English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 179 (8 milliseconds)
English Persian
european monetary agreement موافقتنامه پولی اروپا موافقتنامه تنظیمی بین کشورهای عضو سازمان همکاری اقتصادی اروپا به منظور تسهیل و تنظیم روابط پولی متعاقدین
Other Matches
european monetary system سیستم پولی اروپایی
european monetary fund صندوق پولی اروپا
This is against our agreement. [This is contrary to our agreement] این بر خلاف قرارداد ما است.
European اروپایی
European فرنگی
The town has a European look. این شهر قیافه اروپایی دارد
indo european ارینی
European plug پریزاروپایی
indo european هند و اروپایی
European Union [EU] اتحادیه اروپا
european essembly مجلس اروپا
european essembly مجمع متشکل از اعضا منتخب پارلمانهای کشورهایی که در "جامعه نیروی اتمی اروپا" و"جامعه ذغالسنگ و فولاداروپا" و "جامعه اقتصادی اروپا" عضو هستند
European rose طرح گل رز اروپایی [که نام دیگر آن همان گل فرنگ است.]
non monetary غیر نقدی
monetary مالی
monetary پولی
monetary value ارزش پولی
european type plane رنده فرنگی
An Out line of European history . کلیات تاریخ اروپ؟
western european union اتحادیه اروپای غربی اتحادیه متشکل از انگلستان بلژیک فرانسه
European Currency Unit واحد پول اروپایی
european economic community market common
european committee for standardization کمیته اروپایی استاندار
European Currency Unit سبد ارزی اروپا
European Currency Units اک
western european union ایتالیا المان غربی که در سال 5591 به وجود امدو بیشتر جنبه نظامی دارد
western european union لوگزامبورک هلند
monetary reserves ذخائر پولی
monetary incentive مشوق پولی
monetary inflation تورم پولی
monetary instruments ابزارهای پولی
monetary policy سیاست پولی
monetary base پایه پولی
monetary expansion توسعه پولی
monetary contraction تقلیل پول
monetary contraction کاهش پول
monetary deflation انقباض پولی
monetary control نظارت پولی
monetary assets دارائیهای پولی
monetary convention اتحاد ارزی
is a monetary sign انگلیسی است
is a monetary sign نشان پول
monetary control کنترل پولی
monetary authorities مقامات پولی
monetary convention اتحاد پولی
monetary base مبنای پولی
monetary deflation محدودیت پولی
monetary economy اقتصاد پولی
monetary expansion افزایش پول
monetary restriction محدودیت پولی
monetary school مکتب پولی
monetary system سیستم پولی
monetary school مکتب اقتصادی تحت رهبری میلتون فریدمن که معتقد به کارائی بیشترسیاست پولی نسبت به سیاست مالی در اقتصاد است
monetary sector بخش پولی
monetary stand عیار قانونی مسکوکات
monetary targets اهداف پولی
monetary unit واحد پولی
monetary unit واحد پول
Monetary systems. سیستم های پولی ( مالی )
european unclear a energy agency اداره انرژی هستهای اروپا یکی از سازمانهایی که درسال 8591 در بطن سازمان همکاری اقتصادی اروپا و به منظور تولید انرژی اتمی وبرای مقاصد صلح امیز درکشورهای اروپای غربی ایجاد شده است
organization for european economic coopr سازمان همکاری اقتصادی اروپا
The rise in prices in the European markets. ترقی قیمتها دربازارهای اروپا
a comparison between European and Japanese schools مقایسه ای بین مدارس اروپایی و ژاپنی
e c s c (european coal & steel commissio جامعه ذغالسنگ و فولاد اروپا
e f t a (european free trade association سوئد
e f t a (european free trade association پرتقال دانمارک
european academic research network شبکه پژوهشی دانشگاهی اروپا
european atomic energy community جامعه نیروی اتمی اروپا اتحادیه متشکل از بلژیک وفرانسه و المان و ایتالیا ولوگزامبورک و هلند که هدفش ایجاد تسهیلات مختلف در راه بهره برداری ازانرژی اتمی است
e f t a (european free trade association اتریش
european community competition rules مقررات رقابت در جامعه اروپا
e f t a (european free trade association اتحادیه تجارت ازاد اروپا اتحادیه متشکل از کشورهای انگلستان
e c s c (european coal & steel commissio لوکزامبورگ و هلندکه وفیفه اش نظارت برتولید و فروش ذغالسنگ وفولاد است
e c s c (european coal & steel commissio فرانسه جمهوری فدرال المان ایتالیا
european free trade association A .T.F.E
e f t a (european free trade association فنلاند که تعرفه گمرکی و سود بازرگانی را درمعاملات فیمابین خود ازمیان برداشته اند
e c s c (european coal & steel commissio سازمان متشکل ازنمایندگان بلژیک
e f t a (european free trade association سویس نروژ
international monetary reserves ذخائر پولی بین المللی
tools of monetary policy ابزار سیاست پولی
restrictive monetary policy سیاست پولی انقباضی
international monetary fund صندوق بین المللی پول
