English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
exposure scale جدول پرتوگیری [عکاسی]
Search result with all words
exposure-time scale صفحهزمانانفجار
Other Matches
exposure کشف شدن
exposure در معرض دید قرار گرفتن فاهر شدن فهور
exposure ارائه
exposure نمایش
exposure درمعرض گذاری
exposure نوردهی
exposure پرتوگیری
exposure پرتودهی
exposure در معرض نهادن
exposure value دریچهانفجار
exposure پیدا شدن
exposure فاهر شدن عکس
exposure اشکاری افشاء
exposure to cold درمعرض سرما بودن
exposure time زمان نوردهی
exposure time زمان پرتوگیری
radiant exposure پخش حرارت یا انرژی حرارتی
indecent exposure نمایش [افشاء] بی حیا
exposure time زمان پرتودهی
radiant exposure وسیله عکسبرداری مادون قرمز یا انرژی حرارتی
exposure mode دکمهتغیرفیلم
exposure suit لباس محافظ
inductive exposure پیوست القائی
exposure dose مقدار دوز مصرفی
exposure dose دوزدریافتی
exposure meter دستگاه سنجش نوردهی نورسنج
exposure of a crime کشف جرم
exposure station ایستگاه عکاسی هوایی
indecent exposure نمودار سازی تن برهنه درپیش مردم
thermal exposure در معرض حرارت قرار گرفتن
thermal exposure میزان جذب حرارت
time exposure مدت بازماندن دیافراگم دوربین عکاسی
exposure station ایستگاه هوایی
operation exposure guide حداکثر دوز اتمی قابل قبول یاقابل دریافت
multiple exposure mode چندحالته
exposure adjustment knob دکمه نمایش تعداد فیلم
aperture/exposure value display دهانهنمایشیمقدارنمایش
z scale نوعی مقیاس خطی روی عکس هوایی مورب که برای اندازه گیری ارتفاع اشیاء به کار می رود
f scale مقیاس اف
scale down کاهش
scale down به نسبت ثابت
scale down کاهش مقیاس
scale value ارزش مقیاسی
scale up افزایش مقیاس
scale up افزایش به نسبت ثابت
scale down کاهش تدریجی
t scale مقیاس T
to scale down پایین اوردن ومطابق مقیاس قراردادن
two scale دودویی
z scale مقیاس " زی "
y scale در عکس هوایی مایل مقیاسی خطی است که موازی با خط محوراصلی عرضها کشیده میشود
x scale در عکس هوایی مایل مقیاس خطی است که موازی با خط افق حقیقی عکس کشیده میشودc
x scale مقیاس طولی عکس
two scale دو مقیاسی
k scale مقیاس ک
to scale up or down مقیاس چیزیرابزرگتر یاکوچکتر کردن
scale up افزایش
scale ن
scale درجه بندی
scale حرکت تعادلی ژیمناستیک کندن فلسهای ماهی
scale مقیاس کردن
scale قطعه
scale کار کردن با حجم کوچک یا بزرگ داده
scale مشابه 8865
scale کمتریا افزایش نسبت
scale مقیاس نقشه
scale قپان
scale ترازو
scale مقیاس
scale درجه
scale طبلک درجه
scale طبله
scale میزان مقیاس درجه
scale شاخص
scale ستون درجه رسوب جدار داخلی دیگ بخارناو
scale جدول
scale دسته بندی
m f scale مقیاس نرینگی- مادینگی
scale مقیاس گذاشتن
scale خطکش
scale نرخ دو مقدار
scale فلس پشم [این عامل اصلی کهنه جلوه نمودن فرش در اثر کنده شدن فلس از سطح پشم در اثر مرور زمان و راه رفتن بر روی فرش می باشد.]
