Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
duplex computer
کامپیوتر مضاعف
Other Matches
duplex
مضاعف
duplex
دولا
duplex
دو رشتهای
duplex
دو طرفه
duplex
ارسال همزمان دو سیگنال در یک امتداد
duplex
دو سیستم کامپیوتر مشخص که در یک برنامه online استفاده می شوند و یکی برای پشتیبانی دیگری در صورت بروز خرابی استفاده میشود
duplex
ارسال داده در دو جهت همزمان
duplex
مدار الکترونیکی برای ارسال داده در دو جهت همزمان
duplex
مدار دو طرفه یا دوسیمه مدار دوپلکس مدار دوجزئی چاشنی دو فتیلهای پخش مجدد پیام
duplex
دوسمتی خانه دوخانواری
duplex
دوتایی
duplex
دولا دولایی
duplex
دورشتهای
duplex channel
مجرای دورشتهای
duplex telephony
گفت و شنود تلفنی
duplex transmission
مخابره دورشتهای
duplex transmission
مخابره دو رشتهای
duplex telegraphy
تلگراف دوگانه
duplex telegraphy
تلگراف دو جهتی
duplex printing
چاپ دورو
duplex console
پیشانه مضاعف
duplex operation
کارکرد یا عملکرد دوبل مکالمه تلفنی دو طرفه
duplex ignition
احتراق دوگانه
duplex channel
کانال دو طرفه
duplex winding
سیم پیچ دو راهه
duplex cable
کابل دو سیمه
half duplex
نیم دو رشتهای
half duplex
پروتکل کامل یکسو
half duplex
یک طرفه
duplex telephony
مکالمه تلفنی دو طرفه
full duplex
تمام دو رشتهای
duplex wire
کابل دو سیمه
full duplex
پروتکل دوسوی همزمان
full duplex
دو طرفه
full duplex
کاملا دو رشتهای
duplex channel
مجرای دو رشتهای
full duplex
کاملا" دو رشتهای
duplex planto miller
نوعی دستگاه فرز دوپلکس
duplex pressure proportioner
مخلوط کن دو فشاری
polar duplex telegraphy
تلگراف دو جهتی قطبی
full duplex channel
مجرای کاملا دو رشتهای
duplex weighting bottle
بطری دو دردار توزین
duplex wound armature
ارمیچر دو سیم پیچی
half duplex transmission
مخابره دو نیم رشتهای
duplex fixed bed miller
دستگاه فرز دوبل
My Computer
نشانهای که اغلب در گوشه سمت چپ در بالای صفحه نمایش در پنجره جاری قرار دارد. و حاوی مروری بر PC است
computer
کامپیوتر
computer
اکامپیوتر
computer
ماشین الکترونیکی
computer
ماشین حساب
computer
ماشین متفکر
computer
حسابگر الکترونی
computer
رایانه
computer
شمارنده
computer
ماشین حساب کامپیوتر
first generation computer
کپی اصلی تصویر یا متن اصلی
computer store
فروشگاه کامپیوتر
human computer
امکانات تامین بهبود ارتباط بین کاربر و سیستم کامپیوتر
hybrid computer
کامپیوتر دو رگه
hybrid computer
کامپیوترترکیبی
computer system
سیستم کامپیوتری
computer time
وقت کامپیوتر
guest computer
کامپیوتر مهمان
first generation computer
کامپیوتر اصلی که از فناوری الکترونیکی بر پایه مقدار برای شروع تشکیل شده است
flight computer
کامپیوتر پرواز
four address computer
کامپیوتر چهار نشانی
computer on a chip
کامپیوتر روی یک تراشه
ibm computer
کامپیوتر ای بی ام
electronic computer
کامپیوتر الکترونیکی
computer typesetting
حروف چینی کامپیوتری
digital computer
کامپیوتر رقمی
digital computer
کامپیوتردیجیتال
digital computer
ماشین حساب عددی ماشین حساب دیجیتالی
digital computer
کامپیوتر دیجیتالی
desktop computer
کامپیوتر رومیزی
dedicated computer
کامپیوتر اختصاصی
computer user
استفاده کننده کامپیوتر
computer utility
سودمندی کامپیوتر
computer utility
