English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
enforcement order دستور اجرا
Other Matches
enforcement تنفیذ
enforcement مجبور کردن وادار کردن به اکراه
enforcement اقدام
enforcement اجرا [حکم دادگاه]
enforcement انجام
spot of enforcement نقطه پنالتی
enforcement of judgement اجرای احکام قضایی
enforcement by writ اجرای حکم دادگاه
law-enforcement مجریاننافربراجرایقانون
enforcement of a judgment اجرای حکم
enforcement of a judment اجرای حکم دادگاه
legal enforcement اجرای حکم دادگاه
law enforcement اجرای قوانین [حقوقی]
debt enforcement درخواست طلب وصول
marching order [travel order] دستور پیشروی [ارتش]
out of order درهم برهم
out of order نادرست
first order مرتبه اول
in order to ... برای [اینکه]
in order to ... تا [اینکه ]
order [placed with somebody] دستور [ازطرف کسی]
order [placed with somebody] سفارش [ازطرف کسی]
order off حکم خروج
out of order خراب
out of order از کار افتاده
by order of فرمان
to the order of به حواله کرد
to the order of بحواله کرد
in order that he may go برای اینکه برود
in order that برای اینکه
in order that تا اینکه
in order درست
in order صحیح
in order دایر
to the order of در وجه
in order that i may go برای اینکه بروم
by order of حسب الامر
to order <idiom> به ترتیب
well-order خوش ترتیب [ریاضی]
in order to <idiom> اعتماد شخص را بدست آوردن
out of order <idiom> کارنکردن
re order سفارش دوم باره
second order مرتبه دوم
In this order. In this way. باین ترتیب
order ن
order نظام معماری
order دستورالعمل دستور
order سفارش دادن دستور دادن
order مرتب کردن
out of order <idiom> برخلاف قانون ،نامناسب
order حواله
order حواله کرد حواله کردن دستور
order خرید سفارش خرید
order سفارش دادن
order سفارش دادن کالا یا جنس
order دستور دادن سفارش
order امر
order شیوه
order سبک معماری
order منظم کردن
order سفارش دادن تنظیم کردن
order نظم
order سفارش
order دستورالعمل
order دستورعملیاتی
order حکم
order دستور دادن
order ترتیب
order ترتیب انجام کار
order فرمان نظم
order نظم دادن
order مرتبه
order دستور
order about پیوسته پی فرمان فرستادن
order دستور سفارش
order رتبه
order پردازندهای که عملیات ریاضی و منط قی را کدگشایی کند و انجام میدهد مط ابق کد برنامه
order کد عمل
order راسته
second order conditions شرایط مرتبه دوم
sort order نظم ترتیب
order off the field حکم خروج
second order conditions شرایط ثانوی
order of discharge حکم برائت ذمه
route order فرمان ستون راه رو
route order ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
order of discharge حکم تصفیه
review order لباس وتجهیزات و وسائل کامل
review order لباس وتحملات سان
second order factor عامل مرتبه دوم
second order reaction واکنش مرتبه دوم
order format قالب دستور
order in council تصویب نامه دولتی
order of magnitude مرتبه بزرگی
order of matrix مرتبه ماتریس
order of service سوت داور بمعنای دستورسرویس دادن
order of the day برنامه روزانه
order in council تصمیم هیات مشاورین سلطنتی
order of battle ترتیب نیرو
order format قالب سفارش
order of fire ترتیب توالی اتش
short order خوراکی که زود مهیا میشود
referral order درخواست برای اماد غیرموجود یا جایگزین در انبار
reculaulation order تنظیم محاسبه مجدد
order of council تصمیم هیات مشاورین سلطنتی در غیاب یا بیماری پادشاه یا ملکه
order time زمان سفارش کالا
in chronological order به ترتیب تاریخ
probation order دستور یا حکم تعلیق مجازات
post order حواله پستی
place an order سفارش دادن
order of fire ترتیب احتراق موتور
partial order پاره ترتیب
partial order ترتیب جزئی
pay order لیست پرداخت حقوق
pay order سندپرداخت حقوق
