English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 77 (6 milliseconds)
English Persian
examples of charges نشانههاینظامی
Other Matches
examples نمونه
examples مثال
examples مثل
examples سرمشق عبرت
examples مسئله
examples بامثال ونمونه نشان دادن
examples of ordinaries نمونههاییازپیامهایمعمولیازنظرارجهیت
examples of metals نمونهجنسها
examples of holds انواعحرکات
examples of furs نمونهخزهها
examples of colours نمونهرنگهای
examples of partitions نمونههایتفکیکی
This dictionary has many examples of how idioms are used . این فرهنگ مثالهای زیادی از کاربرد اصطلاحات دارد
charges بدهکار کردن
charges مین وسایل با بار الکتریکی شارژ می شوند
charges محفظهای
charges که برای ذخیره سازی داده و امکان دستیابی ترتیبی وتصادفی به کار می رود
charges ایجاد مجدد بار در یک باتری که امکان شارژ مجدد دارد
charges وسیله الکترونیکی که با بار الکتریکی کار میکند
charges 1-کمیت الکتریسیته 2-مقدار کمبود الکترون در یک وسیله یا عنصر
charges شارژ کردن شارژ
charges بار کردن
charges عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
charges پرکردن
charges مطالبه بها
charges متهم ساختن
charges زیربار کشیدن
charges عهده دارکردن
charges گماشتن
charges بار مسئولیت
charges وزن
charges هزینه
charges حمله اتهام
charges عهده داری
charges تصدی
charges موردحمایت
charges بار الکتریکی
charges اتهام
charges حمله به حریف
charges خطای حمله
charges جرم کل سوخت در راکتهای سوخت جامد
charges بار
charges خرج گذاری کردن شارژ کردن
charges پر کردن
charges خرج منفجره
charges خرج
charges متهم کردن
freight charges مخارج حمل
handling charges هزینههای جابجایی کالا
overhead charges هزینه ثابت عمومی
pilot charges هزینههای راهنما
repulsion of charges نیروی دافعه بارها
stevedoring charges هزینههای بارگیری وباراندازی
transport charges کرایه
flashless charges خرج کم کننده شعله
to press charges against someone ازکسی قانونی شکایت کردن [کسی را متهم کردن]
freight charges هزینههای حمل
free of all charges بدون هیچگونه مخارج
cover charges مبلغی که اغذیه فروشی ویاکلوب شبانه علاوه بر پول غذاومشروب از مشتریان دریافت میدارد
depth charges خرج عمیق
depth charges خرج زیرابی بمب زیرابی
depth charges بمب ضد زیر دریایی machine sounding echo
additional charges اتهامات اضافی
additional charges خرجهای اضافی
bank charges هزینههای بانکی
bank charges bank
capital charges هزینههای سرمایه
charges collect هزینه نقدا" دریافت میشود
charges forward هزینه هایی که بوسیله مشتری پرداخت خواهد شد مخارج حمل که بعد از تحویل کالا به مشتری از او دریافت میشود
charges prepaid هزینه پیش پرداخت شده
collection charges هزینه وصول
deferred charges پیش پرداخت هزینه
deferred charges هزینههای انتقالی
dock charges هزینههای حوض dock-dues : syn
flashless charges خرج بی شعله
Find demolition charges to قوطی مواد منفجره همه منظوره
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com