Dictiornary-Farsi | effective habit strength | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (9 milliseconds)

English	Persian
effective habit strength	حد موثر نیرومندی عادت


Other Matches

habit strength	نیرومندی عادت
effective strength	استعداد رزمی موثر
effective strength	استعدادرزمی موجود
habit	لباس روحانیت
habit	جامه
habit	مشرب فاهر
habit	خو
to be in a habit	دارای خویاعادتی بودن دچارخویاعادتی بودن
habit	روش طرز رشد رابطه
habit	معتادکردن
habit	زندگی کردن
habit	لباس سواری زنانه
habit	سرشت
habit	:عادت
habit	عادت
to habit	جامه پوشاندن
habit	:جامه پوشیدن
habit	اراستن
to form a habit	عادتی پیداکردن
He outgrew this habit.	این عادت ازسرش افتاد
The habit of smoking.	عادت به استعمال دخانیات
He is making a habit of it .	بد عادت شده است
to fall out of a habit	عادتی راترک کردن
riding habit	جامه سواری زنانه
to fall into a habit	خویی گرفتن
kick the habit <idiom>	ترک عادت بد
to form a habit	تشکیل عادت دادن
to outgrow a habit <idiom>	از سر افتادن عادت
to break one of a habit	عادتی را ازسرکسی انداختن
grow into a habit	عادت شدن
habit formation	شکل گیری عادت
of a corpulent habit	تنومند
to fall into a habit	عادتی گرفتن
position habit	عادت مکانی
predatory habit	خوی غارتگری
predatory habit	خوی شکار
reading habit	عادت خواندن
social habit	عادت اجتماعی
that is a matter of habit	موضوع عادت است
that is a matter of habit	کار عادت است
industrious habit	خوب تخشایی و کارکنی
laugh one out of a habit	با استهزا عادتی را از سرکسی بیرون کردن
to fall into a bad habit	عادت بدی گرفتن
to be enslave to a bad habit	اسیر خوی بدی شدن
habit family hierarchy	سلسله مراتب عادتهای هم خانواده
to fall into a bad habit	خوی بدی گرفتن
To break (give up) a habit.	ترک عادت کردن
To do something(act)from force of habit	کاری راطبق عادت( همیشگه ) انجام دادن
To break a habit makes one ill. <proverb>	ترک عادت موجب مرض است .
I am in the habit of sleeping late on Friday mornings.	عادت دارم جمعه ها صبح دیر از خواب بیدار می شوم
effective	کارگر
effective	سرباز اماده به خدمت
effective	مفید
effective	قابل اجرا
effective	اثر بخش
effective	عامل موثر
effective	دستور نتیجهای که پس از تغییر در دستور اصلی اجرا میشود
effective	آدرسی که از تغییر در یک آدرس بدست می آید
effective	نرخ یافتن یک بخش مشخص از اطلاع از یک رسانه ذخیره سازی
effective	موثر
effective	کاری
effective value	جریان موثر
effective	آنچه برای تولید یک نتیجه مشخص قابل استفاده است
effective	خروجی میانگین پردازنده
the effective cause	علت
effective force	نیروی موثر
effective depth	ارتفاع مفید
effective power	قدرت موثر
effective field	میدان موثر
effective faith	ایمان توام باعمل
effective charge	بار موثر
effective diameter	قطر موثر
effective demand	تقاضای موثرعبارت است از مقدار کالائی که خریداران در قیمتهای موجود مایل و قادر به خریدان هستند
effective current	جریان موثر
effective demand	تقاضای موثر
effective date	تاریخ شروداجرای دستورالعمل
effective date	تاریخ اجرا
effective collision	برخورد موثر
effective damage	خسارت موثر
effective damage	ضایعات موثر
effective input	فرفیت موثر ورودی
effective output	دبی موثر
effective output	بازداده موثر
effective stress	تنش موثر
effective size	اندازه موثر
effective range	برد موثر جنگ افزار
effective span	دهانه موثر
effective range	برد موثر
effective rainfall	بارندگی موثر
effective radius of a well	شعاع موثر چاه
effective radius	شعاع موثر
effective pressure	فشار موثر
effective shear	برش موثر
effective porosity	تخلخل موثر
effective pitch	گام موثر
effective pattern	منطقه اثر موثر
effective power	توان موثر
effective pattern	منطقه اصابت موثر
effective output	خروجی موثر
