Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 153 (8 milliseconds)
English
Persian
emitter coupled logic
طرح مدار منط قی با سرعت بالا با استفاده از انتشار کنندههای ترانزیستور به عنوان خروجی به سایر مراحل
Other Matches
emitter coupled
جفت شده از راه ساتع کننده
direct coupled transistor logic
سیستم منطقی که منحصرا" ازترانزیستورها به عنوان عناصر فعال استفاده میکند
emitter
تشعشع کننده
emitter
منتشر کننده پس دهنده امواج
emitter
ساطع کننده
emitter
امیتر
emitter
ساتع کننده
electron emitter
منبع الکترون
common emitter
با ساتع کننده مشترک
neutron emitter
متصاعدکننده نوترون
common emitter circuit
مدار امیتر مشترک
internal emitter point
نقطه امیتر داخلی
collector emitter, leakage current
جریان نشستی کلکتور- امیتر
coupled
جفت شدن
coupled
وصل کردن
coupled
زوج یا جفت
coupled
جفت نیرو
coupled
زوج نیرو
coupled
زن و شوهر
coupled
دو نامزد
coupled
تزویج شدن
coupled with this
علاوه براین
coupled
ترکیب با یکدیگر
coupled
جفت کردن
coupled
پیوستن
coupled
زن وشوهر بهم بستن
coupled
جفت
coupled
زوج
coupled
جفت شدن درگیر شدن
coupled
دوتا
tightly coupled
کامپیوترهای بهم وابسته
coupled mode
روش کنترل پرواز خودکار بااستفاده از سیستم هدایت زمینی
coupled mode
روش کنترل خودکار
coupled columns
ستون های دوتایی
direct coupled
مستقیما جفت شده
charge coupled device
دستگاه توام با بار
charge coupled device
اسباب تزویج علامت
charge coupled device
دستگاه بار جفت شده
charge coupled device
حافظه با اطلاعات چرخان
logic
یکی از دو سطح ممکن مدار دیجیتال . سطح ها به صورت 1 و 0 هستند یا درست و نادرست
logic
قطعه آزمایش که وضعیت منط قی قط عات یا مدارها را نشان میدهد
logic
منطق ریاضی
logic
ترمیم ریاضی عملیات منط قی مثل AND و OR و... و تبدیل آنها به مدارهای مختلف
logic
منطقی
logic
لاجیک
logic
زبان ریاضی
logic
برهان
logic
استدلال
logic
ترمیم فرم و ساختار بدون توجه به محتوا
logic
نشانه گرافیکی برای نمایش نوعی تابع منط قی
logic
مدار الکترونیکی که از چندین دروازههای منط قی مثل EXOR,OR,AND تشکیل شده
logic
منطق
logic
مدر منط قی که خروجی آن بستگی به وضعیت منط قی ورودی قبل دارد
logic
مراحل و تصمیمات و ارتباطات
logic
ولتاژ نمایش وضعیت منط قی مشخص .