خدمات کامپیوتری
computer vendor
فروشنده کامپیوتر
digital computer
کامپیوتر
computer word
کلمه کامپیوتری
control computer
کامپیوتر کنترل
digital computer
کامپیوتر عددی
talking computer
کامپیوتر سخنگو
synchronous computer
کامپیوترهمزمان
synchronous computer
کامپیوتر همگام
stand alone computer
کامپیوتر مستقل
source computer
کامپیوتری که برای ترجمه یک برنامه منبع به برنامه مقصود بکار می رود
source computer
کامپیوتر منبع
slave computer
کامپیوتر برده
sequential computer
کامپیوتر ترتیبی
serial computer
کامپیوترنوبتی
serial computer
کامپیوتر سری
serial computer
کامپیوتر نوبتی
self adapting computer
کامپیوتر خود وفق
target computer
کامپیوتر هدف
three address computer
کامپیوتر با سه نشانی کامپیوتر سه ادرسه
transportable computer
پس و پیش کردن
computer memory
حافظه رایانه
[علوم کامپیوتر]
computer memory
حافظه کامپیوتر
[علوم کامپیوتر]
a stand-alone computer
یک رایانه مستقل
There's a jinx on this computer.
این رایانه جادو شده.
computer table
میزکامپیوتر
micro-computer
ریزکامپیوتر
micro-computer
ریزرایانه
micro-computer
خرد کامپیوتر
virtual computer
کامپیوتر مجازی
two address computer
کامپیوتربا دو نشانی
two address computer
کامپیوتر دو ادرسه
second generation computer
کامپیوتر نسل دوم
satellite computer
کامپیوتر ماهوارهای
ruggedized computer
کامپیوتر بادوام
notebook computer
کامپیوتر کوچک قابل حمل
nonesequential computer
کامپیوتر غیر ترتیبی
network computer
نوع جدید کامپیوتر که برای اجرای برنامههای java و اطلاعات دستیابی به کمک جستجوگر web طراحی شده است
multiaccess computer
کامپیوتر با دسترسی چند گانه
microprogrammable computer
کامپیوتر ریزبرنامه پذیر
mainframe computer
مانند تعداد عملوند همزمان
mainframe computer
سیستم کامپیوتری قوی که میتواند حافظه با فرفیت بالا را هدایت کند و نیز وسایل پشتیبانی را
mainframe computer
استفاده از ریز کامپیوترها برای دستیابی به کامپیوتر mainframe
laptop computer
کامپیوتر دستی یا کیفی
infected computer
کامپیوتری که یک برنامه ویروسی دارد
independent computer
manufacturers peripheralequipment سازمانی تشکیل یافته از شرکت هایی که درساخت یک یا چندین وسیله کامپیوتری تخصص دارند
incremental computer
کامپیوتری که متغیرها را به صورت اختلاف بین مقادیر فعلی و مقادیر اولیه مطلق ذخیره میکند
incremental computer
دادهای که اختلاف مقدار فعلی با مقدار اصلی را نشان میدهد
incremental computer
وسیله خروجی گرافیکی که در مراحل کوچک حرکت میکند بار داده ورودی که اختلاف بین محل فعلی و محل لازم را نشان میدهد که خط ها و منحنی ها به صورت مجموعهای خط وط مستقیم انجام شود
notebook computer
که به راحتی قابل حمل است ولی صفحه کلید و صفحه نمایش کوچک دارد
notebook computer
یک کامپیوتر کوچک به اندازه یک چمدان که از یک نمایش کریستال مایع و مسطح استفاده میکند
object computer
کامپیوتر مقصود
programmed computer
کامپیوتر برنامه ریزی شده
portable computer
کامپیوتر قابل حمل
pocket computer
کامپیوتر جیبی
parallel computer
کامپیوتر موازی
one chip computer
کامپیوتر یک تراشهای
one address computer
کامپیوتریک ادرسه
one address computer
کامپیوتر یک نشانی
one address computer