payable to order قابل پرداخت به حواله کرد
processing of the order انجام سفارش
provisional order دستور موقت اداری
order of battle سازمان نیروهایا یکان
order of bankruptcy حکم ورشکستگی
order of the day معادل agenda
order of fire روش تیراندازی
purchase order سفارش خرید
order of the day دستور جلسه
purchase order دستور خرید
public order نظم عمومی
phantom order قرارداد تولید وسایل نظامی درزمان جنگ قرارداد تبدیل کارخانههای شخصی به کارخانجات نظامی
Order theory ترتیب جزئی [ریاضی]
Ionic Order [معماری یونی یا سبک بالشی از سبک های معماری کلاسیک در یونان و رم]
Gigantic Order [شیوه ستون سازی توسکاری همراه با شیوه غول ستونی] [معماری]
Giant Order شیوه غول ستونی [معماری]
German Order سبک معماری آلمانی [نوعی از سبک معماری کرنتی قرن هجدهم انگلستان]
French Order سبک معماری فرانسوی
Doric Order سبک معماری دوریک
Orinthian Order معماری کلاسیک [در یونان و رم]
Composite Order [شیوه ی ترکیبی ستون سازی رمی با ستون های پیچکی تزئین شده]
Bassae Order [معماری یونی یونان]
balustrade Order ترتیب نرده ستون ها
Attic Order ستون بندی آتنی
assemblage of Order ستون بندی مختلط
arch order [شیوه ی ستون بندی طاق]
American order [سرستونی شبیه ستون کرنتی با برگ های کنگره ای
in order to prevent برای جلوگیری کردن
in good order <adj.> تروتمیز
Lattice [order] شبکه [ریاضی]
Lattice [order] توری [ترتیب] [ریاضی]
structure [first order] ساختار [ریاضی]
to order somebody back کسی را احضار کردن
to order somebody back کسی را معزول کردن
to order somebody back کسی را فراخواندن
in good order <adj.> منظم
in good order <adj.> مرتب
Agricultural Order سرستون [سر ستون کرنتی با تومارهای پیچیده شده به شکل سر حیوانات یا آرایش برگ کنگره ای]
warning order دستور اماده باش اعلام اماده باش
word order ترتیب وقوع کلمه در عبارت یا جمله
word order ترتیب واژه ها
warning order دستور اگهی
trial order سفارش ازمایشی
transfer order دستورالعمل ارائه وفایف اجرایی یا انتقال وفایف اجرایی نیروهای مسلح
transaction in order معامله به قصد فرار از دین
transaction in order liability avoid to
to set in order منظم کردن
to set in order درست کردن
third order reaction واکنش مرتبه سه
the line is out of order سیم خراب است
the goods are on order کالا را سفارش داده ایم
superior order دستور مافوق
superior order امر مافوق
work order درخواست انجام کار حکم کار
work order برگ کار
point of order اخطار نظامنامهای
call-up order دستور به خدمت [سربازی]
good order خوش ترتیب [فلسفه]
pecking order <idiom> راه ارتباط بایکدیگر
My stomach is out of order. مزاجم مرتب کارنمی کند
Is your passport in order ? آیا گذرنامه ات مرتب وآماده است ؟
To order a meal. سفارش غذا دادن ( درهتل ؟رستوران )
In chronological order. بترتیب تاریخ ( بطور مسلسل )
social order سازمانوساختاراجتماعی
postal order هزینهپستی
law and order اطاعتازقانون
doric order سبکمعمارییونانقدیم
corinthian order ساختارقرمتی
points of order اخطار نظامنامهای
stop order دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
high order رتبه بالا
embarkation order دستورالعمل بارگیری یا سوارشدن دستور بارگیری
dispatch order سفارش حمل سریع
disassembly order روش پیاده کردن وسیله
disassembly order دستور باز کردن و پیاده کردن قطعات یک وسیله
development order دستوربهبود اماد
development order دستور ساخت اماد
delivery order حواله تحویل
delivery order دستورحمل
delivery order دستور تحویل کالا
decreasing order ترتیب کاهنده
daily order دستور روز
court order قرار صادره از دادگاه
conditional order سفارش مشروط
collection order دستور وصول
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com