Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
emission spectrum lines
خطوط نشری
Other Matches
emission spectrum
طیف نشری
emission
دفع مایعات
emission
تابش
emission
تشعشع امواج پس دادن ساطع کردن
emission
انتشار امواج
emission
صدور
emission
صدور الکترون
emission
صدور خروج
emission
نشر بیرون دادن
emission
انتشار سهام دولتی و اوراق قرضه و اسکناس
emission
تشعشع
emission
نشر
emission
انتشار
emission
گسیل
emission
خروج
field emission
پخش شدن الکترونها از یک فلز یا نیمه هادی به درون یک خلاء تحت تاثیر میدان الکتریکی
field emission
صدور میدانی
emission theory
فرض اینکه نورعبارت است ازیک رشته ذرات سبک که ازجسم نورانی ریزش میکند
emission spectroscopy
طیف بینی نشری
emission nebula
ابری نشری سحابی گسیلشی
emission nebula
ابری تشعشعی
emission efficiency
بازده کاتد
emission current
جریان صدوری
emission control
کنترل تشعشع امواج مغناطیسی یا صوتی دستگاه کم کننده تشعشع امواج
emission characteristic
مشخصه صدور
electronic emission
انتشار الکترونها
electron emission
صدور الکترون
light emission
انتشار نور
thermionic emission
پدیده نشر گرمایونی
thermionic emission
صدور گرمیونایی
primary emission
صدور اولیه
secondary emission
صدور ثانوی
spontaneous emission
نشر خود به خود
specific emission
ضریب صدور
nocturnal emission
احتلام
thermal emission
تابش حرارتی
spectrum
رنگهای مریی درطیف بین
spectrum
منظر شبح
spectrum
خیال
spectrum
گستره تابش
spectrum
بینایی
spectrum
قالب
spectrum
طیف
spectrum
حیطه عمل
spectrum
بیناب
secondary emission ratio
شدت صدور ثانوی
secondary emission characteristic
مشخصه صدور ثانوی
secondary electron emission
پیل ثانویه الکترون
photo emission effect
صدور نور- برقی
photo electric emission
صدور نور- برقی
electromagnetic spectrum
طیف الکترومغناطیسی
electromagnetic spectrum
میدان الکترومغناطیسی
electric spectrum
طیف برقی
diffraction spectrum
طیف پراش
discrete spectrum
طیف گسسته یا انفصالی
continuous spectrum
طیف پیوسته
absorption spectrum
طیف درآشامی
acoustic spectrum
طیف صوتی
band spectrum
بیناب نواری
broad spectrum
طیف گسترده
absorption spectrum
طیف جذب
absorption spectrum
خطوط جذبی
band spectrum
طیف نواری
continuous spectrum
طیف انفصالی
continuous spectrum
طیف نشری
absorption spectrum
طیف جذبی
electromagnetic spectrum
طیف الکترومگنتیک
energy spectrum
طیف انرژی
energy spectrum
بیناب انرژی
flourescence spectrum
طیف فلوئورسانی
line spectrum
بیناب خطی
frequency spectrum
طیف فرکانس
frequency spectrum
بیناب فرکانس
infrared spectrum
طیف زیر قرمز
input spectrum
طیف ورودی
input spectrum
بیناب یا طیف اولیه
line spectrum
طیف خطی
spectrum of war
جنگ در تمام زمینه ها
molecular spectrum
طیف مولکولی
fraunhofer spectrum
طیف فرانهوفر
ultreaviolet spectrum
طیف فرابنفش
spectrum line
خط طیفی
visible spectrum
طیف مرئی
spectrum analysis
تجزیه بیناب
spectrum analysis
تجزیه طیف
spectrum analyser
تجزیه کننده طیف
rotational spectrum
طیف چرخشی
power spectrum
طیف توانی
spectrum of war
زمینه ها یا طیف جنگ
field free emission current
جریان صدوری بی میدان
emission of seminal fluids during orgasm
انزال
high field emission arc
قوس میدانی
