English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (7 milliseconds)
English Persian
effective output دبی موثر
effective output بازداده موثر
effective output خروجی موثر
Search result with all words
effective output admittance گذرایی موثر خروجی
effective output impedance ناگذرایی موثر خروجی
Other Matches
effective موثر
effective آدرسی که از تغییر در یک آدرس بدست می آید
effective نرخ یافتن یک بخش مشخص از اطلاع از یک رسانه ذخیره سازی
effective خروجی میانگین پردازنده
effective آنچه برای تولید یک نتیجه مشخص قابل استفاده است
the effective cause علت
effective value جریان موثر
effective دستور نتیجهای که پس از تغییر در دستور اصلی اجرا میشود
effective کارگر
effective کاری
effective عامل موثر
effective قابل اجرا
effective اثر بخش
effective مفید
effective سرباز اماده به خدمت
effective force نیروی موثر
effective input فرفیت موثر ورودی
effective resistance مقدار مقاومت موثر
effective storage گنجایش مفید
effective pressure فشار موثر
effective pattern منطقه اصابت موثر
effective pattern منطقه اثر موثر
effective radius شعاع موثر
effective pitch گام موثر
effective porosity تخلخل موثر
effective power قدرت موثر
effective power توان موثر
effective field میدان موثر
effective faith ایمان توام باعمل
effective demand تقاضای موثر
effective date تاریخ شروداجرای دستورالعمل
effective date تاریخ اجرا
effective damage ضایعات موثر
effective damage خسارت موثر
effective current جریان موثر
effective collision برخورد موثر
effective charge بار موثر
effective capacity فرفیت موثر
effective capacity گنجایش مفید
effective depth ارتفاع مفید
effective area سطح موثر
effective address آدرس موثر
effective address نشانی موثر
effective diameter قطر موثر
effective demand تقاضای موثرعبارت است از مقدار کالائی که خریداران در قیمتهای موجود مایل و قادر به خریدان هستند
effective radius of a well شعاع موثر چاه
effective rainfall بارندگی موثر
effective wind مولفه باد موثر
effective wind باد سمتی
effective stress تنش موثر
effective width عرض موثر
cost-effective کارآمد هزینه
effective treatment تسویه موثر
effective through put توان عملیاتی موثر
effective treatment تسویه کارا
effective time مدت موثر
effective time زمان موثر
effective temperature دمای موثر
effective stimulus محرک موثر
effective strength استعدادرزمی موجود
effective strength استعداد رزمی موثر
effective range برد موثر
effective range برد موثر جنگ افزار
effective throat گلوگاه موثر
effective shear برش موثر
effective size اندازه موثر
mean effective pressure فشار موثر متوسط
cost-effective سودآور
cost-effective مقرون به صرفه
cost-effective هزینه کاه
effective span دهانه موثر
effective unit weight وزن مخصوص موثر
effective interest rate نرخ بهره موثر
effective beaten zone منطقهای که 28 درصد گلوله ها دران فرود می اید
effective atomic number عدد اتمی موثر
effective band width پهنای موثر نوار
effective beaten zone منطقه ضربت موثر
effective thickness of a wall ضخامت موثر دیوار
effective size of grain قطر موثر ذرات
effective size of grain اندازه موثرذرات
effective snow melt برف ذوب شده موثر در جریان رودخانه
effective electromotive force نیروی برق رانی موثر
effective nuclear charge بار موثر هسته
effective magnetic moment گشتاور مغناطیسی موثر
effective magnetic field میدان مغناطیسی موثر
effective length of strut ارتفاع کمانش
effective length of strut بلندی کمانش
effective tax system نظام موثر مالیاتی
effective grain diameter قطر موثر دانه
effective habit strength حد موثر نیرومندی عادت
effective reaction potential حد موثر نیرومندی واکنش
effective tax rate نرخ موثر مالیاتی
effective input admittance گذرایی موثر ورودی
brake mean effective pressure مقدار محاسبه شده متوسط فشار در سیلندر در مرحله قدرت
effective input impedance ناگذرایی موثر ورودی
effective collision cross section سطح مقطع برخورد موثر
theory of effective demand determination نظریه تقاضای موثر اصطلاح کینز برای تقاضای کل
total effective collision cross section سطح مقطع موثر کل
output انرژی خروجی
output برونداد بروندهی
output داده یا اطلاع تولید شده پس از پردازش با کامپیوتر.
