Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 109 (8 milliseconds)
English	Persian
equipment bay	محفظه یا جعبهای که تجهیزات الکترونیکی در ان نصب میشود
Search result with all words
equipment	تجهیزات
equipment	ساز وبرگ
equipment	دستگاه
equipment	تجهیزات جنگی وسایل الات و ابزار
equipment	ساز و برگ
equipment	اثاثه
equipment	اثاثیه
equipment	لوازم
equipment	تجهیز
equipment	خطای سخت افزاری و نه نرم افزاری
equipment	وسایل مورد نیاز برای کار در یک کارخانه یا شرکت
accessory equipment	تجهیزات یدکی
accessory equipment	وسایل یدکی
airborne intercept equipment	وسایل استراق سمع هوابرد
aircraft mission equipment	وسایل لازم برای انجام ماموریت هواپیما
aircraft role equipment	تجهیزات لازم برای انجام ماموریت هواپیما
ancillary equipment	تجهیزات اضافی
ancillary equipment	وسیلهای که کاری را ساده تر میکند ولی واقعا نیاز نیست
ancillary equipment	equipment peripheral
ancillary equipment	وسیله جانبی
ancillary equipment	تجهیزات جانبی
ancillary equipment	تجهیزات پیرامونی
authentication equipment	وسایل تعیین معرف
authentication equipment	وسایل تعیین نشانی
automobile radio equipment	رادیوی اتومبیل
auxiliary equipment	تجهیزات کمکی
auxiliary equipment	وسایل یدکی
auxiliary equipment	وسایل کمکی
auxiliary equipment	وسائل کمکی
auxiliary equipment	تجهیزات جانبی
aviation life support equipment	وسایل حفظ جان مسافرین درپرواز سینه بند نجات
check out equipment	وسایل ازمایشگاهی
check out equipment	وسایل بازدید محل
concrete vibrating equipment	ویبراتور بتن
control equipment	ابزار نظارت
control equipment	ابزار وارسی ابزار پایش
core blowing equipment	تجهیزات دمیدن هسته
crushing and grinding equipment	دستگاههای خرد کننده
cryptoancillary equipment	وسایل و تجهیزات رمز وسایل تامین ارسال رمز
data communications equipment	تجهیزات ارتباطات داده ها
data terminal equipment	تجهیزات ترمینال داده
deadlined equipment	لوازم و تجهیزات از کار افتاده
digital equipment corporation	سازنده انواع سیستمهای مینی کامپیوتر
dust collection equipment	وسایل گردگیری
electric equipment	تجهیزات الکتریکی
emergency brake equipment	تجهیزات ترمز اضطراری
equipment bag	ساک دستی بازیگر
equipment compatibility	همسازی تجهیزاتی
equipment failure	خرابی تجهیزاتی
equipment logbook	دفتر تجهیزات
equipment logbook	دفترچه خدمتی تجهیزات
equipment reserve	ذخیره تجهیزاتی
extra equipment	تجهیزات اضافی
extra equipment	متعلقات ویژه
fired process equipment	دستگاه خشک کن شعلهای
garage equipment	تجهیزات گاراژ
handling equipment	تجهیزات بار
heat treating equipment	تاسیسات عملیات حرارتی
high frequency heating equipment	تاسیسات حرارتی فرکانس بالا
high tension bridge equipment	دستگاه ازمایش فشار قوی
honing equipment	تجهیزات سنگ زنی
image conversion equipment	دستگاه مبدل تصویر
induction melting equipment	تجهیزات ذوب القائی
machine equipment	تجهیزات ماشین
mechanical equipment	تجهیزات مکانیکی
mobile equipment pool	بنه متحرک افزارهای ویژه درسطح گروهان و گردان ودسته
mobile lubricating equipment	تجهیزات روغنکاری متحرک
mold making equipment	تجهیزات قالب سازی
nitriting equipment	تجهیزات ازت دهی
oil reclamation equipment	تجهیزات احیا روغن
original equipment manufacturer	شرکتی که قط عاتی ایجاد میکند با استفاده از قط عات ابتدایی سایر تولیدکنندگان و محصول را برای برنامه خاصی طراحی میکند
original equipment manufacturer	سازنده تجهیزات اصلی
output equipment	تجهیزات خروجی
paint spraying equipment	تجهیزات رنگ پاشی
peripheral equipment	تجهیزات جنبی
peripheral equipment operator	متصدی تجهیزات جانبی
pool equipment	وسایل پارک موتوری
pool equipment	وسایل تعمیرگاه
precision measuring equipment	تجهیزات سنجش دقیق
producer durable equipment	تجهیزات با دوام تولیدی
protective equipment	تجهیزات حفافتی
radar equipment	تجهیزات رادار
sampling equipment	دستگاه نمونه گیر
sonic equipment	وسایل اوایی
sonic equipment	وسایل اوازی
standby equipment	تجهیزات جانشینی
t parameter equipment circuit	مدار معادل به صورت " T "
table of equipment	جدول ساز و برگ
table of organization and equipment (toe	جدول سازمان و تجهیزات
technical equipment	تجهیزات فنی
telephone equipment	دستگاه تلفن
telephone equipment	تجهیزات تلفن
test equipment	وسایل ازمایش
test equipment	دستگاه ازمایش لامپ
transfer equipment	تجهیزات
two way telephone equipment	تجهیزات مکالمه متقابل تاسیسات مکالمه تلفنی
ventilating equipment	تجهیزات تهویه
x ray equipment	تجهیزات اشعه رونتگن
camping equipment	لوازم مخصوصاردو
equipment compartment	کوپهتجهیزات
Other Matches
equipment lock	قفلتجهیزات
equipment rack	پایهوسایل
error of measuring equipment	خطای وسیله اندازه گیری [ریاضی]
I expended all my capital on equipment.	تمام سرمایه ام راصرف خرید لوازم کردم
ground airport equipment	تجهیزاتزمینیهواپیما
technical equipment compartment	قسمتوسایلتخصصی
heating/air conditioning equipment	تهویه
heating/air conditioning equipment	وسائلگرمادهی

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com