English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
elementary school دبستان
Other Matches
elementary اولیه
elementary بنیادی
elementary اغازی
elementary مشابه
elementary ابتدایی
elementary اصلی
elementary مقدماتی
elementary مقدماتی پایهای
elementary algebra جبر مقدماتی [ریاضی]
elementary charge بار الکترون [فیزیک]
elementary charge بار بنیادی [فیزیک]
elementary particles ذرات بنیادی
elementary arithmetic چهار عمل اصلی [ریاضی]
elementary cell پیل اولیه
elementary reaction جزء واکنش
elementary schools دبستان
elementary particle ذره بنیادی
elementary item قلم مقدماتی
elementary gate دریچه ابتدایی
elementary gate دریچه مقدماتی
elementary function تابع ابتدایی
elementary education اموزش ابتدایی
elementary diagram نمودار ابتدایی
elementary fire ball اتشگوی اغازین
go to school خواننده میله نوری
to go to school to یاد گرفتن یا تقلید کردن از
to go to school درس خواندن
to go to school باموزشگاه رفتن
first school -مخصوصبچههایبین5تا9سال
first school پایهدبسبان
the school is out مدرسه تعطیل است
school تربیت اسب
school تحصیل در مدرسه
school دسته ماهی
school تدریس درمدرسه
school مکتب علمی یافلسفی
school مرکز اموزش نظامی
school دسته
school مکتب نحله
school بمدرسه فرستادن درس دادن
school تربیب کردن
school گروه پرندگان
school جماعت همفکر
school گروه
school مکتب
school پیروان یک مکتب اموزشگاه
school مدرسه
school اموزشگاه
school دانشکده
school رام کردن وعادت دادن
school تادیب یا تربیت کردن
school جماعت
school دبیرستان
school مکتب دبستان
wurzburg school مکتب وورتسبورگ
vienna school مکتب وین
training school کاراموزگاه
training school اموزشگاه حرفهای
theological school مدرسه علوم دینی
to leave school ازاموزشگاه یامدرسه بیرون رفتن
technical school هنرستان دبیرستان فنی
to leave school ازتحصیل دست کشیدن
to leave school ترک تحصیل کردن
special school اموزشگاه استثنایی
technical school اموزشگاه فنی
technical school مدرسه فنی
school slang اصطلاح ویژه اموزشگاه
school phobia مدرسه هراسی
school pence پول هفتگی اموزشگاه
school of tecnology مدرسه عالی فنی
school mate هم مدرسه
school figures مجموعه 96 حرکت در اسکیت
school figures حرکات اسب
school miss دخترکم رو یانا ازموده
school neurosis روان رنجوری اموزشگاهی
school psychologist روانشناس اموزشگاهی
school psychology روانشناسی اموزشگاهی
school mate هم شاگردی
secondery school مدرسه متوسطه
secondery school دبیرستان
school year سال تحصیلی
school truancy مدرسه گریزی
school teacher اموزگار
school report گزارش اموزشگاه
school readiness امادگی ورود به مدرسه
school of jurisprudence مذهب جعفری Ashari Ithna of Imam sixthshii the Sadiq al Imamafar after named uslims
zurich school مکتب زوریخ
day school مدرسهی روزانه
The last school day. آخرین روز مدرسه
Since I left school. ازوقتیکه مدرسه را ترک کردم
I must take the kid to school . باید بچه راببرم مدرسه
vocational school اموزشگاه حرفهای
It is some distance to the school . تا مدرسه فاصله زیاد است
drop out (of school) <idiom> ترک مدرسه
to be moved to another school به آموزشگاه دیگری فرستاده شدن
to enrol somebody at a school کسی را در آموزشگاه ای نام نویسی کردن
Glasgow School [نامی برای معماری ها و طراحی های همزمان در گلاسکو]
school shooting تیراندازی در مدرسه
school-leaver کسیکهبتازگیازمدرسهفارغشدهاست
school friend دوستمدرسهای
day school مدرسهای که فقط در روز کلاس دارد
old school tie کراوات ویژهی دانش آموزان هر مدرسه
old school tie سر سپردگیها و دوستیهای آموختگان این نوع مدارس
pre-school شیرخوارگاه
pre-school مهدکودک
pre-school وابسته به سنین 2 تا 5 سالگی
pre-school پیش دبستانی
prep school دبیرستان آمادگی برای ورود به دانشگاه
school age سن آغاز تحصیل
school age سن مدرسه
school age سالهای تحصیل
Sunday School مدرسهی یکشنبه
school zone قلمرومدرسه
business school مدرسهیا دانشکدهاقتصادیوتجاری
