English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 87 (9 milliseconds)
English Persian
estate in dower میراث قانونی زوجه
Other Matches
dower میراث زوجه
dower جهیز دادن
dower لانه خرگوش وغیره
dower سوراخ زیر زمینی
specified dower مهرالمسمی
dower درCL این مقدار معادل ثلث کل دارایی مرد اعم از اعیان وعرصه است که به طریق عمری به زوجه اش واگذار میشود
dower جهیزیه
dower جهیز
dower صداق
dower مهریه
dower قسمتی ازدارایی مرد که پس از فوتش به همسر وی می رسد
prompt dower مهر معجل
prompt dower مهر عندالمطالبه
proper dower مهرالمثل
deferred dower مهر موجل
one third of estate ثلث ترکه
estate ماترک
one third of estate ثلث
estate at will در CLواگذاری ملکی است که به کسی به عنوان اجاره با قیداین شرط که مستاجر عین مستاجره را به میل مالک اداره کند
estate دارائی
estate at will اجاره مشروط
estate دارائی فردمتوفی
third estate عوام
estate ملک
estate املاک
estate دارایی
estate دسته طبقه
estate حالت
estate وضعیت
fourth estate نشریات ملی
fourth estate مطبوعات عمومی
estate tax مالیات مستغلات
estate tax مالیات بر املاک
estate of a deceased ماترک
estate of a deceased ترکه
estate in remainder تملک معلق
estate in reversion هبهای که مدتی پس از انشاء تحقق یابد
estate in remainder ملک معلق عبارت از ان است که شناسایی قانونی یک ملک منوط و موکول به تعیین تکلیف ملک دیگر باشد
estate in reversion هبه قابل رجوع از جانب واهب
trading estate ملکتجاری
partition of an estate افراز ملک
one thrid of the estate ثلث ترکه
life estate حق عمری
separate estate اموال شخصی زن
winding up an estate تقسیم مال بین غرماء
estate cars اتومبیل استیشن
housing estate محوطهی خانه سازی
estate agent فروشندهزمینوملک
industrial estate محوطهصنعتی
fourth estate رکن چهارم مشروطیت
life estate عمری
estate in fee مالکیت مطلق و غیر شرطی نسبت به زمین
real estate مستغل
an insolvent estate دارایی یا ملکی که برای پرداخت بدهی بسنده نباشد
administration of estate اداره ترکه
real estate ملک
real estate املاک و ساختمان
real estate زمین
real estate املاک و مستغلات
real estate مال غیرمنقول
real estate مستغلات
real estate معاملات زمین
real estate خرید زمین
distribution of the estate تقسیم ترکه
estate in common مالکیت مشاع
estate in common درCL حالتی را گویند که دو یاچند نفر در زمینی با عناوین مختلف و یا با عنوان واحدولی در ازمنه مختلف اشتراک منافع داشته باشند ملک مشاع
estate in common اشتراک در مالکیت زمین
estate for years حق رقبی
estate for life حق عمری
estate duty مالیات ارث
estate duty مالیات بر ارث
estate by curtesy در CLقسمتی از اموال زوجه است که پس از فوتش به طریق عمری به زوج به زوج منتقل میشود لیکن به وارث وی نمیرسد
estate by curtesy میراث قانونی زوج
equitable estate در CL مرتهن بالقوه مالک عین مرهونه میشود و بعلاوه تاسیسی وجوددارد که به موجب ان می توان حق از گرو دراوردن ملک را از راهن سلب کرد
equitable estate عین مرهونه
to let something [British E] [Real Estate] کرایه دادن چیزی
real estate tax مالیات بر مستغلات
estate in joint tenancy در CLواگذاری ملکی را به دو یا چندنفر گویند
benefical owner of an estate مالک بهره برداریک دارایی
original and derivative estate مال اصلی و مال فرعی
original and derivative estate اصل مال یا نمائات یا منافع ان
estate in joint tenancy واگذاری مشاع
real estate agency بنگاه معاملات املاک
real estate broker واسطه املاک
real estate broker دلال اموال غیرمنقول
to let something [British E] [Real Estate] اجاره دادن چیزی
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com