Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 112 (6 milliseconds)
English
Persian
equivalent forms
صورتهای هم ارز
Other Matches
forms
یات هر آدرس وارد آن شود مثل نام و آدرس و شغل
forms
شکل قالب
forms
صورت
forms
تشکیل دادن
forms
صورت دیس
forms
فراگرفتن
forms
شکل گرفتن سرشتن
forms
پروردن
forms
1-متن چاپ شده با فضای خالی که اطلاعات می توانند وارد شوند. 2-نمایش گرافیکی که مشابه حالت چاپ موجود است و برای ورود داده به پایگاه داده است
forms
امادگی
forms
سابقه فعالیت اسب
forms
حساس کننده روی چاپگر که وقتی کاغذ تمام شود اعلام میکند
forms
یات مربوطه را وارد میکند
forms
وسایل جانبی که مربوطه به خروجی چاپگر هستند.
forms
دستوری به چاپگر برای قرار دادن صفحه بعدی
forms
کد چهار حرف که نوع داده را به صورت فایل RIFF مشخص میکند
forms
ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود
forms
نظم فرم
forms
طرز ورفتار
forms
نوع
forms
قسم
forms
بشکل دراوردن
forms
تشکیل دادن ساختن
forms
فرم
forms
ابتدا یا سایر بخشهای ذخیره شده که همراه متن چاپ میشود
forms
شکل دادن
forms
ورقه
forms
ساخت
forms
ایجاد یک شکل
forms
صفحهای از صفحات کامپیوتری
forms
شکل
forms
برگه ورقه
forms
قالب کردن
forms
طریقه
forms
روش
forms
تصویر وجه
forms
ترکیب
forms
ریخت
life forms
زی نمود
no answer
[n/a]
[in forms]
بدون پاسخ
[در برگه برای پر کردن]
sixth forms
دورهی آماده سازی برای دانشگاه
preprinted forms
فرم های اماده
forms of currency
اشکال پول
forms of currency
انواع پول
forms design
طراحی فرم ها
forms control
کنترل فرم ها
continuous forms
فرم های پیوسته
continuous forms
ورقههای پیوسته
alternate forms
شکلهای جانشین
equivalent
هم قیمت
equivalent
هم بها
equivalent
برابر مشابه
equivalent
همچند
equivalent
هم ارز
equivalent
مساوی
equivalent to
در حکم
equivalent
مترادف هم معنی
is equivalent to
برابراستبا
equivalent
همان مقدار را داشتن یا مشابه بودن
equivalent
مثل
equivalent
برابری
equivalent
همسنگ
equivalent
معادل
equivalent
هم ارزی
To keep up appearances. For forms sake.
برای حفظ ظاهر( آبرو)
equivalent weight
وزن معادل
equivalent circuit
مدار معادل
grade equivalent
معادل کلاسی
gram equivalent
هم ارز گرمی
sand equivalent
درجه ماسهای بودن خاک
equivalent protons
پروتونهای هم ارز
moisture equivalent
ضریب تعادل رطوبتی
neutralization equivalent
هم ارز خنثی شدن
equivalent weight
وزن هم ارز
epileptic equivalent
صرع واره
sand equivalent
همسنگ ماسه
chemical equivalent
هم ارز شیمیایی
acid equivalent
هم ارزشیمیایی اسید
ecological equivalent
هم ارزی بوم شناختی
electrochemical equivalent
هم ارز الکتروشیمیایی
acid equivalent
معادل شیمیایی اسید
equivalent airspeed
سرعت پیش بینی شده
gramme equivalent
هم ارز گرمی
equivalent airspeed
سرعت تنظیم شده
equivalent area
سطح معادل
tnt equivalent
معادل با قدرت انفجار تی ان تی
t equivalent circuit
مدار معادل " T "
equivalent conductance
رسانایی هم ارز
equivalent conduction
رسانش هم ارز
saponification equivalent
هم ارز صابونی شدن
equivalent service rounds
گلوله معادل
mechanical equivalent of heat
هم ارز مکانیکی گرما
limiting equivalent conductance
رسانایی اکی والان حد
gram equivalent weight
وزن هم ارز- گرم
equivalent binary digits
ارقام دودویی معادل
centrifugal moisture equivalent
مقدار ابی که توسط دستگاه سانتریفوژ از یک نمونه خاک مرطوب گرفته میشود
equivalent diode of a triode
لامپ دو قطبی هم ارز چندقطبی
equivalent diode voltage
ولتاژ لامپ دو قطبی هم ارز
equivalent knowledge credit
تصدیق دانش علمی
equivalent knowledge credit
تصدیق اعتبار علمی
equivalent service rounds
گلولههای معادل گلوله جنگی
fair equivalent remuneration
اجرت المثل
age equivalent scale
مقیاس معادل سنی
gram equivalent weight
وزن گرمی هم ارز
equivalent binary digits
ارقام دودویی هم ارز
chemical shift equivalent protons
پروتونهای با جابجایی شیمیایی برابر
chemical shift non equivalent protons
پروتونهای با جابجایی شیمیایی نابرابر
equivalent diode of a multielectrode val
لامپ دو قطبی هم ارز چندقطبی
height equivalent of theroretical plate
ارتفاع معادل بشقابک نظری
equivalent circuit of a contact rectifie
مدار هم ارز یکسوکننده مجاورتی
high frequency equivalent circuit
مدار معادل فرکانس بالا
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com