Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (11 milliseconds)
English	Persian
electrode current averaging time	زمان میانگین شدن
Other Matches
electrode current	جریان الکترد
surge electrode current	جریان نابهنجار الکترد
electrode dark current	جریان تاریک
inverse electrode current	جریان الکتردی معکوس
fault electrode current	جریان نابهنجار الکترد
averaging	درجه عادی میانگین
averaging	پیدا کردن
averaging	معدل میانگین
averaging	میانه قرار دادن میانگین گرفتن
averaging	میانه متوسط
averaging	حد وسط
averaging	معدل
averaging	عدد بدست آمده از جمع چندین عدد تقسیم آنها را بر تعداد این اعداد
averaging	میانگین حسابی متوسط حسابی
averaging	رویهمرفته بالغ شدن
averaging	میانگین
averaging	خسارت
averaging	میانگین گرفتن به دست اوردن مقدار متوسط
averaging	معدل گرفتن
averaging	خسارت بحری
averaging	میانگین موفقیت
averaging	متوسط خسارت در بیمه
averaging	روی هم رفته
averaging	حد متوسط
averaging	میانگاه
averaging	متوسط
averaging	در حالت کلی
averaging	میانگین ناشی از محاسبه چندین عامل که ارزشی بیشتر از سایرین دارد
averaging	مقدار متوسط
averaging	ایجاد میانگین
averaging	متوسط زمان لازم که کاربر باید صبر کند تا به خط ارتباطی دسترسی پیدا کند
averaging	متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
electrode	قطب مغناطیسی
electrode	قطب الکتریکی
electrode	الکترود
electrode	الکترد
decelerating electrode	الکترد شتاب گیر
electrode holder	انبر جوشکاری
deflecting electrode	الکترد منحرف کننده
deflecting electrode	صفحه منحرف کننده
reference electrode	الکترود مرجع
starting electrode	الکترد اغازگر
reference electrode	الکترود مبنا
electrode holder	انبر جوش
electrode impedance	ناگذرایی الکترد
centre electrode	الکترودمرکزی
electrode voltage	ولتاژ الکترد
electrode sweep	جمع اوری مین با استفاده ازکابل الکتریکی یا مغناطیسی
electrode support	پایه الکترد
electrode resistance	مقدار مقاومت الکترد
electrode reactance	راکتانس الکترد
electrode radiator	رادیاتور الکترد
electrode position	رسوبگیری الکتروشیمیایی
electrode susceptance	پذیرندگی الکترد
collector electrode	الکترود کلکتور
gate electrode	الکترود دریچهای
covered electrode	الکترود پوشش دار
auxiliary electrode	الکترود کمکی
ignition electrode	الکترود اتش زنه
ignition electrode	الکتروداحتراق
electrode lead	راهنمایالکترود
focusing electrode	الکترود تمرکزده
control electrode	الکترود فرمان
contour electrode	الکتروددوره دار
positive electrode	الکترد مثبت
collective electrode	الکترود جمع کننده
precipitate electrode	الکترود رسوبی
precipitate electrode	الکترود حالت جامد
glass electrode	الکترود شیشهای
welding electrode	الکترود جوشکاری
zinc electrode	الکترود روی
contour electrode	الکترود پروفیلی
indicator electrode	الکترود شاخص
indicator electrode	الکترودنشان دهنده
igniting electrode	الکترودآتشزن
intensifier electrode	الکترد شتابده ثانوی
sheathed electrode	الکترود روکش دار
electrode dissipation	اتلاف توان الکترد
signal electrode	الکترد پیام ساز
internal electrode	الکترود داخلی
two electrode valve	دیود
two electrode valve	لامپ دو قطبی
battery electrode	الکترود باتری
instenifier electrode	الکترود تشدیدکننده
input electrode	الکترود اولیه
side electrode	الکترودکناری
adherent electrode	نگهدارنده
adherent electrode	الکترود
five electrode valve	لامپ پنتود
inert electrode	الکترود بی اثر
accelerating electrode	الکترود شتابده
accelerating electrode	الکترود شتاب ده
input electrode	الکترود ورودی
output electrode	الکترد خروجی
dipped electrode	الکترود شناور
fluxed electrode	الکترود شناور
membrance electrode	الکترود غشایی
modulator electrode	الکترد تحمیل گر
negative electrode	الکترد منفی
needle electrode	الکترد سوزنی
