین
ignition switch
کلید احتراق
ignition pulse
پالس احتراق
ignition points
پلاتین
ignition generator
دینام ماشین
ignition points
پلاتین دلکو
ignition lag
تاخیر احتراق
ignition lock
قفل موتور
ignition point
نقطه افروزش
ignition point
نقطه اشتعال
ignition switch
کلید سیستم جرقه زنی
ignition system
سیستم احتراق موتور
ignition temperature
درجه حرارت احتراق
ignition transformer
تبدیلکنندهاحتراق
ignition lead
سربافروزش
ignition key
کلیداحتراق
ignition box
جعبهافروزش
two spark ignition
احتراق دو جرقهای
triple ignition
احتراق سه برقی
spontaneous ignition
افروزش خود به خود
single ignition
احتراق تک برقی
premature ignition
احتراق نابهنگام احتراق بیموقع
premature ignition
احتراق زودرس
pre ignition
زود احتراق
pre ignition
پیش سوزی
magneto ignition
احتراق با مگنت
ignition voltage
فشار الکتریکی احتراق
ignition voltage
ولتاژ احتراق
ignition timing
میزان کردن جرقه
ignition timer
چکش برق
ignition over voltage
فشار قوی برای سیستم جرقه زنی
ignition condition
حالت احتراق
ignition cable
سیم سیستم جرقه زنی
ignition cable
کابل احتراق
ignition by incandescence
احتراق التهابی
compression ignition
تراکم احتراقی
ignition by contact
احتراق تماسی
ignition vibrator
پلاتین دلکو
compression ignition
احتراق مخلوط سوخت و هوادر اثر دمای زیاد حاصل ازترکم و فشار زیاد در سیلندرموتور دیزل
ignition interrupter
پلاتین دلکو
ignition breaker
پلاتین دلکو
ignition battery
باتری استارت
ignition anode
اند کمکی اند احتراق
ignition anode
اند تحریک کننده
ignition analyzer
اسیلوگراف کنترل احتراق
auto ignition
خودسوزی
base ignition
احتراق تحتانی
duplex ignition
احتراق دوگانه
ignition battery
باطری سیستم جرقه زنی
ignition cap
کلاهک چاشنی
ignition cap
کلاهک مشتعل کننده
ignition current
جریان احتراق
ignition delay
تاخیر اختراق
ignition device
وسیله احتراق
ignition distributer
دلکو مقسم جرقه
ignition distributor
دلکو
ignition electrode
الکترود اتش زنه
ignition electrode
الکتروداحتراق
ignition gap
فاصله جرقه
ignition control
کنترل احتراق
advanced ignition
اوانس احتراق
ignition charge
خرج احتراق
ignition charge
خرج اشتعال
ignition choke
پیچک احتراق
ignition circuit
مدار احتراق
ignition circuit
مدار سیستم جرقه زنی
ignition coil
کویل
ignition coil
کویل اتومبیل
compression ignition engine
موتور تراکم احتراقی
dead center ignition
نقطه اشتعال
capacitor discharge ignition
سیستم احتراق با انرژی زیاد
hot bulb ignition
احتراق سرسرخ
dead center ignition
نقطه انفجار
make and break ignition
احتراق با قطع و وصل
jump spark ignition
احتراق با جرقه جهنده
ignition by contact breaking
احتراق با قطع کنتاکت
ignition spark gap
فاصله جرقه
dynamo battery ignition unit
سیستم جرقه زنی دینام -باطری
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com