Dictiornary-Farsi | extra scientific | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 108 (7 milliseconds)

English	Persian
extra scientific	ماورای علم


Other Matches

scientific	وابسته بعلم
scientific	طالب علم
scientific	علمی
scientific notation	نشان گذاری علمی
scientific method	روش علمی
scientific manpower	نیروی انسانی متخصص
scientific management	مدیریت علمی
scientific experiment	تجربه علمی
scientific applications	کابردهای علمی
scientific notation	نمادعلمی
scientific researches	تحقیقات علمی
Scientific research.	تحقیقات ( پژوهش های ) علمی
scientific terms	شرایطعلمی
scientific instruments	تجهیزاتعلمی
scientific socialism	بررسی سوسیالیسم از طریق امار وارقام و شواهد و مدارک و برمبنای اصول اقتصاد و جامعه شناسی
scientific researches	پژوهشهای علمی
scientific researches	تتبعات علمی
scientific socialism	سوسیالیسم علمی
scientific data processing	داده پردازی علمی
scientific data processing	پردازش داده علمی
An immortal scientific work.	اثر علمی جاویدان
He devoted a lifetime to scientific research.	یک عمر به پژوهشهای علمی پرداخت
extra <adj.>	اضافه
extra <adj.>	علاوه
extra <adj.>	خاص
extra <adj.>	ویژه
extra	زائد
extra-	بزرگ
extra-	یدکی
extra-	خارجی
extra-	بسیار خیلی
extra-	علاوه
extra-	اضافه
extra-	کسب امتیاز در هر فرصت بادویدن
extra-	موضوعی که زیادی است
extra-	اضافه شده یا آنچه بیشتر از معمول باشد
extra-	فوق العاده اضافی
extra-	زائد
extra-	زیادی
extra	فوق العاده اضافی
extra	بزرگ
extra	یدکی
extra	بسیار خیلی
extra	علاوه
extra	اضافه
extra	کسب امتیاز در هر فرصت بادویدن
extra	موضوعی که زیادی است
extra	اضافه شده یا آنچه بیشتر از معمول باشد
extra	زیادی
extra	خارجی
extra-group	ناهمراه گروه [پرنده شناسی]
extra cover	پوشش اضافی برای بل گرفتن
extra cranial	بیرون ازجمجمه
extra cranial	ازجمجمه بیرون
We have two books extra.	دوتا کتاب اضافه ( زیادی) داریم
extra current	جریان اضافی
extra duty	خدمت اضافی
extra duty	وفیفه اضافی ماموریت اضافی
extra-mural	ویژهی دانشجویان پاره وقت
extra-mural	فرا دیواری
extra special	ویژه
extra tuition	تدریس خصوصی
to go the extra mile for someone <idiom>	[برای کسی ] کار تراشیدن [اصطلاح]
extra bed	تخت خواب اضافه
extra cosmical	بیرون ازگیتی
extra cosmical	خارج ازعالم
extra cost	هزینه اضافی
extra cover	بازیگر بل گیر
extra equipment	متعلقات ویژه
extra expenses	هزینه نهایی
extra expenses	هزینه های اضافی
extra-mural	فرا -
extra-mural	فرا شهری
extra-mural	میان دانشگاهی
extra legal	غیرقانونی
extra official	غیر رسمی
extra official	بیرون ازوفایف اداری
extra period	وقت اضافی
extra time	وقت اضافی
extra physical	بیرون ازقواعدطبیعی
extra premium	پاداش اضافی
extra professional	بیرون ازپیشه یاحرفه
extra terrestrial	زمین
extra terrestrial	بیرون از
extra spectral	خارج طیفی
extra special	مخصوص
extra professional	خارج حرفهای
extra special	فوق العاده
extra atmospheric	متعلق بفضای بیرون ازجو خارج الجوی
extra regular	بیقاعده
extra regular	خارج ازقاعده
extra essential	غیراصلی
extra charge	هزینه فوق العاده
extra equipment	تجهیزات اضافی
extra-curricular	فوق برنامه
extra essential	غیرضروری
extra-curricular	زنا
extra-curricular	فعالیت جنسی خارج از ازدواج
extra-marital	خارج از زناشویی
extra-mural	فرادانشگاهی
Do you have an extra pen to lend me?	یک قلم زیادی داری به من بدهی ؟
I crossed out the extra expenses .	هزینه های اضافی را قلم زدم
extra good time	وقت معافیت از زندان
natives Olivenöl extra	روغن زیتون کاملا طبیعی [دسته بندی یک]
extra good time	معافی مشروط از زندان
Could you put an extra bed in the room?	آیا ممکن است یک تخت اضافه در اتاق بگذارید؟
extra special flexible wire rope	طناب فولادی ویژه