Dictiornary-Farsi | exhaust gear | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
exhaust gear	چرخ دندانه خروجی


Other Matches

exhaust	خالی شدن بطور کامل
exhaust	تخلیه
exhaust	تخلیه کردن خروج
exhaust	خروجی
exhaust	تمام شدن انرژی خسته شدن یا کردن
exhaust	لوله اگزوز
exhaust	خروج گاز یابخار
exhaust	اگزوز
exhaust	خروج
exhaust	در رو مفر
exhaust	تهی کردن
exhaust	نیروی چیزی راگرفتن
exhaust	خسته کردن ازپای در اوردن
exhaust	تمام کردن بادقت بحث کردن
exhaust in jector	اب رسان
exhaust manifold	چندراهی اگزوز
exhaust manifold	چند راهه خروجی
exhaust manifold	مانیفولداگزوز
exhaust pipe	لوله اگزوز
exhaust fan	هواکش کارگاه
exhaust nozzle	نازل خروجی
exhaust passage	گذرگاه خروجی
exhaust pipe	لوله خروج بخار یا دود
exhaust stack	لولهاگزوز
exhaust air	هوای خروجی
dust exhaust	تخلیه گرد و خاک
exhaust chamber	اطاقک خروجی
exhaust chute	ناودان تخلیه
exhaust cone	مخروطی اگزوز
exhaust fan	بادبزن مکنده
exhaust fan	پروانه خروجی
combustion/exhaust	اگزوز-خروجبخار
exhaust duct	کانالاگزوز
exhaust pipe	لوله خروجی
exhaust gas	گاز خروجی
to exhaust one's efforts	منتهای کوشش را بعمل اوردن
exhaust velosity	سرعت خروج
exhaust cam	بادامک خروجی
exhaust valve	شیر خروج
exhaust valve	سوپاپ دود
exhaust system	سیستم اگزوز
exhaust system	سیستم تخلیه دود
exhaust stroke	ضربه خروجی
exhaust stroke	مرحله تخلیه
exhaust stroke	مرحله اگزوز
exhaust steam	بخار خروجی
exhaust port	دریچه خروجی
exhaust port	مجرای خروجی
exhaust connection	اتصال خروجی
exhaust guide vanes	پردههایراهنمایاگزوز
exhaust bin level	فاقد موجودی
exhaust bin level	اتمام موجودی
exhaust gas admission	اگزوز ورود گاز
exhaust gas temperature	دمای گاز خروجی
bayonet exhaust pipe	قسمت پهن انتهای لوله اگزوز
exhaust valve housing	حوضینگ شیر خروجی
back-firing [detonating] exhaust	لوله اگزوز آتش گیر
to gear down	باعوض کردن دنده کندکردن
in gear	اماده حرکت
gear	اسباب لوازم
gear in	درگیری دو چرخ دنده
gear in	درگیر شدن
in gear	اماده
out of gear	ازدنده بیرون افتاده
out of gear	خراب
out of gear	ازهم سواشده
to gear up	باعوض کردن دنده تندکردن
gear	پوشش دنده دار
gear	چرخ دنده
gear	مجموع چرخهای دنده دار
gear	ادوات
gear	افزار
in gear	دایر
gear	انتقال دادن
gear	ابزار وسایل لباس مخصوص
gear	جعبه دنده
gear	پوشانیدن
gear	کردن اماده کارکردن
gear	الات جامه
get in gear [get into gear] <idiom>	بعد از مدتی دوباره سررشته امور را به دست گرفتن.
gear	دنده
to go out of gear	خراب شدن
to go out of gear	مختل شدن ازکارافتادن
gear cutter	فرز
pull gear	چرخ دنده بالابر
hoisting gear	چرخ دنده بالابر
high gear	دنده قوی خودرو
herringbone gear	چرخ دندانه جناغی
reduction gear	چرخ دنده کاهنده
running gear	قسمت حرکت کننده ماشین
spur gear	چرخ دندانه دار
spur gear	دنده ملخی
spur gear	دنده مهمیزی دنده خاردار
nose gear	قسمت جلوی ارابه فرود ازنوع تری سیکل صرفنظر ازفاصله ان تا دماغه
landing gear	چرخ هواپیما که هنگام نشستن هواپیما وزن انراتحمل میکند
landing gear	عراده هواپیما وسایل فرود امدن
mess gear	وسایل نظافت نهارخوری
oil gear	جعبه دنده برقی و هیدرولیکی دستگاه جعبه دنده روغنی برقی
mess gear	وسایل غذاخوری
mess gear	جعبه فروف سرباز یا مسافر
step up gear	چرخ دنده افزاینده
low gear	دنده کندکن
loose gear	چرخ دندانه هرزگرد