percentile scale مقیاس صدکی
scale factor ضریب اندازه
scale factor پیمایش
medium scale نقشه مقیاس متوسط
micrometer scale طبله میکرومتر
photographic scale مقیاس عکاسی
ordinal scale مقیاس ترتیبی
micrometer scale طبله اعدادجزیی مقیاس اعداد جزیی
scale of balance کپه
scale factor ضریب مقیاس
scale factor ضریب مقیاس نقشهای ضریب تبدیل مقیاس نقشه
numerical scale مقیاس شماره بندی شده
nominal scale مقیاس
nominal scale شاخص مقیاس اسمی مقیاس غیر واقعی مقیاس تقریبی
nominal scale مقیاس اسمی
needle scale حرکت تعادلی روی یک پا
plateform scale قپان سکوب دار
plotting scale خط کش مختصات
medium scale در مقیاس متوسط
rating scale مقیاس درجه بندی
ration scale مقیاس نسبتی
ration scale مقیاس یا مبنای محاسبه جیره غذایی
linear scale درجه بندی خطی
psychological scale مقیاس روانی
range scale طبله برد مقیاس مسافت جدول مسافت
numerical scale مقیاس عددی
reasonable scale مخارج متعارفه
return to scale بازده نسبت به مقیاس
scale armor زره پولک دار
scale board تخته نازک
maximum scale value مقدار درجه بندی حداکثر
product scale مقیاس فراورده
precision scale مقیاس دقیق
point scale مقیاس امتیازی
plotting scale خط کش مسافت یاب
scale factor مقیاس گذاری
range scale طبله مسافت
scale of preferences مقیاس رجحانها
on a grand scale <adv.> در مقیاس بزرگ
distance scale مقیاسمسافت
depth scale مقیاسعمیق
cine scale صفحهنشانگر
Celsius scale درجهیسیلیوس
belly scale شکمصاف
aperture scale دهانهمقیاسدرجه
altitude scale ارتفاعدیجیتالی
Richter Scale درجهی ریشتر
Richter Scale میزان ریشتر
graduated scale ترازویدرجهدار
height scale پایهارتفاع
kitchen scale ترازویآشپزخانه
on a grand scale <adv.> به مقدار زیاد
At the rate of . On a scale of . به میزان
vernier scale قالبنمایش
transfer scale پایهانتقال
tempo scale میزانتمپو
scale leaf برگقطعهای
letter scale مقیاسنامهها
latitude scale مقیاسجغرافیایی
windage scale مقیاس تصحیح سمت دستگاه درجه
windage scale مقیاس تغییر سمت
vertical scale عقربه نشان دهنده میزان صعود هواپیما عقربه صعود مقیاس ارتفاع
spectral scale مقیاس طیفی
site scale دستگاه تراز توپ
site scale طبله تراز
sight scale مقیاس نشانه روی
sight scale طبله نشانه روی
scale of weights جدول وزنهایی که اسب مسابقه باید تحمل کند
scale of project وسعت طرح
scale of project اندازه طرح
scale of production مقیاس تولید
splash scale طبلهای که انحراف ترکش گلوله را از هدف با ان اندازه گیری می کنند
stanine scale مقیاس نه بخشی
swan scale تعادل ژیمناست روی یک پاروی چوب موازنه
transverse scale مقیاس عرضی
tonal scale مقیاس صوتی
to turn the scale قطعی بودن
to turn the scale قاطع بودن
to sink in the scale در مقام تنزل کردن
to sink in the scale پایین رفتن
to scale awall بالارفتن ازدیوار
the scale preponderates کفه ترازو پایین میرود
temperature scale مقیاس دما
scale of preferences مقیاس برتریها
map scale مقیاس نقشهای
full scale تمام عیار
deflection scale مقیاس سمتی
cumulative scale مقیاس تراکمی
coordinate scale گونیا
coordinate scale گونیای مختصات
conversion scale مقیاس تبدیل ضریب تبدیل
conversion scale مقیاس خطی
clerk of the scale متصدی توزین سوارکار ووسایلش پس از مسابقه
chromatic scale مقیاس نیم پردهای
centigrade scale مقیاس سانتی گراد
binary scale مقیاسی که 2 ماخذ عددشماری انست نه 10
beaufort scale سیستم اعداد برای مشخص کردن شدت باد
beam scale توازن تیر
deflection scale طبله مقیاس سمت
deflection scale طبله سمت
derived scale مقیاس اشتقاقی
fahrenheit scale مقیاس فارنهایت
explosive scale مدار موادمنفجره مصرف شده درپرتاب گلوله
explosive scale مدار منفجره
engineer's scale خط کش محاسبه مهندسی
engineer's scale خط کش مهندسی
elevation scale طبلک درجه
elevation scale مقیاس درجه
economies of scale صرفه جوئیهای مقیاس
economies of scale صرفه جوئیهای تولید انبوه
economic of scale کاهش دادن هزینه ها کاهش یافتن هزینه ها
dispersion scale طبله مخصوص تصحیح پراکندگی مقیاس پراکندگی میزان پراکندگی
diseconomies of scale عدم صرفه جوئی به مقیاس
baume scale مقیاس بومه
bar scale مقیاس خطی
large scale نسبتا زیاد بمعیار وسیع
large scale بمقدار زیاد
small-scale طبلک کوچک مقیاس نقشه مقیاس کوچک
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com