Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (2 milliseconds)
English	Persian
duplex pressure proportioner	مخلوط کن دو فشاری
Other Matches
proportioner	مخلوط کن شیمیایی
To bring pressure to bear . To exert pressure .	فشار خون دارد
To bring pressure to bear . To exert pressure .	اعمال فشار کردن
duplex	ارسال همزمان دو سیگنال در یک امتداد
duplex	مضاعف
duplex	دورشتهای
duplex	دولا دولایی
duplex	دوتایی
duplex	دولا
duplex	مدار دو طرفه یا دوسیمه مدار دوپلکس مدار دوجزئی چاشنی دو فتیلهای پخش مجدد پیام
duplex	مدار الکترونیکی برای ارسال داده در دو جهت همزمان
duplex	دو رشتهای
duplex	دو سیستم کامپیوتر مشخص که در یک برنامه online استفاده می شوند و یکی برای پشتیبانی دیگری در صورت بروز خرابی استفاده میشود
duplex	ارسال داده در دو جهت همزمان
duplex	دوسمتی خانه دوخانواری
duplex	دو طرفه
full duplex	دو طرفه
half duplex	پروتکل کامل یکسو
half duplex	نیم دو رشتهای
duplex telegraphy	تلگراف دوگانه
duplex console	پیشانه مضاعف
half duplex	یک طرفه
full duplex	کاملا دو رشتهای
full duplex	کاملا" دو رشتهای
full duplex	پروتکل دوسوی همزمان
full duplex	تمام دو رشتهای
duplex winding	سیم پیچ دو راهه
duplex channel	مجرای دو رشتهای
duplex channel	کانال دو طرفه
duplex channel	مجرای دورشتهای
duplex ignition	احتراق دوگانه
duplex operation	کارکرد یا عملکرد دوبل مکالمه تلفنی دو طرفه
duplex printing	چاپ دورو
duplex telegraphy	تلگراف دو جهتی
duplex telephony	مکالمه تلفنی دو طرفه
duplex telephony	گفت و شنود تلفنی
duplex transmission	مخابره دورشتهای
duplex transmission	مخابره دو رشتهای
duplex computer	کامپیوتر مضاعف
duplex cable	کابل دو سیمه
duplex wire	کابل دو سیمه
polar duplex telegraphy	تلگراف دو جهتی قطبی
duplex wound armature	ارمیچر دو سیم پیچی
half duplex transmission	مخابره دو نیم رشتهای
duplex weighting bottle	بطری دو دردار توزین
duplex planto miller	نوعی دستگاه فرز دوپلکس
full duplex channel	مجرای کاملا دو رشتهای
duplex fixed bed miller	دستگاه فرز دوبل
pressure	سنگین
pressure from outside	فشار از بیرون [خارج]
f.pressure	فشارمایع
pressure	بار
pressure	فشردن مضیقه
pressure	مشقت
pressure	فشار
pressure	فشار هوا
pressure	بار سنگین مصائب وسختیها
pressure balance	فشارسنج
hydrostatic pressure	فشار عمق اب
pressure adjustment	تنظیم فشار
pore pressure	فشارمنفذی فشار اب منفذی فشار خنثی
pressure above the atmosphere	فشار بالای جو
hydrostatic pressure	فشار ایستائی
pressure breathing	تنفس مصنوعی دادن با تولیداختلاف فشار هوا دستگاه تنفس یدکی اکسیژن برای خلبان
pressure cabin	هواپیمای دارای دستگاه تهویه مقاوم با فشار هوا
pressure cabin	بخشی از هواپیما که افراد وخدمه در ان قرار دارند وهمیشه فشار در ان برابر یابیشتر از حد تعیین شده است
pressure casting	قطعه ریخته گری فشاری
pressure cook	دیگ زودپز
reduced pressure	فشار کاهیده
low pressure	سهل العبور
pressure altitude	ارتفاع از روی دستگاه فشارسنج هواپیما ارتفاع فشارسنجی
pore pressure	فشار درونی
pitot pressure	فشار برخورد هوا که به منظور اندازه گیری سرعت هوا بکار میرود
mean effective pressure	فشار موثر متوسط
increase of pressure	افزایش فشار
inflationary pressure	فشار تورمی
initial pressure	فشار ابتدایی
manifold pressure	فشار گازگاه
low pressure	منطقه کم فشار
low pressure	فشار خفیف
low pressure	فشار کم
loss of pressure	افت فشار
lateral pressure	فشار جانبی
pressure gage	فشارسنج
kinetic pressure	فشار سینتیک
internal pressure	فشار درونی
intermediate pressure	فشار متوسط
molding pressure	فشار قالب
molding pressure	فشار پرس
pitot pressure	فشار وارد به انتن فشارسنج هواپیما یا ناو فشار انتن فشارسنج
piston pressure	فشار پیستون
hydrostatic pressure	فشار عمق
partial pressure	فشار جزیی
partial pressure	فشار جزئی
