Dictiornary-Farsi | effective electromotive force | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (9 milliseconds)

English	Persian
effective electromotive force	نیروی برق رانی موثر


Other Matches

electromotive force	قوه الکتروموتوری
electromotive force	نیروی برقرانی
electromotive force	نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
electromotive force	نیروی الکتروموتوری
electromotive force	نیروی محرکه الکتریکی
counter electromotive force	نیروی برق وارانی
apparent electromotive force	نیروی برقرانی اشکار
contact electromotive force	نیروی برق رانی مجاورتی
induced electromotive force	نیروی برقرانی القایی
induced electromotive force	نیروی الکتروموتوری القاء شده
effective force	نیروی موثر
electromotive	متحرک بوسیله برق
Force is the answer to force. <proverb>	جواب زور را زور مى دهد .
the effective cause	علت
effective	مفید
effective value	جریان موثر
effective	آنچه برای تولید یک نتیجه مشخص قابل استفاده است
effective	خروجی میانگین پردازنده
effective	اثر بخش
effective	سرباز اماده به خدمت
effective	عامل موثر
effective	قابل اجرا
effective	دستور نتیجهای که پس از تغییر در دستور اصلی اجرا میشود
effective	کاری
effective	نرخ یافتن یک بخش مشخص از اطلاع از یک رسانه ذخیره سازی
effective	آدرسی که از تغییر در یک آدرس بدست می آید
effective	موثر
effective	کارگر
effective storage	گنجایش مفید
effective input	فرفیت موثر ورودی
effective pattern	منطقه اصابت موثر
effective output	خروجی موثر
effective output	دبی موثر
effective pattern	منطقه اثر موثر
effective rainfall	بارندگی موثر
effective radius of a well	شعاع موثر چاه
effective radius	شعاع موثر
effective pressure	فشار موثر
effective power	توان موثر
effective power	قدرت موثر
effective porosity	تخلخل موثر
effective pitch	گام موثر
effective field	میدان موثر
effective faith	ایمان توام باعمل
effective diameter	قطر موثر
effective address	آدرس موثر
effective area	سطح موثر
effective capacity	فرفیت موثر
effective charge	بار موثر
effective collision	برخورد موثر
effective current	جریان موثر
effective capacity	گنجایش مفید
effective damage	خسارت موثر
effective resistance	مقدار مقاومت موثر
effective damage	ضایعات موثر
effective date	تاریخ اجرا
effective date	تاریخ شروداجرای دستورالعمل
effective demand	تقاضای موثر
effective depth	ارتفاع مفید
effective address	نشانی موثر
effective range	برد موثر
cost-effective	هزینه کاه
effective stress	تنش موثر
effective width	عرض موثر
effective temperature	دمای موثر
effective output	بازداده موثر
effective throat	گلوگاه موثر
effective through put	توان عملیاتی موثر
effective time	زمان موثر
effective time	مدت موثر
effective treatment	تسویه کارا
effective treatment	تسویه موثر
effective wind	باد سمتی
effective wind	مولفه باد موثر
mean effective pressure	فشار موثر متوسط
cost-effective	مقرون به صرفه
cost-effective	سودآور
cost-effective	کارآمد هزینه
effective strength	استعدادرزمی موجود
effective range	برد موثر جنگ افزار
effective shear	برش موثر
effective span	دهانه موثر
effective stimulus	محرک موثر
effective strength	استعداد رزمی موثر
effective size	اندازه موثر
effective demand	تقاضای موثرعبارت است از مقدار کالائی که خریداران در قیمتهای موجود مایل و قادر به خریدان هستند
effective atomic number	عدد اتمی موثر
brake mean effective pressure	مقدار محاسبه شده متوسط فشار در سیلندر در مرحله قدرت
effective unit weight	وزن مخصوص موثر
effective input admittance	گذرایی موثر ورودی
