Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 171 (8 milliseconds)
English
Persian
equal gate
دریچه برابری
Other Matches
equal
کفو
equal
دقیقاگ معادل
equal
مشابه بودن
One plus one is
[equal]
two.
یک بعلاوه یک برابر
[است با]
دو.
let ab be equal to cd
فرض کنیم ab با cd برابرباشد
is not equal to
مساوینیستبا
is equal to or less than
مساوییاکوچکتراز
is equal to
مساویبا
equal
هم ارز
equal
برابر
equal
هم تراز کردن
equal
: هم اندازه
equal
برابر مساوی
equal
هم پایه
equal
همرتبه شبیه
equal
یکسان
equal
همانند
equal
همگن
equal
: برابر شدن با مساوی بودن
equal sign
علامت تساوی
equal sign
علامت برابری
other things being equal
اگر برای چیزهای دیگر نباشد
other things being equal
اگر شرایط دیگررابرابربگیریم
equal angles
اهن نبشی
is equal to or greater than
مساوییابزرگتراز
is approximately equal to
تقرییابرابراستبا
equal time
فیلمتبلیغاتینامزدهایانتخاباتکهازتلویزیونیارادیوپخششود
On an equal footing.
بر پایه مساوی
equal angle
آهن نبشی
to be up to the task
[to be equal to something]
<idiom>
از پس کاری برآمدن
equal cost lines
خطوط هزینه برابر
equal appearing intervals
فاصلههای یکسان نما
equal sacrifice theory
نظریه برابری فداکاری
equal sacrifice theory
برطبق این نظریه
equal sacrifice theory
مالیات بایدمتناسب با قدرت پرداخت افرادباشد
Equal Opportunities Commission
سازماننافربراجرایقانون
equal status persons
افراد همپایه
line of equal shear
خط همبرش
principle of equal advantage
اصل مزیت برابر
method of equal appearing intervals
روش فاصلههای یکسان نما
gate
سوزن اتصال به یک FET
gate
دروازه شروع اسکی
or gate
دریچه OR
or gate
دریچه یا
not or gate
دریچه نا- یا
not gate
دریچه نا
not and gate
دریچه نا- و
nor gate
دریچه نایا
nor gate
دریچه نقیض یا
gate
قسمت فنری قلاب کوهنوردی
not gate
دریچه نقیض
gate
گیت
gate
محل سوار شدن مسافرین هواپیما در فرودگاه
saw gate
چارچوب اره
gate
دروازه
gate
در بزرگ
gate
مدخل دریجه سد
Gate
ورودی به باند
gate
وسایل ورود ورودیه
gate
دریچه تنظیم اب در مخزن سد
gate
فرمان پرواز هواپیما باحداکثر سرعت در درگیری هوایی
gate
فرمان استفاده ازموشک و راکت در جنگ هوایی
gate
دریچه
take out gate
دریچه ابگیر ابیاری
gate
راه تغذیه لشعلث
gate
قط عات الکترونیکی که یک تابع منط قی را پیاده سازی می کنند
gate
تعداد دروازههای منط ق متصل بهم که در یک مدار مجتمع ایجاد شده تا یک تابع پیچیده را انجام دهد
gate
مدخل
gate
مدار الکترونیکی که تابع OR را انجام میدهد
and gate
دریچه و
and gate
مدار AND
and gate
دریچه و دریچه ضرب منطقی
down gate
راهگاه پایین دست
gate
مدار الکترونیکی که تابع NOR را انجام میدهد
gate
پیاده سازی الکترونیکی تابع EXNOR
gate
دروازه ورودی که خروجی آن معادل معکوس منط ق ورودی است
gate
پیاده سازی الکترونیکی تابع NAND
gate
دروازهای که عمل AND منط قی را انجام میدهد
gate
دروازهای که یک خروجی منط قی تولید میکند که بستگی به موقعیت ورودی ها دارد
gate
زمانی که یک دروازه خروجی تولید میکند پس از دریافت داده ورودی
gate
یچ الکترونیکی منط قی که خروجی آن بستگی به وضعیت ورودی ها و نحوه پیاده سازی توابع منط قی دارد
gate
پیاده سازی الکترونیکی تابع EXOR
roller gate
دریچه غلطان
railroad gate
درب ورودی راه اهن
burst gate
لامپ پیام گذار
sluice gate
ابگیره
gate hanger
التی که دریچه سد را باز نگه میدارد
proselte of the gate
کسی که به دین یهود درایدولی ختنه نکند
caterpillar gate
دریچه چرخ زنجیری
discharge gate
دریچه تخلیه
complement gate
دریچه متمم ساز
pouring gate
تغذیه قالب
pouring gate
دریچه ریزش
cow gate
چراگاه گاو
color gate
دریچه پیام رنگی
sluice gate
اب بند
sluice gate
دریچه
starting gate
دروازه شروع
lich-gate
راهرو سرپوشیده
He was approaching the gate.
