Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
enewal of contract by tacit agreement
تجدید توافق بر اساس توافق ضمنی
Other Matches
To conclude an agreement (contract).
قراردادی بستن
The party to the contract (agreement).
طرف قرارداد
An open - dated agreement ( contract) .
قرارداد بدون مدت
tacit
تعهد کنترل اسلحه بین دو یاچند کشور
tacit
ضمنی
tacit
ضمنا
tacit
مفهوم
tacit
مقدر خاموش
tacit
بارامی وسکوت
tacit collusion
تبانی چند شرکت
tacit collusion
تبانی ضمنی
tacit collusion
حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
tacit consent
رضای ضمنی
This is against our agreement.
[This is contrary to our agreement]
این بر خلاف قرارداد ما است.
open-ended employment contract
[employment contract of unlimited duration]
قرارداد کار بدون مدت
agreement
موافقت نامه
agreement
موافقتنامه
agreement
قراداد
to come to an agreement
موافقت پیداکردن
to come to an agreement
یکدل شدن توافق حاصل کردن
to off an agreement
قصد خود را برای الغای قراردادی اگاهی دادن
unless otherwise agreement
مگر به ترتیب دیگری توافق شده باشد
in agreement with somebody
با کسی موافقت داشتن
come to an agreement
توافق حاصل کردن
come to an agreement
موافقت پیدا کردن
agreement
قرارداد
agreement
سازش
agreement
موافقت
agreement
پیمان
agreement
قرار قبول
agreement
مطابقهء نحوی
agreement
معاهده و مقاطعهء توافق
agreement
توافق
plea agreement
توافق مدافعه
basic agreement
توافق اولیه
labor agreement
موافقتنامه کار
reach an agreement
به توافق رسیدن
tenency agreement
اجاره نامه
extension of the agreement
تمدید مدت قرارداد
implicit agreement
موافقت ضمنی
frame agreement
توافق اولیه
outline agreement
توافق اولیه
concessionary agreement
امتیاز نامه
skeleton agreement
توافق اولیه
master agreement
توافق اولیه
gentlemen's agreement
موافقت شرافتمندانه
gentlemen's agreement
قول مردانه
unilateral agreement
توافق یک جانبه
enter into an agreement
قراردادی را منعقد کردن
executive agreement
موافقتنامه اجرایی موافقتنامه قابل اجرا
labor agreement
قرارداد کار
trade agreement
موافقتنامه تجارتی
trade agreement
موافقت نامه تجاری
to fly away from an agreement
نقض عهدکردن
verbal agreement
موافقت شفاهی
to enter into an agreement
پیمان یا قراردادی منعقد کردن
wage agreement
قرارداد دستمزد
wage agreement
موافقت نامه دستمزد
written agreement
قولنامه
written agreement
موافقت نامه پیمان نامه
gentelmen's agreement
موافقتنامه دوستانه
gentelmen's agreement
کلیه توافقهایی که مستند به اسنادرسمی و امضا شده نباشد
to fly away from an agreement
پیمان شکنی کردن
gentlemen's agreement
قرارداد شفاهی
unilateral agreement
قرارداد یک جانبه
preliminary agreement
قولنامه
arbitration agreement
موافقت نامه داوری
mutilateral agreement
موافقت چند جانبه
mutual agreement
توافق طرفین
gentlemen's agreement
قول جوانمردانه
arbitration agreement
توافق بر حکمیت
reciprocal agreement
قراردادی که دو کشور برای توسعه روابط اقتصادی با یکدیگرمنعقد می سازند و بر این مبنا به یکدیگر امتیازاتی ازنظر تعرفه گمرکی و عوارض و تسهیلات می دهند
agreement of arguments
توافق نشانوندها
potsdom agreement
تاکید وتشریح کردند
potsdom agreement
موافقتنامه پوتسدام موافقتنامه منعقده بین امریکاو شوروی و انگلیس پس ازپایان جنگ جهانی دوم به سال 5491 که در ان سه دولت خط مشی خود را نبست به المان اشغال شده
reciprocal agreement
توافق دو جانبه
reciprocal agreement
قرارداد دو جانبه
agreement area
سطح مورد قرارداد
agreement coefficient
ضریب توافق
quota agreement
موافقت سهمیه
agreement of arbitration
قرارداد داوری
special agreement
قرارداد ویژه
private agreement
قرارداد خصوصی
commodity agreement
تثبیت مشترک قیمت فروش
swap agreement
موافقتنامه مبادلات ارزی قرار معاوضه ارزی
lease agreement
قرارداد اجاره
commodity agreement
موافقتنامه کالا
collective agreement
توافق جمعی
master agreement
چهارچوب توافق
[حقوق]
frame agreement
چهارچوب توافق
[حقوق]
skeleton agreement
چهارچوب توافق
[حقوق]
basic agreement
چهارچوب توافق
[حقوق]
letter of agreement
موافقتنامه
outline agreement
چهارچوب توافق
[حقوق]
clearing agreement
موافقتنامه بازرگانی بین دوکشور
agreement water rate
نرخ قراردادی اب
Lease (rental) agreement.
اجاره نامه (قرار داد اجاره )
bretton woods agreement
موافقت نامه برتن وودز
european monetary agreement
موافقتنامه پولی اروپا موافقتنامه تنظیمی بین کشورهای عضو سازمان همکاری اقتصادی اروپا به منظور تسهیل و تنظیم روابط پولی متعاقدین
The rental agreement has exprired.