logic
تخته مدار چاپ شده حاوی دروازههای منط قی دودویی و نه قط عات آنالوگ
logic
سیستم کاهش نتیجه از داده دودویی
logic
دانش تفکرات و دلایل
logic
بخشی از کد که توابع نامناسب مثل آسیب سیستم انجام میدهد وقتی شرایط ی برقرار باشند
logic
عمل کامپیوتری یا تابعی که تصمیم گیری میکند. قط عات کامپیوتر یا سیستم دیجیتال
logic
دروازه یا ترکیب دروازههای منط قی
logic
مدار الکترونیکی یک عملوند منط قی اعمال میکند به سیگنال ورودی و خروجی تولید میکند
logic
نمایش گرافیکی قط عات منط قی
logic product
حاصلضرب منطقی
logic symbol
علامت منطقی
logic theorist
نظریه پرداز منطقی
logic theory
نظریه منطقی
logic unit
واحد منطقی
logic variable
متغیر منطقی
mathematical logic
منطق ریاضی
logic operator
اپراتور منطقی
logic symbol
نماد منطقی
logic switch
گزینه منطقی
logic operation
عمل منطقی
logic programming
برنامه نویسی منطقی
logic probe
کاوشگر منطقی
logic seeking
چاپگری که میتواند اطلاع مورد نیاز را با کمترین جابجایی نوک تامین میکند
logic instruction
دستورالعمل منطقی
logic multiply
ضرب منطقی
logic network
شبکه منطقی
logic seeking
انتهای خط وط
logic seeking
دستورات تنظیم و... را تشخیص میدهد
logic shift
تغییر مکان منطقی
n level logic
منطق N سطحی
negative logic
منطق منفی
threshold logic
منطق استانهای
two level logic
منطق دوسطحی
three state logic
دروازه منط قی یا IC که سه وضعیت خروجی ممکن دارد
three state logic
: بالای منط قی , پایین منط قی و امپدانس بالا
to chop logic
منطق بافتن
formal logic
منطق صوری
[منطق]
mathematical logic
منطق ریاضی
[ریاضی]
symbolic logic
زبان علایم یاعلامتی
symbolic logic
منطق سمبلیک
positive logic
منطق مثبت
propositional logic
منطق گزارهای
sequential logic
منطق ترتیبی
shared logic
منطق اشتراک
logic sum
مجموع منطقی
structural logic
منطق ساختی
symbolic logic
منطق نمادی
symbolic logic
منطق رمزی
affective logic
منطق عاطفی
formmal logic
منطق صوری
fuzzy logic
نوعی منط ق در برنامه نویسی کامپیوتری که روشهای نتیجه گیری در مغز بشر را جانشین میکند
fuzzy logic
منطق نامعلوم
hardwired logic
تابع منط قی یا برنامهای که در سخت افزار نصب شده است و از وسایل الکترونیکی مثل دروازه ها و نه نرم افزار استفاده میکند
logic add
جمع منطقی
logic analysis
تحلیل منطقی
logic analyzer
تحلیل کننده منطقی
formal logic
قضاوت سطحی
boolean logic
منطق بولی
control logic
منطق کنترل
logic diagram
نمودار منطقی
computer logic
منطق کامپیوتر
fluid logic
منطق سیلانی
formal logic
منطق مجرد
formal logic
منطق رمزی
formal logic
منطق صوری
logic design
طراحی منطقی
logic device
دستگاه منطقی
logic element
عنصر منطقی
logic designer
طراح مدارهای منطقی
logic element
عنصر لاجیک
logic design
طرح منطقی
logic circuits
مدارهای منطقی
logic gate
دروازه منطقی
logic circuit
مدار منطقی
logic function
تابع منطقی
logic error
خطای منطقی
logic gates
گیتهای منطقی
logic card
کارت منطقی
logic board
برد منطقی
logic board
تخته منطقی
logic array
ارایه منطقی
first order predicate logic
PROLO بکار می رود
uncommitted logic array
جدول محلهای حافظه در سیستم که خالی هستند یا اختصاص داده نشده اند
logic arithmetic unit
واحد منطق و حساب
uncommitted logic array
مشابه 10328
arithmetic logic unit
بخشی از CPU که عملیات محاسباتی را انجام میدهد واحد محاسبه و منطق
arithmetic logic unit
واحد حساب و منطق
current mode logic
منطق جریانی
negative true logic
سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
integrated injection logic
IIL
integrate logic circuit
مدار منطقی مجتمع
programmable logic array
ارایه منطقی برنامه پذیر ارایه منطقی برنامه ریزی
random logic design
طرح منطقی تصادفی
positive true logic
یک سیستم منطقی که در ان ولتاژ کم بیانگر بیت صفر وولتاژ بالا بیان کننده بیت یک میباشد
diode transistor logic
DTL
double rail logic
منطق دو خطی
single rail logic
منطق تک خطی
transistor transistor logic
منطق TTL
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com