Dictiornary-Farsi | earth architecture | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (10 milliseconds)

English	Persian
earth architecture	معماری خشتی


Search result with all words

earth-work architecture	معماری خشتی
Other Matches

architecture	هنر معماری
architecture	ساختار
architecture	معماری
architecture	سبک معماری مهرازی
architecture	طراحی سیستم کامپیوتری در لایه هایی طبق کارایی و خصوصیاتشان
architecture	فاهر و اتصالات سخت افزار داخلی کامپیوتر و ارتباطات منط قی بین CPU
architecture	حافظه و وسایل ورودی / خروجی
baroque architecture	سبک معماری باروک
carboard architecture	[مدل طراحی با سطحی صاف]
achaemenid architecture	معماری هخامنشی
landscape architecture	معماری ارایش زمین
Community architecture	[جنبش مداخله در طراحی ساختمان های انگلیس]
interior architecture	معماری داخلی
environment architecture	معماری محوطه
Conceptual architecture	معماری ادراکی
computer architecture	معماری کامپیوتر
environment architecture	معماری محیط
egyptian architecture	معماری مصری
Babylonian architecture	معماری بابلی
landscape architecture	معماری طبیعت
byzantine architecture	سبک معماری بیزانسی
monumental architecture	معماری با عظمت
network architecture	معماری شبکه
display architecture	معماری نمایشی
architecture proper	معماری بمعنی واقعی کلمه معماری واقعی
open architecture	معماری باز
style of architecture	سبک معماری
contextual architecture	معماری بافت گرایی
buddhist architecture	سبک معماری بودائی
Analogical architecture	[معماری بومی ایتالیا در سال هزار و نهصد و هفتاد]
Assyrian architecture	معماری آشوری
Aztec architecture	معماری آزتکی [مربوط به ساکنان جزیره تکسکوکو]
action architecture	[معماری با طرح های دقیق و مختصر و استفاده از مواد آماده]
Cretan architecture	معماری کرتی
Fantastic architecture	معماری غیر عادی
figurative architecture	معماری مشجر
Georgian architecture	معماری جرجی [در زمان پادشاه جرج اول تا چهارم انگلستان]
Greek architecture	معماری یونانی
Green architecture	معماری سبز
Green architecture	[ساختمان با محوطه هایی با مناظر بدیع]
Hard architecture	[ساختمان محکم، غیر شخصی و بدون پنجره که معمولا زندان ها و بیمارستان های روانی به این سبک ساخته می شده است.]
Industrial Architecture	معماری خانه های صنعتی
interion architecture	معماری داخلی
Islamic architecture	معماری اسلامی
Jacobean architecture	سبک جاکوبی
Jesuit architecture	معماری مجزایی
Kinetic architecture	معماری جنبشی
landscape architecture	معماری محوطه سازی
Experimental architecture	معماری تجربی
Estruscan architecture	معماری اتروسکی
Egyptian architecture	معماری مصری
Dravidian architecture	[معماری مرسوم در قسمت شبه قاره هند]
defensive architecture	معماری نظامی
electrographic architecture	[واژه ای که توسط تام ولف برای توصیف ساختار تبلیغات الکتریکی به آمریکا آمد.]
Elizabethan architecture	معماری دوره ملکه الیزابت [انگلستان]
Coptic architecture	معماری مسیحیان مصر
Ersatz architecture	[معماری الکتریکی با نقش هایی در مرکز]
chinese architecture	معماری چینی
Ethiopian architecture	معماری حبشی [معبدهایی که از سنگ ساخته می شد]
ecological architecture	معماری بوم شناختی
late-Modern architecture	[معماری که تصویرها و ایده ها و نقش و نگار آن گرفته شده از جنبش معماری مدرن بود.]
Early Christian architecture	سبک معماری دوران مسیحیت
Industry Standard Architecture	استاندارد برای باس در IBMPC یا سازگار با آن
systems application architecture	معماری کاربردی سیستم ها
anglo-saxon architecture	[معماری انگلیسی در پایان قرن ششم میلادی. از مشخصه های ساختمان های آن استفاده از تیرک های چوبی بود.]
Micro Channel Architecture	تعداد قط عات الکترونیکی لازم برای مدیریت سیگنال زمان و داده روی باس گسترده MCA
Micro Channel Architecture	- بیتی است که وسایل کنترل باس را پشتیانی میکند
systems network architecture	معماری شبکه سیستم ها
systems network architecture	روشهای طراحی IBM که نحوه ارتباطات در شبکه را بیان میکند و امکان ارتباط سخت افزارهای مختلف را فراهم میکند