multi line spectrum
طیف چند خطی
dark line spectrum
طیف خطوط تاریک
bright line spectrum
طیف خطی روشن
high frequency region of a spectrum
ناحیه ی فرکانس بالای یک طیف
laser
[light amplification by stimulated emission of radiation]
لیزر
[تقویت نور به روش گسیل القایی تابش]
[فیزیک]
lines
رانی در پیست مقدر امتیازاعطایی در شرطبندی روی اسب طناب مورد استفاده درقایق
lines
خط
lines
طناب خط
lines
اتصال فیزیکی به ارسال داده
by-lines
خط دوم یافرعی
by-lines
خط فرعی راه اهن
by-lines
کار یاشغل اضافی وزائد
lines
پوشاندن
lines
استرکردن
lines
ترازکردن
lines
اراستن
lines
بخط کردن
lines
جبهه جنگ
lines
خط صف
lines
خط زدن
lines
حدود رویه
lines
طرز
lines
لاین
lines
محصول
lines
سیم
outside lines
خطوط حمله
lines
لوله منفردی در سیستم سیالات
lines
شعبه
lines
در سمت
lines
صفی در خط
lines
خط دار کردن
lines
خط انداختن در
lines
رسن
lines
: خط
lines
ریسمان
lines
رشته بند
lines
سطر
lines
رشته
lines
ردیف
lines
طناب سیم
lines
جاده
lines
لجام
lines
دهنه
lines
نسب
lines
: خط کشیدن
flow lines
خطوط جریان
lazy lines
سفیدک
[رشته تارهای نخ پود که در پشت فرش آزاد بوده و جزء گره قرار نگرفته اند.]
marriage lines
گواهی نامه عروسی
stepped lines
خطوط کنگره ای
[خطوط شکسته]
[در اطراف نگاره ها و اشکال فرش های هندسی باف و روستایی. گاه بجای استفاده از خطوط صاف از این خطوط استفاده می شود.]
striped lines
خطوط راه راه
[همچون نقش محرمات]
curvature lines
خطوط مدور
passage of lines
عبور از خط
load lines
علایم بارگیری
lines of force
خطوط نیرو
lines of communication
خطوط مواصلاتی
lines of force
خطوط قوا
picket lines
خط دستکها
picket lines
خط نرده ها
picket lines
خط پرچین
open lines
خطوط باز شطرنج
curvature lines
خطوط منحنی
papillary lines
خطهای برجسته انگشتها
spectral lines
خطوط طیفی
stream lines
خطوط جریان
symmetry lines
خطوط تقارن
to read between the lines
معنی پوشیده نوشته یا سخنی را دریافتن
return lines
خطهای بازگشتی
two parallel lines
دو خط موازی
retrace lines
خطهای بازگشتی
voltage between lines
ولتاژ بین خطوط
hot lines
تلفن قرمز
hot lines
خط تلفنی بیست و چهار ساعته
fuel lines
خطوطسوخت
lines of latitude
خطوطعرضجغرافیایی
lines of longitude
خطوططولجغرافیایی
suspension lines
خطوطآویزان
read between the lines
<idiom>
پیدا کردن مفهوم ضمنی
passage of lines
عبور کردن ازخط یک یکان دیگر
side lines
محوطه بیرون از خط کناری
absorption lines
خطوط دراشامی
contour lines
خط هم ارتفاع
cotidal lines
خطوط هم مد
cotidal lines
خطوط مدیکسان
party lines
خط خصوصی تلفن
dark lines
خطوط تاریک
dedicated lines
خطوط اختصاصی
power lines
خط جریان قوی
branch lines
شاخه
drawing lines
خط کشی
branch lines
خط فرعی
plumb lines
خط قائم
plumb lines
ریسمان شاغول
plumb lines
خط عمودی
plumb lines
شاقول
contour lines
خطوط میزان منحنی
party lines
خط مشترک
party lines
مرز مشترک
absorption lines
طیف جذبی
punch-lines
جمله اساسی واصلی
active lines
خطهای فعال
adjacent lines
خطهای مجاور
balmer lines
خطوط بالمر
punch-lines
لب مطلب
main lines
خط اصلی
main lines
کانال اصلی
boundry lines
خطوط اطراف زمین والیبال
main lines
نهر مادر
main lines
نهر اصلی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com