تاریخ قرارداد اجاره سر آمده است
agreement on partial payments
توافق در پرداخت های قسطی
He closed the door against the peace agreement.
تمام درها را بروی موافقتنامه صلح بست
dangerous goods by road agreement
موافقتنامه بین کشورهای اروپایی که در ان درخصوص وسیله حمل نحوه بسته بندی و مشخصات وسیله حمل ونقل توضیح لازم داده شده است
general agreement on tariff & trade (gat
موافقت نامه عمومی تعرفه وتجارت
contract
منقبض شدن مخفف کردن
contract
مقاطعه کاری کردن
contract
قرردادبستن
contract
همکشیدن
contract
: پیمان بستن
contract
کنترات پیمان .
contract
کنترات کردن منقبض کردن
contract
مقاطعه
in contract
طبق قرارداد
to contract something from somebody
از کسی چیزی
[بیماری]
گرفتن
according to the contract no. ...
طبق قرارداد شماره ...
contract
قرارداد
all in contract
قراردادی که همه چیز را در بر میگیرد
contract
منقبض شدن
contract with
عقد کردن
contract
قرارداد بستن
contract
مخفف کردن مقاطعه کردن قرارداد بستن
contract
پیمان مقاطعه عقد و پیمان بستن تعهد کردن مقاطعه کردن
contract
دچارشدن
contract
:قرارداد
contract
پیمان
contract
منقبض کردن
contract
تعهد
by contract
بطور مقاطعه
contract
عقد
all in contract
قراداد کلی
sales contract
قرارداد فروش
service contract
قرارداد خدمت
service contract
قرارداد انجام خدمت
simple contract
قرارداد شفاهی
reward contract
عقد جعاله
privity in contract
انحصار نتیجه پیمانی به طرفین ان پیمان
privity of contract
مسئولیت طرفین قرارداد
privity of contract
رابطه متعاقدین
provisions of a contract
شرایط قرار داد
provisions of a contract
مواد قرار داد
quasi contract
شبه عقد
quasi contract
شبه قرارداد
quasi contract
عقدی را گویند که التزام طرفین به مفاد ان ناشی از تصریح خودشان نباشد بلکه به صرف وقوع عمل خارجی به حکم قانون به عمل خود ملتزم شوند
privity of a contract
مسئوولیت طرفین قرارداد
requirements of a contract
مقتضای عهد
revocable contract
عقد جایز
revocable contract
عقد مجاز
service contract
قرارداد خدماتی
simple contract
عقد منعقد درسند عادی
social contract
قرار داد اجتماعی
void contract
عقد باطل
validity of contract
صحت قرارداد
to guarantee a contract
اجرای قراردادی راضمانت کردن
validity of a contract
اعتبار قرارداد
value cost contract
پیمان بستن با قیمتهای پایه
valid contract
عقد صحیح
unilateral contract
تعهد یک جانبه ایقاع
unauthorized contract
عقد فضولی
unilateral contract
قراردادایقاعی
unilateral contract
پیمانی که تنها برای یکی از طرفین الزام اور باشد
unilateral contract
قرارداد یک جانبه
unconditional contract
عقد منجز
to draw up a contract
قراردادی نوشتن یا تنظیم کردن
to come within the scope of a contract
در حیطه یک قرارداد بودن
we demand p in our contract
ما صراحت ودقت در قراردادمی خواهیم
social contract
قرارداد اجتماعی
social contract
اعتقاد به این مسئله که تفویض قدرت به دولتها ناشی از نوعی قرارداد است که ضمن ان فردقسمتی از حقوق خود را به دولت تفویض میکند ومتقابلا" از وجود دولت برخوردار میشود
stipulation of a contract
مفاد قرارداد
cottage contract
نوعی قرارداد بافت روستایی که کارفرما کاغذ شطرنجی، نخ های رنگ شده و طرح را آماده کرده و دستمزد بافنده پس از فروش به وی پرداخت می شود
the contract is still valid
قراردادباعتبار
the contract is still valid
خودباقی است
the life of a contract
مدت یک قرارداد
to put to contract
بمناقصه گذاشتن
Bilateral contract.
پیمان ( قرارداد ) دو جانبه
written contract
پیمان نامه
dishonour a contract
قرارداد را محترم نشمردن
contract of guarantee
عقد ضمان
contract of guarantee
ضمان عقدی
contract of farmletting
قرارداد مزارعه
contract of farmletting
مزارعه
contract of affreightment
قراردادحمل
contract of affreightment
قرارداد اجاره کشتی
contract note
سند مقاطعه توافق نامه
contract note
سند قرارداد
contract guarantee
ضمانت قرارداد
contract guarantee
ضمانتنامه قرارداد
contract for supply
قرارداد جهت ارائه کالا
contract curve
منحنی قرارداد
contract of reward
جعاله
contract of sale
قرارداد فروش
discharge of contract
انجام تعهدات قراردادی پایان دادن به تعهدات قراردادی
cost plus contract
قرارداد براساس قیمت تمام شده به اضافه درصدی به عنوان سود
cost contract
قرارداد مربوط به پرداخت هزینه ها قرارداد هزینه
contract work
پیمانکاری
contract termination
فسخ یا خاتمه تمام یا قسمتی از قرارداد
contract scheduling
برنامه ریزی قرارداد
contract record
سوابق نحوه پیشرفت قرارداد
contract quantity
حجم قرارداد
contract period
مدت قرارداد
contract period
دوره قرارداد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com