English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 71 (5 milliseconds)
English Persian
duplex console پیشانه مضاعف
Other Matches
console کنسول [نوعی ستون نگهدارنده تزئینی یا پیش گردی]
console operator اپراتور کنسول
console printer چاپگر کنسول
console table میزی که پایههای کج داردوبه دیوارتکیه میدهند
operator console پیشانه متصدی
control console پیشانه کنترل
control console کنسول کنترل
display console پیشانه نمایشگر
display console کنسول نمایش
master console پیشخوان اصلی
key-console [تیر یک طرف بسته شده]
operator console پیشانه اپراتور
operator console کنسول اپراتور
To comfort (console) someone. از کسی دلجویی کردن
sound console پایه صدا
score-console صفحهنمایشامتیاز
producer console کنسولتولید
organ console قسمتهایکنسول
information console کنسولاطلاعاتی
centre console میزفرمانمرکزی
systems console میزفرمان سیستم ها
systems console پیشانه سیستم ها
vacuum system console کاهشدهندهسیستمخلاء
computer control console panel control
console type writer ماشین تحریر میز فرمان
duplex ارسال همزمان دو سیگنال در یک امتداد
duplex دو طرفه
duplex مضاعف
duplex دولا
duplex دو رشتهای
duplex دو سیستم کامپیوتر مشخص که در یک برنامه online استفاده می شوند و یکی برای پشتیبانی دیگری در صورت بروز خرابی استفاده میشود
duplex ارسال داده در دو جهت همزمان
duplex مدار الکترونیکی برای ارسال داده در دو جهت همزمان
duplex مدار دو طرفه یا دوسیمه مدار دوپلکس مدار دوجزئی چاشنی دو فتیلهای پخش مجدد پیام
duplex دوسمتی خانه دوخانواری
duplex دوتایی
duplex دولا دولایی
duplex دورشتهای
duplex operation کارکرد یا عملکرد دوبل مکالمه تلفنی دو طرفه
half duplex یک طرفه
half duplex پروتکل کامل یکسو
duplex wire کابل دو سیمه
duplex cable کابل دو سیمه
half duplex نیم دو رشتهای
duplex telegraphy تلگراف دو جهتی
full duplex کاملا" دو رشتهای
full duplex پروتکل دوسوی همزمان
duplex computer کامپیوتر مضاعف
duplex channel کانال دو طرفه
duplex ignition احتراق دوگانه
duplex printing چاپ دورو
duplex channel مجرای دو رشتهای
duplex telegraphy تلگراف دوگانه
duplex telephony مکالمه تلفنی دو طرفه
duplex telephony گفت و شنود تلفنی
duplex transmission مخابره دورشتهای
duplex transmission مخابره دو رشتهای
full duplex دو طرفه
full duplex کاملا دو رشتهای
duplex channel مجرای دورشتهای
full duplex تمام دو رشتهای
duplex winding سیم پیچ دو راهه
duplex pressure proportioner مخلوط کن دو فشاری
half duplex transmission مخابره دو نیم رشتهای
duplex wound armature ارمیچر دو سیم پیچی
duplex weighting bottle بطری دو دردار توزین
full duplex channel مجرای کاملا دو رشتهای
polar duplex telegraphy تلگراف دو جهتی قطبی
duplex planto miller نوعی دستگاه فرز دوپلکس
duplex fixed bed miller دستگاه فرز دوبل
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com