effective stimulus	محرک موثر
effective capacity	فرفیت موثر
effective time	زمان موثر
effective time	مدت موثر
effective treatment	تسویه کارا
effective treatment	تسویه موثر
effective width	عرض موثر
effective storage	گنجایش مفید
effective resistance	مقدار مقاومت موثر
mean effective pressure	فشار موثر متوسط
effective wind	باد سمتی
effective area	سطح موثر
effective throat	گلوگاه موثر
cost-effective	سودآور
effective temperature	دمای موثر
effective capacity	گنجایش مفید
cost-effective	هزینه کاه
effective wind	مولفه باد موثر
cost-effective	کارآمد هزینه
cost-effective	مقرون به صرفه
effective through put	توان عملیاتی موثر
effective address	آدرس موثر
effective address	نشانی موثر
effective snow melt	برف ذوب شده موثر در جریان رودخانه
effective grain diameter	قطر موثر دانه
effective tax rate	نرخ موثر مالیاتی
brake mean effective pressure	مقدار محاسبه شده متوسط فشار در سیلندر در مرحله قدرت
effective size of grain	قطر موثر ذرات
effective tax system	نظام موثر مالیاتی
effective reaction potential	حد موثر نیرومندی واکنش
effective size of grain	اندازه موثرذرات
effective electromotive force	نیروی برق رانی موثر
effective output impedance	ناگذرایی موثر خروجی
effective length of strut	ارتفاع کمانش
effective length of strut	بلندی کمانش
effective input impedance	ناگذرایی موثر ورودی
effective input admittance	گذرایی موثر ورودی
effective thickness of a wall	ضخامت موثر دیوار
effective atomic number	عدد اتمی موثر
effective band width	پهنای موثر نوار
effective beaten zone	منطقه ضربت موثر
effective beaten zone	منطقهای که 28 درصد گلوله ها دران فرود می اید
effective magnetic field	میدان مغناطیسی موثر
effective magnetic moment	گشتاور مغناطیسی موثر
effective nuclear charge	بار موثر هسته
effective unit weight	وزن مخصوص موثر
effective output admittance	گذرایی موثر خروجی
effective interest rate	نرخ بهره موثر
effective collision cross section	سطح مقطع برخورد موثر
theory of effective demand determination	نظریه تقاضای موثر اصطلاح کینز برای تقاضای کل
on the strength of	باتکا
it is too much for my strength	زورمن به ان نمیرسد
on the strength of	باستناد
it is beyond my strength	فوق نیروی من است
it is beyond my strength	زورمن به ان نمیرسد
it is too much for my strength	فوق نیروی من است
strength	دوام
strength	توان رزمی تعداد نفرات
strength	قدرت رزمی استعداد نفری
strength	شدت
strength	قدرت
strength	استعداد رزمی
strength	مقاومت
strength	نیرومندی
strength	استحکام
strength	نیرو
strength	قوه توانایی
strength	قوت
strength	زور
total effective collision cross section	سطح مقطع موثر کل
tensile strength	تاب کششی
strength properties	خصوصیات استحکام
strength in bending	مقاومت خمشی
strength ratio	نسبت استحکام
superego strength	نیرومندی فراخود
tensile strength	مقاومت کششی
tensile strength	استحکام کششی
strength weld	جوشکاری مقاومتی
response strength	نیرومندی پاسخ
shear strength	مقاومت برشی
shear strength	استقامت برشی
shearing strength	طول برشکاری
signal strength	شدت صوت
bond strength	قدرت پیوند
strength group	گروه عمده قوای دریایی درعملیات اب خاکی
strength of magnetism	شدت مغناطیسی
strength of materials	مقاومت مصالح
buckling strength	استحکام خمشی
bending strength	مقاومت خمشی
average strength	استعداد پرسنلی متوسط میانگین استعداد پرسنلی
ultimate strength	مقاومت نهایی
ultimate strength	حاصلضرب بیشترین بار ممکن
unit strength	قدرت رزمی یکان
unit strength	استعدادیکان
virile strength	نیروی مردانه
virile strength	قوت مردی
yield strength	تاب ارتجاعی
tower of strength <idiom>	پشتیبانی محکم
knot strength	استحکام گره
ultimate strength	تاب
ultimate strength	مقاومت نهائی