English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
exhaust port مجرای خروجی
exhaust port دریچه خروجی
Other Matches
exhaust خروج
exhaust خسته کردن ازپای در اوردن
exhaust نیروی چیزی راگرفتن
exhaust تهی کردن
exhaust در رو مفر
exhaust اگزوز
exhaust خالی شدن بطور کامل
exhaust لوله اگزوز
exhaust تمام کردن بادقت بحث کردن
exhaust تخلیه
exhaust تخلیه کردن خروج
exhaust خروجی
exhaust تمام شدن انرژی خسته شدن یا کردن
exhaust خروج گاز یابخار
exhaust fan پروانه خروجی
exhaust chamber اطاقک خروجی
exhaust chute ناودان تخلیه
exhaust cone مخروطی اگزوز
exhaust connection اتصال خروجی
exhaust fan بادبزن مکنده
exhaust cam بادامک خروجی
exhaust air هوای خروجی
dust exhaust تخلیه گرد و خاک
combustion/exhaust اگزوز-خروجبخار
exhaust duct کانالاگزوز
exhaust fan هواکش کارگاه
exhaust stack لولهاگزوز
exhaust pipe لوله اگزوز
to exhaust one's efforts منتهای کوشش را بعمل اوردن
exhaust gear چرخ دندانه خروجی
exhaust stroke مرحله تخلیه
exhaust pipe لوله خروجی
exhaust gas گاز خروجی
exhaust steam بخار خروجی
exhaust stroke مرحله اگزوز
exhaust valve شیر خروج
exhaust valve سوپاپ دود
exhaust stroke ضربه خروجی
exhaust system سیستم تخلیه دود
exhaust system سیستم اگزوز
exhaust in jector اب رسان
exhaust manifold چندراهی اگزوز
exhaust manifold چند راهه خروجی
exhaust manifold مانیفولداگزوز
exhaust nozzle نازل خروجی
exhaust passage گذرگاه خروجی
exhaust pipe لوله خروج بخار یا دود
exhaust velosity سرعت خروج
exhaust valve housing حوضینگ شیر خروجی
exhaust guide vanes پردههایراهنمایاگزوز
bayonet exhaust pipe قسمت پهن انتهای لوله اگزوز
exhaust gas temperature دمای گاز خروجی
exhaust gas admission اگزوز ورود گاز
exhaust bin level فاقد موجودی
exhaust bin level اتمام موجودی
back-firing [detonating] exhaust لوله اگزوز آتش گیر
out port بندرخارج از محوطه
out port بندر دور از مقصد
last port شیپور عزا
last port شیپور خاموشی
i/o port مدخل ورودی و خروجی
way port بندر سر راه
port دروازه
out port ساحلی مورد استفاده سر پل
port بندر
port شیار هادی دهانه
port روزنه دید حمایل نگهداشتن تفنگ حمایل فنگ
port حمل کردن مزغل تیراندازی
port سمت چپ ناو
port ریل اطراف ناو
port درگاه
port دهانه
port بزرگ کردن لوله اگزاست سمت چپ قایق
port مجرا
port مجرای عبورروغن
port بندرگاه
port لنگرگاه
port مامن مبدا مسافرت
port فرودگاه هواپیما
port بندر ورودی
port درب درگاه
port دورازه
port در رو مخرج
port شراب شیرین بارگیری کردن
port ببندر اوردن حمل کردن
port بردن
port ترابردن
port دماغه
port بندر گاه
port روزنه
port دریچه
port سوکت یا اتصال فیزیکی که امکان ارسال داده بین اتصالات داخلی کامپیوتر و وسیله خارجی دیگر فراهم میکند
port باب
port مدخل
port دریچه تبدیل برنامه
port مدار یا اتصالی که به کامپیوتر امکان خارج کردن یا ارسال داده به ماشین دیگر یا وسیله دگر میدهد
port اتصال به کامپیوتر که امکان ارسال داده آسنکرون میدهد
port مدار یا اتصال که به کامپیوتر امکان دریافت داده از وسایل خارجی دیگر میدهد
port وسیلهای که بین پورت ورودی /خروجی و چندین وسیله جانبی قرار دارد. و به کامپیوتر امکان دستیابی به تمام آنها را میدهد
port یچ ای که به کاربر امکان میدهد که وسیله جانبی که کامپیوتر
port به آن وصل است را انتخاب کند
port مداری که داده موازی در کامپیوتر به سریال تبدیل میکند تا امکان دستیابی سریال فراهم کند
port پورت خروجی کامپیوتر با اتصال استاندارد که چاپگر به آن وصل است تا حروف داده را دریافت کند.