contractionary monetary policy سیاست پولی انقباضی
expansionary monetary policy سیاست پولی انبساطی
pure monetary policy سیاست پولی خالص
eastern european mutual assisstance trea پیمان کمک متقابل اروپای شرقی treaty warsaw
unless otherwise agreement مگر به ترتیب دیگری توافق شده باشد
to off an agreement قصد خود را برای الغای قراردادی اگاهی دادن
to come to an agreement موافقت پیداکردن
in agreement with somebody با کسی موافقت داشتن
to come to an agreement یکدل شدن توافق حاصل کردن
agreement مطابقهء نحوی
agreement قرارداد
come to an agreement توافق حاصل کردن
come to an agreement موافقت پیدا کردن
agreement توافق
agreement موافقت
agreement پیمان
agreement قرار قبول
agreement سازش
agreement موافقت نامه
agreement معاهده و مقاطعهء توافق
agreement موافقتنامه
agreement قراداد
wage agreement قرارداد دستمزد
wage agreement موافقت نامه دستمزد
basic agreement توافق اولیه
written agreement قولنامه
plea agreement توافق مدافعه
written agreement موافقت نامه پیمان نامه
verbal agreement موافقت شفاهی
gentlemen's agreement قرارداد شفاهی
frame agreement چهارچوب توافق [حقوق]
master agreement چهارچوب توافق [حقوق]
skeleton agreement چهارچوب توافق [حقوق]
outline agreement چهارچوب توافق [حقوق]
gentlemen's agreement قول جوانمردانه
basic agreement چهارچوب توافق [حقوق]
frame agreement توافق اولیه
master agreement توافق اولیه
skeleton agreement توافق اولیه
outline agreement توافق اولیه
reach an agreement به توافق رسیدن
lease agreement قرارداد اجاره
commodity agreement تثبیت مشترک قیمت فروش
collective agreement توافق جمعی
clearing agreement موافقتنامه بازرگانی بین دوکشور
mutual agreement توافق طرفین
mutilateral agreement موافقت چند جانبه
arbitration agreement موافقت نامه داوری
potsdom agreement موافقتنامه پوتسدام موافقتنامه منعقده بین امریکاو شوروی و انگلیس پس ازپایان جنگ جهانی دوم به سال 5491 که در ان سه دولت خط مشی خود را نبست به المان اشغال شده
potsdom agreement تاکید وتشریح کردند
preliminary agreement قولنامه
private agreement قرارداد خصوصی
commodity agreement موافقتنامه کالا
concessionary agreement امتیاز نامه
letter of agreement موافقتنامه
labor agreement قرارداد کار
labor agreement موافقتنامه کار
implicit agreement موافقت ضمنی
gentlemen's agreement موافقت شرافتمندانه
gentlemen's agreement قول مردانه
gentelmen's agreement کلیه توافقهایی که مستند به اسنادرسمی و امضا شده نباشد
gentelmen's agreement موافقتنامه دوستانه
extension of the agreement تمدید مدت قرارداد
executive agreement موافقتنامه اجرایی موافقتنامه قابل اجرا
enter into an agreement قراردادی را منعقد کردن
arbitration agreement توافق بر حکمیت
quota agreement موافقت سهمیه
agreement of arguments توافق نشانوندها
unilateral agreement قرارداد یک جانبه
trade agreement موافقتنامه تجارتی
to enter into an agreement پیمان یا قراردادی منعقد کردن
to fly away from an agreement پیمان شکنی کردن
trade agreement موافقت نامه تجاری
to fly away from an agreement نقض عهدکردن
agreement of arbitration قرارداد داوری
unilateral agreement توافق یک جانبه
tenency agreement اجاره نامه
agreement coefficient ضریب توافق
swap agreement موافقتنامه مبادلات ارزی قرار معاوضه ارزی
reciprocal agreement توافق دو جانبه
agreement area سطح مورد قرارداد
reciprocal agreement قرارداد دو جانبه
reciprocal agreement قراردادی که دو کشور برای توسعه روابط اقتصادی با یکدیگرمنعقد می سازند و بر این مبنا به یکدیگر امتیازاتی ازنظر تعرفه گمرکی و عوارض و تسهیلات می دهند
special agreement قرارداد ویژه
agreement on partial payments توافق در پرداخت های قسطی
Lease (rental) agreement. اجاره نامه (قرار داد اجاره )
To conclude an agreement (contract). قراردادی بستن
bretton woods agreement موافقت نامه برتن وودز
agreement water rate نرخ قراردادی اب
The rental agreement has exprired. تاریخ قرارداد اجاره سر آمده است
The party to the contract (agreement). طرف قرارداد
dangerous goods by road agreement موافقتنامه بین کشورهای اروپایی که در ان درخصوص وسیله حمل نحوه بسته بندی و مشخصات وسیله حمل ونقل توضیح لازم داده شده است
He closed the door against the peace agreement. تمام درها را بروی موافقتنامه صلح بست
An open - dated agreement ( contract) . قرارداد بدون مدت
enewal of contract by tacit agreement تجدید توافق بر اساس توافق ضمنی
general agreement on tariff & trade (gat موافقت نامه عمومی تعرفه وتجارت
european cup winner cup جام برندگان جام اروپا
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com