metallic electrode	الکترود فلزی
electrode admittance	گذرایی الکترد
electrode bias	ولتاژ استراحت
drilling electrode	الکترود مته کاری
electrode characteristic	مشخصه الکترد
earth electrode	الکترد زمین
electrode conductance	رسانایی الکترد
main electrode	الکترود اصلی
multi electrode valve	لامپ چند قطبی
high potential electrode	الکترود فشار قوی
standard hydrogen electrode	الکتورد هیدروژن استاندارد
standard electrode potential	پتانسیل الکترود استاندارد
spot welding electrode	الکترود جوشکاری نقطهای
soild state electrode	الکترود حالت جامد
soild state electrode	الکترودرسوبی
specific ion electrode	الکترود یون ویژه
glass membrance electrode	الکترود شیشه غشایی
selective ion electrode	الکترود یون گزین
liquid membrance electrode	الکترود مایع غشایی
inter electrode capacity	فرفیت میان الکتردها
total electrode capacitance	فرفیت کلی الکترد
standard electrode potential	پتانسیل استاندارد الکترود
gas sensing membrance electrode	الکترود غشایی گاز حس کن
perveance of a multi electrode valve(tub	پروه انس لامپ چند قطبی
I'll let you know when the time comes ( in due time ) .	وقتش که شد خبر میکنم
current	حرکت قط عات بار دار در یک هادی
current	کشش
current	جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
current	جریان
current	مربوط به زمان حال
current	شدت جریان برق
current	جاری و روان
current	سیلان
current	جاری
current	آدرسی که در حال حاضر استفاده میشود
current	ثبات CPU که آدرسی که در دسترس است ذخیره میکند
current	دیسک درایوی که در حال استفاده است یا انتخاب شده است
against the current <adv.>	مخالف جریان
current	دایرکتوری از درخت دایرکتوری که در حال استفاده شدن است
current	جریان الکتریکی که مقدار آن به صورت سینوس تغییر میکند
zero current	جریان نول
current	فعلی اخرین اطلاعات
zero current	جریان صفر
current	شایع
current	تزند
current	در حال حاضر
current	تزن
current	شدت جریان
down current	جریان رو به پایین
current	معاصر متداول
current	رایج
current	جریان اب یا باد
constant current	جریان دائم
constant current	شدت ثابت
current date	تاریخ جاری
current converter	مبدل جریان
constant current	جریان مستقیم جریان ثابت باطری
current compensation	کمپنزاسیون جریان تعدیل جریان
current compensation	جبران جریان
current coil	سیم پیچ جریان
current density	چگالی جریان
conductor current	جریان هادی
current expenditure	هزینه جاری
current drive	گرداننده کنونی
current divider	مقسم جریان
current distortion	اعوجاج جریان
combination current	جریان مرکب
current displacement	تغییر جریان
current directory	دایرکتوری جاری یا فعلی
return current	جریان برگشت
current detector	اشکارساز جریان
ebb current	جریان ناشی از افت اب
conduction current	جریان رسانایی
forward current	جریان ولتاژ مستقیم
current density	غلظت جریان
current density	تکائف جریان
current collector	کلکتور
current coil	پیچک اصلی
current assets	دارائیهای جاری
current asset	دارایی جاری
convectional current	جریان قراردادی
conventional current	جریان قراردادی
current assets	پول نقد یامالیات یا عوارضی که درحدود یک سال پس از بستن ترازنامه قابل وصول باشد
current assets	دارایی جاری
cromwell current	جریان اب کرامول
current transformer	مبدل جریان
primery current	جریان اولیه
price current	صورت نرخهای معمول
counter current	جریان مخالف دریایی جریان متضاد اب
critical current	شدت بحرانی
residual current	جریان مانده
counter current	جریان متقابل
fusing current	جریان ذوب
current circuit	مدارجریان
dark current	جریان تاریک
current circuit	مسیر بسته جریان
flood current	جریان مدی
current cell	سل کنونی
continuous current	جریان یکنواخت
current cell	سل جاری

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com