partial pressure	فشار جرئی یا سهمی
hydrostatic pressure	فشار ایستابی
osmotic pressure	فشار اسمزی
oil pressure	دستگاه اندازه گیری فشار روغن
ice pressure	رانش یخ
impact pressure	فشار اصابت
impact pressure	نیروی اصابت فشار ترکش
oil pressure	فشارسنج روغن
intake pressure	فشار ورودی
to be under deadline pressure	عجله داشتن
vapor pressure	فشار مولکولهای بخار روی دیواره فرف یا محفظه برابر فشارهای جزئی یا سهمی
vapor pressure	فشار بخار
vapour pressure	فشار بخار اب
water pressure	فشار اب
wave pressure	فشار حاصل از موج
wheel pressure	فشار چرخ
wind pressure	فشار باد
total pressure	فشار کل
to bear pressure upon	فشار اوردن بر
social pressure	فشار اجتماعی
sound pressure	فشار صوت
starting pressure	فشار استارت
static pressure	فشار ثابت هوا
static pressure	فشار ایستایی
swelling pressure	فشار در اثر ازدیاد حجم
systolic pressure	فشارخون انقباضی
tire pressure	فشار هوای لاستیک
pressure cookers	دیگ زودپز
The pressure of the atmosphere	فشار جو ؟( اتمسفر )
He always works best under pressure .	اگر تحت فشار قرار گیرد ؟خوب کارمی کند
partial pressure	[فشار اولیه و جزئی که در اثر شانه کوبی و یا کشیدن تار در چله کشی به نخ های تار وارد می شود.]
time pressure	فشار زمانی
pressure of time	فشار زمانی
water under pressure	آبتحتفشار
pressure vessel	فشار
pressure bar	قسمتفشار
pressure change	تغییراتفشار
pressure control	کنترلفشار
pressure dial	درجهفشار
pressure plate	صفحهنگهدار
pressure screw	پیچفشرده
pressure tube	لولهفشار
pressure vessel	فرف
reservoir pressure	فشار مخزن
reacted pressure	فشار واکنش شده
pressure gauge	فشارسنج
pressure gaverner	ناطم فشار
pressure gaverner	تنظیم کننده فشار
pressure gradient	گرادیان فشار
pressure head	ارتفاع فشار
pressure hull	بدنه ضد فشار
pressure lamp	چراغ تلمبهای
pressure lubrication	دستگاه روغنکاری فشاری
pressure gauge	فشار سنج ابگونه وموادمنفجره
pressure front	جبهه موج ضربتی ترکش گلوله اتمی میدان موج ضربتی
pressure cook	تحت فشار پختن
pressure curve	منحنی فشار
pressure curve	خم فشار
pressure device	ماسوره فشاری
pressure device	عامل فشاری مین
pressure drop	افت فشار
pressure face	سمت فشار
pressure fraction	کسر فشاری
pressure of speech	فشار تکلم
pressure points	نقطههای گیرنده فشار
pressure transducer	مبدل فشار
pressure wave	موج فشار
pressure weld	جوش دادن فشاری
pressure weldable	قابل جوشکاری فشاری
pressure welding	جوش فشاری
pressure welding	جوشکاری فشاری
pulse pressure	فشار نبض
radiation pressure	فشار تشعشع
pressure tendency	گرایش فشار
pressure taping	انشعاب فشار سنجی
pressure regulator	شیر تنظیم
pressure regulator	شیر فشار شکن
pressure sense	حس فشار
sense of pressure	حس فشار
pressure suit	لباس مخصوص پرواز درارتفاعات زیاد
pressure surface	سطح فشار
pressure surface	سطح پیزومتریک
pressure sweeping	روبیدن فشاری
pressure cook	دردیگ زودپزپختن
seepage pressure	فشار روان ابی
pressure group	گروه فشار
effective pressure	فشار موثر
edge pressure	فشار لبه
economic pressure	فشار اقتصادی
earth pressure	فشار خاک
earth pressure	رانش خاک
earth pressure	فشار حاصل از خاک
bearing pressure	فشار بردگاهی
soil pressure	رانش خاک
compression pressure	فشار گیج در سیلندرموتورهای پیستونی دروضعیت نقطه مرگ بالا
back pressure	فشاراگزوز فشار عقب نشینی اگزوز
flow pressure	فشار روان ابی
back pressure	فشار مخالف جریان اصلی درسیستمهای بسته سیالات
external pressure	فشار برونی
external pressure	فشار خارجی
excess pressure	فشار اضافی
back pressure	پی فشار
back pressure	فشار متقابل
collapse pressure	حگاکثر فشار وارد به یک لایه تا ان لایه ریزش نکند
dynamic pressure	فشار پویا
dynamic pressure	فشار محرکه درونی

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com