ساختار کامپیوتر که کد ماشین آن در هر لحظه یک آدرس استفاده میکند
one address computer
دستور ساخته شده از اپراتور و آدرس
on board computer
کامپیوتری که در یک وسیله نقلیه جا گرفته است
office computer
کامپیوتر اداری
object computer
OB بکار می رودکامپیوتری که برای اجرای یک برنامه ECT
ibm computer
ماشین حساب ای بی ام
computer industry
صنعت کامپیوتر
computer crime
جرم کامپیوتری
computer conferencing
کنفرانس کامپیوتری
computer architecture
معماری کامپیوتر
computer code
کد کامپیوتر
computer code
رمز کامپیوتری
computer classifications
طبقه بندی کامپیوتر
computer circuits
مدارهای کامپیوتری
computer center
مرکز کامپیوتر
computer camp
اردوی کامپیوتر
computer based
بر مبنای کامپیوتر
computer awarness
دانش کامپیوتر
computer design
طراحی کامپیوتری
computer drawing
ترسیم کامپیوتری
computer enclosure
محفظه کامپیوتر
computer graphics
نگاره سازی کامپیوتری گرافیک کامپیوتری
computer graphics
نگاره سازی کامپیوتری
computer graphicist
گرافیست کامپیوتری
computer generations
نسلهای کامپیوتر
computer generations
روش معرفی پیشرفتها در محاسبه
computer game
بازی کامپیوتری
computer flicks
فیلمهایی که توسط کامپیوترساخته میشود
computer family
خانواده کامپیوتر
computer engineering
مهندسی کامپیوتر
computer engineer
مهندس کامپیوتر
computer artist
هنرمند کامپیوتر
computer art
هنر کامپیوتر
appliance computer
سیستم کامپیوتری آماده اجرا که خریداری میشود و به سرعت برای یک منظور کاربردی قابل استفاده است
apple computer
کامپیوتر اپل
analog computer
کامپیوتر سنجشی
analog computer
کامپیوترقیاسی
analog computer
کامپیوتر انالوگ
analog computer
کامپیوتری که با استفاده از اطلاعات تحلیلی کار میکند
analog computer
کامپیوتر تحلیلی
home computer
کامپیوتر خانگی
personal computer
کامپیوتر شخصی
host computer
کامپیوتر میزبان
host computer
کنترل اصلی کامپیوتر در سیتم چند کاربر یا توزیع شده
host computer
کامپیوتری در شبکه که حاوی سرویس خاص یا زبان برنامه نویس برای همه کاربران است
computer code
رمز کامپیوتر
asynchronous computer
کامپیوتر ناهنگام
asynchronous computer
نوعی از کامپیوتر که در ان هر عمل در نتیجه سیگنالی که از تکمیل عمل قبلی حاصل میشود و یا در اثر اعلام امادگی وسیله لازم برای عمل بعدی اغاز میشود کامپیوترناهمگام
computer architect
معمار کامپیوتر
computer animation
تصاویر به سرعت نمایش داده می شوند تا حرکت نرم آنها ایجاد شود
computer animation
ایجاد توهم حرکت با نمایش مجموعهای از تصاویر مختلف روی صفحه
computer assisted
بکمک کامپیوتر
computer aided
بکمک کامپیوتر
buffered computer
کامپیوتری که عملیات ورودی و خروجی و عملیات پردازشی را بطور همزمان ارائه میدهد
briefcase computer
کامپیوتر چمدانی
board computer
یک کامپیوتر که تمام مولفههای الکترونیکی ان روی یک برد قرار گرفته است
automatic computer
کامپیوتر خودکار
asynchronous computer
کامپیوتر غیرهمزمان
host computer
کامپیوتر مخصوص نوشتن و تصحیح نرم افزار از کامپیوتر دیگر اغلب با استفاده از کامیایر
analogue computer
کامپیوتر انالوگ
computer museum
موزه کامپیوتری
computer program
برنامه کامپیوتر
computer programmer
برنامه نویس کامپیوتر
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com