English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (15 milliseconds)
English Persian
face card ورق صورت
face card ورق شاه
face card بی بی یاسرباز
Search result with all words
card face رویه کارت
Other Matches
To bring two persons face to face . دونفر رابا هم روبروکردن
Her face wreathed in smile . Her face broke into a radiant smile . گل از گلش شکفت
card بخشی از ستون کارت که برای یک نوع داده در نظر گرفته شده است
card وسیلهای که به طور خودکار کارت پانچ را درون دستگاه خواننده قرار میدهد
card خط ی از اطلاعات پانچ شده درباره یک حرف که موازی با قسمت کوتاه تر کارت است
card وسیلهای که داده کارت پانچ را به حالتی کا قابل دریافت برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
card کارتی با سوراخهای پانچ شده روی آن برای نمایش داده
card وسیلهای که داده را از پشت کارت شناسایی یا کارت اعتباری می خواند
card ترکیبی از سوراخهای پانچ شده که معرف حروف روی پانچ کارت است
card روشی که در آن سطرها و ستون ها طوری مرتب می شوند که نشان دهنده فیلدهای دادهای و حروف در کارت پانچ باشند
card بخشی از حافظه که حاوی نمایش داقیق اطلاعات روی کارت است
card برنامه کوتاهی که داده را از کارت پانچ به حافظه اصلی منتقل میکند
card کارت پلاستیکی نازک با وسیله حافظه و ریز پردازنده که در آن قرار گرفته است که برای انتقال الکترونیکی یا مشخص کردن کاربر انجام میشود
card ورقه نصب مواد که روی آن قط عات الکترونیکی قابل نصبند
ID card شناسنامه
ID card کارت شناسایی
greetings card کارتتبریک
card تختهای که شامل درایو دیسک سخت است و نیز واسطهای مورد نیاز الکترونیکی که قابل ورود به سیستم هستند
card سوراخی که در موازات بلندترین لبه کارت قرار دارد
card ماشین پرداخت پارچه
card برگ
card ورق
card پنبه زنی
card ورق بازی کردن
card کارت تبریک کارت عضویت
card ورق بازی گنجفه
card کارت
card مقوا
card کارت ویزیت بلیط
card برگه
card مین فلز برای تختههای مدار
card کارتی که فقط حاوی شیارهای هادی است بین اتصال کارت اصلی و کارت اضافی که باعث میشود کارت اضافه به آسانی کارکند و بررسی شود در خارج از محفظه آن
card تخته مدار چاپ شده که به سیستم متصل است برای افزایش کارایی آن
card فرمی که حاوی تخته اصلی است که روی آن تختههای حلقوی چاپ شده قابل نصب هستند تا یک سیستم انعط اف پذیر ایجاد شود
card ماشینی که در کارت پانچ سوراخ ایجاد میکند
card قطعه کوچکی از کاغذ یا پلاستیک
card یک کارت پانچ
card امتیاز معین را درهربخش ازبازی بدست اوردن
card مجموعهای از شیارهای فلزی در انتهای لبه و روی سطح کارت که باعث ورود آن دراتصال لبه و ایجاد تماس الکتریکی میشود.
job card کارت برنامه
job card کارت کار
interface card کارت رابط
input card کارت ورودی
inlay card کارت شناسایی درون نوار یا جعبه دیسک
identification card کارت شناسایی
ibm card کارت 08 ستونی
hollerith card کارت هالریت
flash card ورقه تمرین بصری
key card کارت کلید کامپیوتر
key card کارت اصلی حروف رمز کامپیوتر
ledger card کارت معین
punch card کارت منگنه
punch card برگ منگنه
post card کارت غیررسمی که تمبر روی ان چسبانده بجای کارت پستال است
post card کارت پستال
playind card ورق گنجفه
paper card کارت کاغذی
magnetic card کارت مغناطیسی
logic card کارت منطقی
letter card کاغذ پستی تا شده که لبههای چسب دارانرابهم چسبانده به پست میدهند
vaccination card دفترچه واکسیناسیون
punched card کارت کارمندی که در مقابل هرروز یا هر ساعت کار انراسوراخ کنند
flash card ورقهای که روی ان کلمات یااعداد یا تصاویری نوشته شده و معلم انرا برای زمان کوتاهی بشگردان نشان میدهد
control card کارت کنترل
continuation card کارت ادامه
compass card صفحه قطبنما
card system سیستم کارتی
compass card گلباد
compass card صفحه قطب نما
comment card کارت توضیحی
coat card صورت
circuit card کارت مدار
card verifier بازبین کارت
controller card کارت کنترل کننده
coulmn card کارت 69 ستونه
expansion card کارتی که به منظور نصب تراشه یا مدار اضافی به یک سیستم افزوده میشود تا این که قابلیت سیستم توسعه یابد