output بخشی از حافظه که حاوی داده ارسالی به وسیله خروجی دیگر است
output که نمیتواند با سرعت طبیعی پردازش کند به علت وجود رسانه جانبی کندتر
output کانال ارتباطی که خروجی را به رسانه جانبی می برد
output برونداد
output کارکرد فرفیت
output محصول
output برونداد محصول
output ستانده
output برون داد
output بازداده
output برون ده
output برون گذاشت برونگذار
output تولیدی
output ثباتی که داده خروجی را ذخیره میکند تا گیرنده آماده شوند یا کانال خالی شود
output مدار یا اتصالی که به کامپیوتر امکان خروجی یا ارسال داده به وسیله یا ماشین دیگر میدهد
output ارسال داده از یک کامپیوتر به صفحه نمایش یا چاپگر
output خروجی
output 1-نرم افزار فرمت کردن داده یا برنامه
output بازده
output تولید
output اطلاع یا دادهای که از CPU یا حافظه اصلی به وسیله دیگر منتقل شود و مثل صفحه نمایش یا چاپگر و وسیله ذخیره سازی جانبی
output عمل ارسال اطلاع یا داده از منبع به کاربر
output به طوری که با گونه دیگر رسانه ذخیره سازی سازگارند 2-بخشی از کلمه پرداز که متن را طبق دستورات تو کار فرمت میکند
output مجموعه رکوردها که کاملا طبق پارامترهای مختلف پردازش شده اند
output وسیلهای که
output امکان نمایش اطلاعات میدهد
output 1-ارسال یا دریافت داده بین کامپیوتر و وسیله جانبی و سایر نقاط سیستم . 2-دادههای ارسالی و دریافتی توسط کامپیوتر
output ذخیره موقت داده که خارج خواهد شد
output حالت کامپیوتر که داده از فضای ذخیره سازی داخلی یا CPU به وسیله خارجی منتقل شود
output channel مجرای خروجی
output box جعبه فیوز
output capacitance فرفیت خروجی
output buffer میانگیر خروجی
output channel کانال خروجی
output circuit مدار خروجی لامپ الکترونی
output control تنظیم انرژی خروجی
output data داده خروجی
rate of output نرخ تولید
output electrode الکترد خروجی
output equipment تجهیزات خروجی
output impedance ناگذرایی خروجی
output bound کران خروجی
output bound وسیلهای که عمل به خارج فرستادن داده ها را باسرعتی کمتر از ورود داده هاانجام بدهد
maximum output خروجی حداکثر
reactor output توان راکتور
rated output توان نامی
rate of output میزان تولید
monopoly output تولید انحصاری
motor output توان موتور
national output تولید ملی
net output تولید خالص
optimum output تولید بهینه
optimum output تولید مطلوب
output amplifier تقویت کننده خروجی
output area ناحیه
output area خروجی
output area ناحیه خروجی
output device دستگاه خروجی
output impedance امپدانس خروجی
output stream مسیل خروجی
output stream نهر خروجی
output transformer مبدل خروجی
output triode لامپ تریود خروجی
tatal output خروجی کل
power output توان خروجی
potential output تولید بالقوه
per capita output تولید سرانه
peak output حداکثر تولید
output voltage ولتاژ ثانویه فشار الکتریکی ثانویه
output voltage ولتاژ خروجی
output tube لامپ خروجی
output unite واحد خروجی
output state حالت خروجی
output stage مرحله خروجی
output speed سرعت خروجی
voice output خروجی صوتی
output listing سیاهه خروجی
output media رسانه خروجی
output meter سنجه انرژی خروجی
output pentode لامپ پنج قطبی خروجی
output per head تولید سرانه
output per head بازده سرانه
voice output خروجی به صورت صدا
output power توان خروجی
output process فرایند خروجی
output rate نرخ تولید
output resonator همنواگر جعبهای خروجی
output routine روال خروجی
output shaft محور خروجی
output variability تغییرات تولید
marginal output تولید نهائی
input output ورودی خروجی
cardiac output برونده قلبی
guarded output خروجی حفاظ دار [مهندسی برق] [الکترونیک]
cardiac output بازده قلبی
increase of output افزایش توان
output monitor صفحهنمایشگرخارجی
output jack جکخروجی
output devices شیوههایتولید
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com