onion skin architecture	طراحی سیستم کامپیوتری به صورت لایهای طبق کارایی یا حق تقدم
CD ROM Extended Architecture	فرمت ROM-CD پیشرفته که نحوه ذخیره سازی صورت و تصویر داده را روی دیسک ROM-CD مشخص میکند
extended industry standard architecture	معماری استاندارد صنعت توسعه پذیر
why on earth	اصلا چرا
down-to-earth	حقیقی واقعی
down-to-earth	عملی
down-to-earth	واقع بین
down to earth	اهل عمل
down to earth	حقیقی واقعی
down to earth	عملی
down to earth	واقع بین
down-to-earth	اهل عمل
above the earth	بالای زمین
above the earth	در روی زمین
earth	خاک
down-to-earth <idiom>	احساسی وکاربردی
come down to earth <idiom>	از رویاپردازی دست کشیدن
What on earth shall I do now?	حالاچه خاکی بسرم بریزم ؟
How no earth did I know?	آخر من چه می دانستم ؟
to f.with earth	خاکریزی کردن
earth	اتصال وسیله الکتریکی به زمین
earth	اتصالی در مدار که نشان دهنده پتانسیل صفر است
earth	سیم زمین
earth	اتصال به زمین
earth	با خاک پوشاندن
earth	سکنه زمین
earth	دنیای فانی
earth	کره زمین
earth	سطح زمین
earth	زمین
earth	حفره زیرزمینی روباه بیرون راندن روباه از سوراخ
earth	اتصال سیم بین وسیله الکتریکی و زمین که نشان دهنده پتانسیل صفر است
earth	ارض
earth	به زمین اتصال دادن
earth	باخاک پوشاندن
alkaline earth	قلیایی خاکی
alkaline earth	زمین قلیایی
the corner's of the earth	اکناف عالم
the corner's of the earth	کدانهای زمین
tile earth	خاک کاشی پزی
sandy earth	زمین ماسه دار
polyphase earth	اتصال زمین دوبل
earth-bound	در خاک
nap of the earth	سینه مال
nap of the earth	از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
pozzolan earth	سیمان طبیعی
neutral earth	زمین کردن نقطه صفر
axis of earth	محور زمین
earth antenna	انتن زمینی
orbit of the earth	مدار زمین
black earth	سیاخاک
earth-bound	زمینی
earth-bound	خاکی
FI'll the pit with earth	چاله را با خاک پ؟ کن
Nothing on earth will induce him to go there again.	اگر کلاهش هم آنجا بیافتد دیگر پا نمی گذارد.
To dig the earth.	زمین را کندن
earth-table	رج بنا
earth pigment	رنگینه های معدنی مثل خاک رس
earth wax	مومیا
adamic earth	خاک رس
adamic earth	گل رس
earth ware	لوله سفالی
earth-shattering	بسیار شکآور و تکاندهنده
earth wire	سیماتصالبهزمین
earth-bound	دنیوی
earth-bound	عازم کرهی زمین
earth block	پلاکزمینی
earth clamp	گیرهحفرزمین
earth connection	اتصالزمینی
alkali earth	زمین قلیایی
earth foundation	پایهزمین
earth lead	شلنگاتصالبهزمین
earth signs	علائمکرهخاکی
earth excavating	حفاری زمین
lump of earth	کلوخ
earth science	زمین شناسی
earth moving	خاکبری
earth load	رانش خاک
earth shine	روشنایی خاکستری
earth light	روشنایی خاکستری
earth house	گور
earth house	خانه زیرزمینی
earth flax	پنبه کوهی
earth filling	خاکریزی
earth moving	حمل خاک
earth moving	جابجاکردن خاک
earth road	راه خاکی
earth resistance	مقدار مقاومت زمین
earth pressure	فشار خاک
earth pressure	رانش خاک
earth pressure	فشار حاصل از خاک
earth pillar	گرز دیو
earth nut	دنبلان
earth nut	بادام زمینی
neutral earth	زمین خنثی
earth fault	اتصال به زمین تصادفی
earth fall	لغزش خاک
earth born	خاکی فانی
earth born	زاده خاک
earth born	خاکزاد
earth borer	مته چالزنی
earth ball	دنبلان
earth arch	طاق قوسی خشتی
crust of the earth	پوسته یا قشر زمین
diatom earth	خاک دیاتومی
earth born	پست
earth crust	پوسته
earth excavating	حفاری زمین
earth electrode	الکترد زمین
earth depot	انبار خاک
earth dam	بند خاکی
earth dam	سد خاکی
earth current	برق زمین
earth crust	پوسته زمین
dead earth	اتصال زمین
earth science	خاک شناسی
earth socket	پریز زمین
corruption on the earth	فساد فی الارض
earth work	کارهای خاکی
earth work	عملیات خاکی
fullers earth	گل رخت شویی
fuller's earth	خاک رس غیر پلاستیکی که شبیه بنتونیت است
earth's attraction	ربایش زمین
earth's axis	محور زمین
fuller's earth	خاکی که درصافی اب وغیره بکار میرود
fuller's earth	نوعی خاک رس مخصوص لکه گیری پارچه
earth's attraction	جاذبه زمین قوه جاذبه زمین
continous earth	زمین دائمی
core of the earth	هسته زمین
fullers earth	گل سرشوی
earth's crust	پوسته زمین