English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 87 (5 milliseconds)
English Persian
extra-curricular فوق برنامه
extra-curricular زنا
extra-curricular فعالیت جنسی خارج از ازدواج
Other Matches
curricular مربوط به برنامه تحصیلی
extra- اضافه
extra- علاوه
extra- کسب امتیاز در هر فرصت بادویدن
extra- موضوعی که زیادی است
extra- اضافه شده یا آنچه بیشتر از معمول باشد
extra <adj.> اضافه
extra <adj.> علاوه
extra <adj.> خاص
extra <adj.> ویژه
extra- بسیار خیلی
extra- خارجی
extra- یدکی
extra زائد
extra فوق العاده اضافی
extra بزرگ
extra اضافه
extra علاوه
extra بسیار خیلی
extra خارجی
extra یدکی
extra زیادی
extra- فوق العاده اضافی
extra- بزرگ
extra- زائد
extra- زیادی
extra اضافه شده یا آنچه بیشتر از معمول باشد
extra موضوعی که زیادی است
extra کسب امتیاز در هر فرصت بادویدن
extra-mural ویژهی دانشجویان پاره وقت
We have two books extra. دوتا کتاب اضافه ( زیادی) داریم
extra-mural فرا دیواری
extra-mural فرا -
extra-mural فرا شهری
extra-mural میان دانشگاهی
extra terrestrial زمین
extra-mural فرادانشگاهی
extra terrestrial بیرون از
extra-marital خارج از زناشویی
extra-group ناهمراه گروه [پرنده شناسی]
extra bed تخت خواب اضافه
to go the extra mile for someone <idiom> [برای کسی ] کار تراشیدن [اصطلاح]
extra expenses هزینه نهایی
extra expenses هزینه های اضافی
extra tuition تدریس خصوصی
extra spectral خارج طیفی
extra atmospheric متعلق بفضای بیرون ازجو خارج الجوی
extra cover بازیگر بل گیر
extra legal غیرقانونی
extra essential غیراصلی
extra equipment متعلقات ویژه
extra equipment تجهیزات اضافی
extra duty وفیفه اضافی ماموریت اضافی
extra duty خدمت اضافی
extra current جریان اضافی
extra cranial ازجمجمه بیرون
extra cranial بیرون ازجمجمه
extra cover پوشش اضافی برای بل گرفتن
extra cost هزینه اضافی
extra cosmical خارج ازعالم
extra cosmical بیرون ازگیتی
extra charge هزینه فوق العاده
extra official غیر رسمی
extra physical بیرون ازقواعدطبیعی
extra special مخصوص
extra premium پاداش اضافی
extra professional بیرون ازپیشه یاحرفه
extra professional خارج حرفهای
extra regular خارج ازقاعده
extra regular بیقاعده
extra scientific ماورای علم
extra special فوق العاده
extra time وقت اضافی
extra period وقت اضافی
extra special ویژه
extra official بیرون ازوفایف اداری
extra essential غیرضروری
natives Olivenöl extra روغن زیتون کاملا طبیعی [دسته بندی یک]
I crossed out the extra expenses . هزینه های اضافی را قلم زدم
extra good time معافی مشروط از زندان
extra good time وقت معافیت از زندان
Do you have an extra pen to lend me? یک قلم زیادی داری به من بدهی ؟
Could you put an extra bed in the room? آیا ممکن است یک تخت اضافه در اتاق بگذارید؟
extra special flexible wire rope طناب فولادی ویژه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com