planetary gear	دنده خورشیدی
planetary gear	جعبه دنده خورشیدی
planetary gear	چرخ دنده سیارهای
reduction gear	جعبه دنده تبدیل سرعت
reduction gear	جعبه دنده کاهنده سرعت
landing gear	ارابه فرود
rocker gear	تنظیم جاروبک
steering gear	دنده سکان
steering gear	جعبه دنده فرمان
gear box	جعبه دنده گیرباکس
high gear <idiom>	آخر سرعت
get one's rear in gear <idiom>	عجله کردن
riot gear	نوعیلباسخاصپلیسضدآشوب
gear housing	پوششچرخدنده
gear cable	کابلچرخدنده
steering gear	دنده فرمان
worm gear	چرخ دنده حلزونی
worm gear	دنده حلزونی پیچ حلزونی
worm gear	دنده مورب
worm gear	دنده مارپیچی
valve gear	مکانیزمی که برای بحرکت دراوردن سوپاپهای موتورپیستونی
tumble gear	چرخ دنده واسطه
tumble gear	چرخ واسطه
transmission gear	چرخ دنده انتقال
gear shift	دسته دنده اتومبیل
gear lever	دسته دنده اتومبیل
steering gear	جعبه فرمان
sun gear	چرخ دنده خورشیدی
switch gear	وسیله اتصال
synchromesh gear	گیربکس سنکرون
timing gear	چرخ دنده میل بادامک
gear wheels	چرخ های دندانه دار
gear wheels	چرخ دنده ها
bathing gear	لباس شنا [حمام]
bathing gear	لوازم شنا [حمام]
gear stick	دسته دنده اتومبیل
training gear	گردونه در سمت
spiral gear	چرخ دنده حلزونی
arrester gear	سیم نگهدارنده
crown gear	چرخ دنده محدب
differential gear	دنده عقب اتومبیل
driving gear	چرخ دنده محرک
elevating gear	چرخ دندانه بالابر
elevator gear	گردونه در ارتفاع
external gear	تاج دندانه خارجی
fishing gear	اسباب ماهیگیری
flight gear	لباس پرواز
four gear drive	گیربکس چهار دنده
foxer gear	صداساز
foxer gear	وسیله تولید صدا
fuse gear	متعلقات فیوز
gear arrangment	نظم و ترتیب درگیری دو چرخ دنده
gear assembly	مجموعه چرخ دنده ها
gear blank	چرخ دنده کار نکرده
gear box	جعبه دنده
crank gear	چرخ دنده سر میل لنگ
control gear	دستگاه کنترل
compasition gear	چرخ دنده مرکب
arresting gear	دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
arresting gear	قلابی برای نگه داشتن هواپیماهنگام فرود در فاصله کم
back gear	یک رشته چرخ دنده که به پایه نظام ماشین تراش وصل می شوند
beach gear	وسایل پیاده کردن بار وسایل تخلیه کشتی تجهیزات اسکله
beaching gear	سرسره قایق
beaching gear	وسایل به ساحل کشیدن ناو
bevel gear	دنده مورب
bevel gear	دنده کرامویل
bevel gear	چرخ دنده مخروطی
bevel gear	چرخ دندانه مخروطی
bell gear	چرخدنده ثابت بزرگی درسیستم کاهش دور سیارهای
breathing gear	ماسک تنفسی
breathing gear	وسیله تنفسی
chaffing gear	وسایل ضد ساییدگی
chaffing gear	وسایل ضد سایش
change gear	چرخ دندانه تبدیل
gear box	گیربکس
gear friction	اصطکاک چرخ دنده
gear wheel	چرخ دنده
gear grinder	ماشین پرداخت چرخ دنده
gear guard	جعبه محافظ برای چرخ دنده ها
gear wheel	چرخ دندانه دار
gear level	تبدیل کردن
gear level	دسته دنده
gear ratio	نسبت چره دنده ها
gear pump	پمپ دندهای
gear ratio	نسبت سرعتهای دورانی محورهای ورودی و خروجی یک جعبه دنده
gear pump	پمپ روغن دندهای
gear quadrant	ماهک جعبه دنده
head gear	پوشش سر
gear cutter	دنده تراش
gear brake	ترمز سیستم انتقال
gear case	جعبه دنده
gear cutting	دنده تراشی [مهندسی]
gear case	پوسته جعبه دنده
helical gear	چرخ دنده حلزونی
head gear	کلاه تمرین بوکس
gear cluster	مجموعه چرخ دنده هایی که جزیی از یک محور میباشد
head gear	روسری

exhaust gear

چرخ دندانه خروجی