English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 79 (6 milliseconds)
English Persian
estate of a deceased ترکه
estate of a deceased ماترک
Other Matches
the deceased مردگان
deceased مرده
deceased مرحوم
deceased با the متوفی
deceased متوفی
the deceased درگذشتگان
deceased میت
estate وضعیت
estate دارائی
estate دارائی فردمتوفی
estate ماترک
one third of estate ثلث ترکه
estate at will در CLواگذاری ملکی است که به کسی به عنوان اجاره با قیداین شرط که مستاجر عین مستاجره را به میل مالک اداره کند
estate at will اجاره مشروط
estate دسته طبقه
estate دارایی
estate املاک
third estate عوام
one third of estate ثلث
estate حالت
estate ملک
estate in dower میراث قانونی زوجه
estate in fee مالکیت مطلق و غیر شرطی نسبت به زمین
estate in remainder تملک معلق
estate in remainder ملک معلق عبارت از ان است که شناسایی قانونی یک ملک منوط و موکول به تعیین تکلیف ملک دیگر باشد
estate in reversion هبهای که مدتی پس از انشاء تحقق یابد
estate tax مالیات مستغلات
fourth estate نشریات ملی
fourth estate مطبوعات عمومی
estate tax مالیات بر املاک
fourth estate رکن چهارم مشروطیت
industrial estate محوطهصنعتی
estate agent فروشندهزمینوملک
housing estate محوطهی خانه سازی
estate cars اتومبیل استیشن
real estate مال غیرمنقول
separate estate اموال شخصی زن
partition of an estate افراز ملک
one thrid of the estate ثلث ترکه
winding up an estate تقسیم مال بین غرماء
life estate حق عمری
life estate عمری
trading estate ملکتجاری
estate in common مالکیت مشاع
estate in reversion هبه قابل رجوع از جانب واهب
an insolvent estate دارایی یا ملکی که برای پرداخت بدهی بسنده نباشد
administration of estate اداره ترکه
real estate مستغل
real estate املاک و ساختمان
real estate زمین
real estate املاک و مستغلات
real estate مستغلات
real estate معاملات زمین
real estate خرید زمین
distribution of the estate تقسیم ترکه
equitable estate عین مرهونه
estate in common درCL حالتی را گویند که دو یاچند نفر در زمینی با عناوین مختلف و یا با عنوان واحدولی در ازمنه مختلف اشتراک منافع داشته باشند ملک مشاع
estate in common اشتراک در مالکیت زمین
estate for years حق رقبی
real estate ملک
estate for life حق عمری
estate duty مالیات ارث
estate duty مالیات بر ارث
estate by curtesy در CLقسمتی از اموال زوجه است که پس از فوتش به طریق عمری به زوج به زوج منتقل میشود لیکن به وارث وی نمیرسد
estate by curtesy میراث قانونی زوج
equitable estate در CL مرتهن بالقوه مالک عین مرهونه میشود و بعلاوه تاسیسی وجوددارد که به موجب ان می توان حق از گرو دراوردن ملک را از راهن سلب کرد
to let something [British E] [Real Estate] کرایه دادن چیزی
real estate tax مالیات بر مستغلات
estate in joint tenancy واگذاری مشاع
estate in joint tenancy در CLواگذاری ملکی را به دو یا چندنفر گویند
benefical owner of an estate مالک بهره برداریک دارایی
original and derivative estate مال اصلی و مال فرعی
original and derivative estate اصل مال یا نمائات یا منافع ان
real estate agency بنگاه معاملات املاک
real estate broker واسطه املاک
real estate broker دلال اموال غیرمنقول
to let something [British E] [Real Estate] اجاره دادن چیزی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com