port مدار و اتصالی که امکان ارسال و دریافت داده موازی میدهد
port سوکت و مدار واسط که goystick وارد آن میشود
put into port وارد بندر شدن
port of entry مرز ورود کالا یا فرد به کشور
port of exit مرز خروج کالا یا فرد ازکشور
port watch نگهبان بندر
port hand دستسویچپ
printer port قسمتاتصالبهچاپگر
sally port دروازه بزرگ قلعه
registered port بندر مشخص
port watch پست نگهبانی بندر
port of entry بندرمحل ورود
port of entry بندر مقصد
port of embarkation بندر سوار شدن یا بار کردن کالاها
port hole مزغل
port installations تاسیسات بندری
port of debarkation بندر مقصد حمل کالا
port of debarkation بندرپیاده شدن کالا یا نیروها
port hole روزنه
port of destination بندر مقصد
port of embarkation بندر عزیمت
video port قسمتنمایش
transfer port دریچهانتقال
sally port درب ورودی بزرگ
sally port دریچه
sally port دروازه عبور از قلعه
port glass جام شرابقرمزوشیرینپرتقالی
network port قسمتکارباشبکهاینترنت
modem port قسمتقرارگیریمدم
keyboard port قسمتاتصالصفحهکلید
ejection port دهانهپرتاب
Port-au-Prince شهر پورت اوپرنس
car port سایبان اتومبیل
car port گاراژ بی دیوار ولی سقف دار
treaty port بندر پیمانی
terminal port بندر بارانداز اخرین بندر حرکت
terminal port بندر مقصد
supply port درگاه تدارکاتی
sally port درب اصلی قلعه یا استحکامات
secondary port بندر فرعی
secondary port ,
secondary port subordinatestation : syn
secondary port station secondary
serial port مدخل سری
serial port درگاه ترتیبی
supply port درگاه تامین
port [software] دریچه ای [مدار و اتصالی] که امکان ارسال و دریافت داده را میدهد [نرم افزار] [رایانه شناسی]
port complex لنگرگاه
free port بندری که معاف ازحقوق گمرکی میباشد بندری که قابل استفاده همه کشتیهای تجارتی میباشد
controlled port بندر نظامی کنترل شده
controlled port بندرکنترل شده
deflation port سوپاپ بزرگ در بالای بالن برای خروج هوا هنگام نشستن
destination port بندر مقصد
destination port بندر تحویل کالا
intake port سوپاپ ورودی
freeing port شکاف یک طرفه
gas port محفظه عبور گاز
gas port میله تنظیم گاز
gas port لوله عبور گاز
gun port مزغل
control port درگاه کنترل
compensating port مدخلی در سیلندر اصلی ترمزکه در مواقعی که از ترمزاستفاده نمیشود سیلندر چرخ را به تانک روغن متصل کرده و از انبساط سیال در اثرگرما و نهایتا در گیر شدن ترمزها جلوگیری میکند
cargo port دریچه بارگیری ناو
port of call بندرواقع در مسیر کشتی پاتوق
port of call بندر لنگراندازی
port of call بندر توقف
free port بندر ازاد
admission port سوپاپ ورودی
admission port دریچه پذیرش
aerial port لنگرگاه هوایی
aerial port باراندازی هوایی
attention to port احترام به سمت چپ یا راست کشتی افراد نظر به راست یاچپ ناو
captain of the port افسر انتظامات بندر
hard port فرمان سمت را به سمت مغناطیسی تغییر دهید درعملیات دریایی
hard port ناو را باچرخش سریع به سمت جلوهدایت کنید
port arms فرمان پیش فنگ پیش فنگ کردن
port arms پیش فنگ
main port refrencestation : syn
main port port principal
parallel port درگاه موازی
memory port درگاه حافظه
midi port دریچه یا درگاه IDI
naval port بندر دریایی
minor port بندر کوچک
main port بندر اصلی
home port پایگاه مادر
high port حالت سخمه به جلو یا سخمه کوتاه
high port حالت دست فنگ
inlet port سوپاپ ورودی
inlet port دریچه ورودی
main port ,
port complex مجتمع بندری
intake port دریچه ورودی
home port پایگاه اصلی
aerial port squadron گردان عملیات بارانداز هوایی
one port radial pump تلمبه شعاعی یک پرهای
port auxiliary service یگان خدمات بندری
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com