Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 166 (9 milliseconds)
English	Persian
extra physical	بیرون ازقواعدطبیعی
Other Matches
physical	فیزیکی
physical	آدرس حافظه که مط ابق با محل حافظه سخت افزاری در رسانه حافظه است
physical	ترتیب فعلی کابلها در شبکه
physical	پایین ترین لایه استاندارد شبکه ISO/OSI
physical	که قوانین نرخ بیت
physical	توان و رسانه ارسال سیگنال را بیان میکند
physical	حافظه مناسب در کامپیوتر
physical	ماده جامدی که قابل لمس است
physical	سازمان دهی و ساختار پایگاه داده ذخیره شده
physical	مربوط به استفاده از تماس یاخشونت بدنی
physical	فیزیکی مربوط به تاسیسات
physical	مادی جسمانی
physical	بدنی
physical	جسمانی
physical	مادی
physical	طبیعی
physical exercise	تمرین بدنی
physical exercise	تمرین ورزشی
physical fitness	امادگی عمومی جسمانی
physical format	قالب بندی فیزیکی
physical handicap	معلولیت جسمانی
physical fitness	امادگی جسمانی
physical inspection	بازدید سطحی از بدنه جنگ افزار یا وسیله بازدید بدنی بازدید تاسیسات
physical medicine	طب توان بخشی
physical medicine	درمان بدنی و توان بخشی
physical movement	حرکت بدنی
physical movement	حرکت جسمانی
physical profile	نیمرخ بدنی
physical profile	براوردبنیه کلی بدنی یاقدرت بدنی و کارایی
physical exercise	ورزش
physical drive	دیسک گردان فیزیکی
physical dimension	بعد مادی
physical analysis	جداسازی ذرات خاک از نظر قطر دانه ها به روش فیزیکی
physical anthropology	انسان شناسی جسمانی
physical capital	سرمایه فیزیکی
physical capital	سرمایه غیرپولی
physical change	تغییرات فیزیکی
physical characteristics	خصوصیات زمین
physical characteristics	مشخصات زمین خصوصیات بدنی
physical chemistry	شیمی فیزیک
physical coercion	اجبار مادی
physical constant	ثابتهای فیزیکی
physical constraints	محدودیتهای فیزیکی
physical design	طرح فیزیکی
physical analysis	تجزیه فیزیکی
physical psychological	تنی- روانی
physical science	دانش مادی
physical science	علوم طبیعی
physical science	خیمشناسی
physical map	نقشهفیزیکی
physical jerks	تمرینفیزیکی
physical connection	اتصال مادی
physical device	ابزار مادی
physical appearance	منظر بدنی
physical constant	ثابت فیزیکی [فیزیک]
physical unit	واحد فیزیکی
physical psychological	جسمی- روانی
physical quantity	کمیت فیزیکی
physical record	مدرک مادی
physical record	بیشترین واحد داده که در یک عملیات قابل ارسال باشد
physical record	همه اطلاعات از قبیل داده کنترل برای رکورد ذخیره شده در سیستم کامپیوتری
physical record	رکورد فیزیکی
physical security	تامین تاسیسات
physical security	حفافت تاسیسات
physical security	امنیت فیزیکی
physical state	حالت فیزیکی
physical therapy	تن درمانی
physical therapy	ورزش درمانی
emotional and physical	روحی وبدنی
emotional and physical	امور عاطفی و بدنی
physical sciences	علوم طبیعی
physical education	تربیت بدنی
extra-	علاوه
extra-	بسیار خیلی
extra-	خارجی
extra-	یدکی
extra-	بزرگ
extra-	فوق العاده اضافی
extra	زیادی
extra-	اضافه
extra-	کسب امتیاز در هر فرصت بادویدن
extra-	موضوعی که زیادی است
extra-	اضافه شده یا آنچه بیشتر از معمول باشد
extra	خارجی
extra-	زائد
extra-	زیادی
extra	موضوعی که زیادی است
extra	زائد
extra	فوق العاده اضافی
extra <adj.>	اضافه
extra <adj.>	علاوه
extra <adj.>	خاص
extra <adj.>	ویژه
extra	بزرگ
extra	یدکی
extra	بسیار خیلی
extra	علاوه
extra	اضافه
extra	کسب امتیاز در هر فرصت بادویدن
extra	اضافه شده یا آنچه بیشتر از معمول باشد
physical capacity for marriage	قابلیت صحی برای ازدواج
physical element of crime	عنصر مادی جرم
iranian physical society	انجمن فیزیک ایران
physical motor pool	پارک موتوری ساختمان دار پارک موتوری تاسیسات دار
marginal physical product	محصول فیزیکی نهائی
physical aptitude test	ازمون استعداد جسمانی
extra-group	ناهمراه گروه [پرنده شناسی]
extra-mural	میان دانشگاهی
extra scientific	ماورای علم
extra regular	بیقاعده
extra regular	خارج ازقاعده
We have two books extra.	دوتا کتاب اضافه ( زیادی) داریم
extra professional	خارج حرفهای
extra professional	بیرون ازپیشه یاحرفه
extra tuition	تدریس خصوصی
extra expenses	هزینه های اضافی
extra special	ویژه
extra special	مخصوص
to go the extra mile for someone <idiom>	[برای کسی ] کار تراشیدن [اصطلاح]
extra bed	تخت خواب اضافه
extra spectral	خارج طیفی
extra terrestrial	بیرون از
extra terrestrial	زمین
extra expenses	هزینه نهایی
extra charge	هزینه فوق العاده
extra cover	پوشش اضافی برای بل گرفتن
extra equipment	تجهیزات اضافی
extra equipment	متعلقات ویژه
extra special	فوق العاده
extra essential	غیراصلی
extra essential	غیرضروری
extra legal	غیرقانونی
extra official	غیر رسمی
extra official	بیرون ازوفایف اداری
extra duty	وفیفه اضافی ماموریت اضافی
extra duty	خدمت اضافی
extra cover	بازیگر بل گیر
extra cost	هزینه اضافی
extra cosmical	خارج ازعالم
extra cosmical	بیرون ازگیتی
extra cranial	بیرون ازجمجمه
extra atmospheric	متعلق بفضای بیرون ازجو خارج الجوی
extra cranial	ازجمجمه بیرون
extra current	جریان اضافی
extra period	وقت اضافی
extra-curricular	فوق برنامه
extra-mural	ویژهی دانشجویان پاره وقت
extra-mural	فرا دیواری
extra-mural	فرا -
extra-mural	فرا شهری
extra-mural	فرادانشگاهی
extra time	وقت اضافی
extra premium	پاداش اضافی
extra-marital	خارج از زناشویی
extra-curricular	زنا
extra-curricular	فعالیت جنسی خارج از ازدواج
marginal physical product of labor	محصول فیزیکی نهائی کار
marginal physical product of capital	محصول فیزیکی نهائی سرمایه
extra good time	وقت معافیت از زندان
I crossed out the extra expenses .	هزینه های اضافی را قلم زدم
Do you have an extra pen to lend me?	یک قلم زیادی داری به من بدهی ؟
natives Olivenöl extra	روغن زیتون کاملا طبیعی [دسته بندی یک]
extra good time	معافی مشروط از زندان
Could you put an extra bed in the room?	آیا ممکن است یک تخت اضافه در اتاق بگذارید؟
extra special flexible wire rope	طناب فولادی ویژه

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com