effective beaten zone	منطقهای که 28 درصد گلوله ها دران فرود می اید
effective size of grain	قطر موثر ذرات
effective magnetic moment	گشتاور مغناطیسی موثر
effective snow melt	برف ذوب شده موثر در جریان رودخانه
effective beaten zone	منطقه ضربت موثر
effective band width	پهنای موثر نوار
effective reaction potential	حد موثر نیرومندی واکنش
effective output impedance	ناگذرایی موثر خروجی
effective habit strength	حد موثر نیرومندی عادت
effective tax rate	نرخ موثر مالیاتی
effective nuclear charge	بار موثر هسته
effective magnetic field	میدان مغناطیسی موثر
effective input impedance	ناگذرایی موثر ورودی
effective interest rate	نرخ بهره موثر
effective length of strut	بلندی کمانش
effective length of strut	ارتفاع کمانش
effective grain diameter	قطر موثر دانه
effective size of grain	اندازه موثرذرات
effective thickness of a wall	ضخامت موثر دیوار
effective tax system	نظام موثر مالیاتی
effective output admittance	گذرایی موثر خروجی
effective collision cross section	سطح مقطع برخورد موثر
theory of effective demand determination	نظریه تقاضای موثر اصطلاح کینز برای تقاضای کل
total effective collision cross section	سطح مقطع موثر کل
came into force	مجری شدن
by force of	بضرب
by force	عنفا
in force	مجری
to come into force	مجرایامعمول شدن
in force	دارای اعتبار
p force	نیروی جلوبرنده یاپرت کننده
by force	بجبر
by force	جبرا
force	نفوذ
force	شروع به عمل یا کار
force	نافذ
force	خشونت نشان دادن
force	کد توکار که شروع صفحه جدید را نشان میدهد
force	مجبور کردن کسی به انجام کاری
force	تحمیل کردن
force	بردار نیرو
force	قوا
force	عده
force	شدت عمل
force	قدرت
force	مجبورکردن
force	مجبور کردن
force	بازور جلو رفتن تحمیل
force	بیرون کردن
force	راندن
force	بی عصمت کردن
force	بزور بازکردن
force	مجبورکردن بزورگرفتن
force	مسلح کردن
force	وادار کردن
force	ضربهای که گوی اصلی بیلیارد متوقف میشودیا بر می گردد
force	تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
force	پاس بی هدف
force	یکان قسمت نظامی
force	فشار دادن
force	قوا تحمل کردن مجبور کردن فشار
force	نیروی نظامی
force	درهم شکستن قفل یا چفت را شکستن
force	جبر
force	نیرو
force	زور
force	عنف
by force	بزور
police force	دادگاه پلیس
lines of force	خطوط نیرو
moment of a force	گشتاور یک نیرو
london force	نیروی لاندنی
lorentz force	نیروی لورنتس
m day force	نیروهای تشکیل شونده درهنگام بسیج
magnemotive force	نیروی مغناطیسرانی
magnetic force	نیروی مغناطیسی
mechanized force	نیروی مکانیزه
measure of one's force	میزان نیروی شخص
magnetizing force	نیروی مغناطیسی کننده
magnetizing force	شدت میدان مغناطیسی
magnetizing force	شدت مغناطیس کنندگی
magnetomotive force	نیروی محرکه مغناطیسی
shearing force	نیروی برشی
intramolecular force	نیروی درون مولکولی
irregular force	قوای غیر نظامی
irregular force	قوای چریکی
joint force	نیروی مشترک
labor force	نیروی کار
land force n	نیروی زمینی
life force	زیست نیرو
life force	نشاط حیات
line of force	خط نیرو
line of force	خط قوه
line of force	خط میدان
residual force	نیروهای ته مانده یاباقیمانده در محل
lines of force	خطوط قوا
strike force	نیروی ضربتی
moment of force	گشتاور نیرو
net force	نیروی برایند
net force	نیروی خالص
normal force	نیروی عمودی
reserve force	نیروی احتیاط
repulsion force	نیروی دافعه
reflex force	نیروی ضربتی هوایی در حال اماده باش فوری
reflex force	فشارعکس العمل
reflex force	نیروی عکس العمل
redistribution of force	تقسیم مجدد نیروها
reconnaissance in force	شناسایی با رزم
reaction force	نیروی عکس العمل
put in force	به موقع اجرا گذاشتن