او
[مرد]
به دروازه نزدیک شد.
crash the gate
<idiom>
بی دعوت رفتن ،پابرهنه وسط پریدن
gate keeper
دروازه بان
gate money
پولبلیطورودیه
wicket gate
دهانهدریچه
upper gate
دروازهبالایی
spillway gate
درخروجآبسطحسد
ring gate
دهانهحلقوی
bifurcation gate
دریچهای که با دو مجراجریان را از خود عبور میدهد
gate-leg
پایهدروازهایشکل
xor gate
دریچه یای ضمنی
waste gate
مکانیزم کنترلی برای توربین گازهای خروجی موتورهای دارای توربوشارژر
threshold gate
دریچه استانهای
blind gate
دروازههای مسیر که دیده نمیشوند
tainter gate
دریچه لولادار
tainter gate
دریچه قطائی
lower gate
دروازهپائینی
check gate
دریچه تنظیم
gate electrode
الکترود دریچهای
gate meeting
انجمنی که بادادن ورودیه بدان درایند
gate post
تیرچارچوب دروازه باهویابازوی در
gate transition
شیر فلکه تبدیل
gate leaf
بدنه دریچه سد
gate tube
لامپ دریچهای
gate valve
شیر قطع جریان
gate valve
شیر کشویی
gate crasher
میهمان ناخوانده
flood gate
سد دریچهای
flood gate
بندسیلگیر
equality gate
برابر سازی
equivalence gate
دریچه هم ارزی
equivalence gate
دریچه معادل
exclusive nor gate
دریچه نقیض یای انحصاری
exjunction gate
دریچه یای انحصاری
flap gate
دریچه یک طرفه
flood gate
ابگیره
gate vessel
شناور درب حوض تعمیرات ناو
golden gate
پرتابی در بولینگ که میلههای 4 و 6 و 7 و 01 راباقی می گذارد
lich gate
سرپوشیده گورستان کلیساکه مرده رادران می گذاشتندتاکشیش بیاید
logic gate
دروازه منطقی
majority gate
دریجه اکثریت
exclusive or gate
دریچه یای انحصاری
nand gate
دریچه نقیض و
nand gate
دریچه ناو
nonequality gate
دریچه نابرابری
elementary gate
دریچه ابتدایی
lich gate
راهرو
elementary gate
دریچه مقدماتی
indicator gate
دریچه شاخص
inclusive or gate
دریچه یای شامل
head gate
دریچه بالادست سد
head gate
دریچه فوقانی کانال
gate operating ring
حلقهورودیعملکننده
jet flow gate
دریچه با سرلوله
fixed roller gate
دریچه چرخ قرقرهای ثابت
gate operating deck
سکوی مانور دریچه ها
fixed wheel gate
دریچه قرقرهای با محورثابت
gate-leg table
میزپایهدروازهای
The crowd was pressing against the gate .
جمعیت به درورودی فشار می دادند
jet flow gate
فشاراین دریچه زیاداست
master gate valve
مدخلدریچهاصلی
mitre gate recess
دریچهتنفسشمار
gate chamber wall
جایگاه حرکت دریچه
gate operating platform
سکوی مانور دریچه ها
bear tape shutter gate
دریچه شیروانی شکل
maximum gate trigger voltage
ولتاژ احتراق حداکثر
memory controller gate array
ارایه درگاه کنترل حافظه
Fortune Knocks at least once at everymans gate.
<proverb>
خوشبختى بالاخره یکبار در خانه هر کس را مى زند.
A creaking gate hang long.
<proverb>
یک دروازه شکسته مدتها سرپا می ایستد.
maximum gate trigger current
جریان احتراق حداکثر
insulated gate field effect transistor
ترانزیستور اف ای تی باگیت عایق
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com