driving school آموزشگاهرانندگی
graduate school دفتریدرآمریکایشمالیکهبهافرادفارغالتحصیلآموزشمیدهدgovernment
finishing school اموزشگاهی که زنان جوان رابرای دخول درجامعه اماده ومهذب میسار
foundation school اموزشگاه موقوف
finshing school مدرسه تکمیلی دختران
banking school مکتب بانکداری
austrian school مکتب اتریشی
austrian school یزر و بوهم باورک
association school مکتب تداعی
grammar school مدرسه ابتدایی
grade school مدرسه ابتدایی
hedge school اموزشگاه پست
hedge school مکتب اموزشگاهی که درهوای ازاددایربود
manchester school مکتب انگلیسی طرفدار ازادی مبادله
manchester school مکتب منچستر
liberal school مکتب اقتصادی کلاسیک
liberal school مکتب ازادی اقتصادی
leipzig school مکتب لایپزیک
school of law دانشکده حقوق
kailyard school مکتب نویسندگی درباره اسکاتلند
industrial school اموزشگاه حرفهای مدرسه صنعتی
summer school کلاس تابستانی
summer school مدرسه تابستانی
infant school کودکستان
primary school دبستان
high school دبیرستان
high school مدرسه متوسطه دبیرستان
secondary school دبیرستان
junior school دوره اول دبیرستان
middle school دبیرستان
comprehensive school اموزشگاه جامع
nursery school کودکستان
nursery school مدرسه بچههای کمتر از پنج سال
public school دبیرستان شبانه روزی مدرسه عمومی
preparatory school اموزشگاه امادگی
private school اموزشگاه خصوصی
private school مدرسه ملی
trade school مدرسه حرفهای
night school اموزشگاه شبانه
boarding school اموزشگاه شبانه روزی
maternal school کودکستان
maternal school اموزشگاهی که درانجا مانند مادرازکودک نگهداری میشود
school fellow هم شاگردی
salpetriere school مکتب سالپتریر
resident school مدارس حضوری یا مدارسی که شاگرد عملا در کلاس حاضر میشود
reform school دارالتادیب نوجوانان
roman school مکتب رفائیل
raphael school مکتب رفائیل
ragged school اموزشگاه مجانی برای بچههای بینوا
principal of a school مدیر اموزشگاه
reform school مدرسه تهذیب اخلاقی
parochial school اموزشگاه کلیسایی
school center مرکز اموزش
school fellow هم مدرسه
school fee ماهیانه یا شهریه اموزشگاه
school drop out افت تحصیلی
school drop out ترک تحصیل کرده
school divine اموزگارالهیات
school divine طلبه
school counselor مشاور مدرسه
school doctor استاد دانشگاه یا اموزشگاه الهیات در قرنهای میانه
preliminary school مدرسه ابتدائی
parochial school مدرسه وابسته به کلیسای بخش
nongraded school اموزشگاه بی دانشپایه
neoclassical school مکتب نئوکلاسیک
normal school دانش سرا
normal school دارالمعلمین
nancy school مکتب نانسی
one of the sunni school Imam after jurisprudencenamed al-shafeiof Idris
one of the sunni school شافعی مذهب شافعی
monetary school مکتب اقتصادی تحت رهبری میلتون فریدمن که معتقد به کارائی بیشترسیاست پولی نسبت به سیاست مالی در اقتصاد است
monetary school مکتب پولی
mathematical school مکتب ریاضی
neoclassical school مکتبی که براساس ان رقابت و پیروی ازاصول حداکثرساختن مطلوبیت و سود میتواندتخصیص ایده الی از منابع رادر اقتصاد بوجود اورد
mathematical school مکتبی که مسائل اقتصادی را از دیدگاه ریاضی مورد تجزیه و تحلیل قرار میدهد از جمله اقتصاددانان این مکتب میتوان از استانلی جونز و لئون والراس نام برد
mixed school اموزشگاه مختلط اموزشگاهی که پسران ودختران با هم درس می خوانند
orthodox school مکتب اقتصادی سنتی که اقتصاددانان قبل ازکینز را نیزشامل میشود
orthodox school مکتب کلاسیک
to be excused [from work or school] معاف بودن [از کار یا مدرسه]
marginal utility school قرار داد
junior high school دبیرستان مقدماتی
parnassian school of poets شعرای سده نوزدهم فرانیه که بیشتراهمیت بوزن شعرمیداندتابمعانی لطیف ان
senior high school مدرسه متوسطه
blue water school انانی که نیروی دریایی انگلیس راتنها نیروی کافی ان میدانند
school age children کودکان واجب التعلیم
constructive school credit بورس تحصیلی برای پرسنل شایسته نظامی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com