edge card یک تخته مدار که دارای قطعات باریک اتصال در طول یک لبه بوده و برای متصل شدن بارابط لبه طراحی شده است
drawing card جالب
drawing card موجب جلب توجه
drawing card چیز جالب توجه
debit card کارت بدهی
data card کارت اطلاعات کامپیوتری
data card کارت ثبت اطلاعات
court card سرباز
court card بی بی
court card صورت :شاه
card verification بازبینی کارت
high card کارتبالا
card support حافظورق
green card کارت سبز
card-indexes رجوع شود به file card
card-index رجوع شود به file card
card-carrying واقعی
card-carrying دو آتشه
card-carrying عضو رسمی
card-carrying دارای کارت عضویت
card sharps برگزن
card sharps قمارباز ماهری که ورق جور میکند و برگ میزند
boarding card کارتمخصوصیکهمسافرانباید بههمراهداشتهباشند
card vote کنارهگیریبهنفعکسی
cash card کارتمخصوصگرفتنپول
vaccination card دفترچه مایه کوبی
to get [be given] your card [British E] <idiom> برگه اخراج از شغل را گرفتن [اصطلاح روزمره]
card-cut [برجسته کاری کوچک زنجیره ی هندسی در کتیبه های گوتیک]
I have a credit card. من کارت اعتباری دارم.
trump card <idiom> استفاده از وسیله قدیمی اگر هیچ چیز دیگرکار نکند
card up one's sleeve <idiom> برای روز مبادا نگهداشتن
He is a loose card . خیلی ول است
To play ones last card آخرین تیر ترکش رارها کردن
index card کارتشاخص - کارت Index
cheque card کارتشناساییمخصوصدریافتچک
card sharp برگزن
card sharp قمارباز ماهری که ورق جور میکند و برگ میزند
yello card اخطار
safety card کارت تامین اتشبار
safety card کارت تامین جنگ افزار
red card علامت اخراج اخراج بازیگر
red card کارت قرمز
range card کارت تیر سلاح جدول تیر سلاح
range card کارت برد
ram card RAکارت
race card برنامه اسب دوانی
qualification card کارت مهارت در تیراندازی کارت ثبت میزان مهارت
punched card کارت منگنه
punched card کارت پانچ شده
smart card کارت هوشمند
storm card طوفان نمای دریایی
stub card ته کارت
yello card کارت زرد
we left a card on him کارتی در خانه اش گذاشتیم
visting card کارت ویزیت
visiting card کارت اسم درفرانسه
visiting card کارت ویزیت
trailer card کارت پشت بند
to play one's card well از فرصت خود استفاده کامل کردن
to palm a card برگی را در دست غیباندن
time card کارتی که ساعت حضور وغیاب کارگر روی ان قید میشود گاه برگ
tape to card از نوار به کارت
summary card کارت خلاصه
punched card کارت منگنه شده
card stacker مخزن کارت
binary card کارت دودویی
card field میدان کارت
card field فیلد کارت
bin card کارت مصرف محتویات فرف
card deck دستینه کارت
account card کارت حساب
card file پرونده کارتی
report card کارنامه
identity card شناسنامه
card format قالب کارت
card guide راهنمای کارت
calibration card کارت خصلت یابی توپخانه کارت تنظیم بی سیم یا وسایل دیگر
card feed خورد کارت
aperture card روش ذخیره سازی اطلاعات میکروفیلم در یک کارت که میتواند شامل اطلاعات پانچ شده باشد
card deck دسته کارت
card column ستون کارت
card code کد کارت
card code رمز کارت
card cage محفظه کارت
card board مقوای نازک
card bed بستر کارتها
card aligner هم تراز کننده کارت
calling card کارت ویزیت
card hopper ناودان کارت
card loader بار کننده کارت
card punch دستگاه کارت منگنه
card rack طاقچه کارت
card rack جای کارت
card reader کارت خوان
card reproducer تولیدکننده دوباره کارت
card row سطر کارت
card sorter دستگاه کارت جورکن
card sorter دستگاه مرتب کننده کارت
card stacker کارت پشته کن
card punch کارت منگنه کن
card image تصویر کارت
card hopper قسمت جهنده کارت
playing card ورق بازی , برگ
playing card گنجفه
credit card کارت یاورقه خرید نسیه
credit card کارت اعتباری
playing card ورق گنجفه
card loader کارت بارکن
wild card روشی که به یک سیستم عامل امکان میدهد تا روی چندین فایل با نامهای مرتبط عملکرد مفیدی داشته باشد
card jam گیر کردن کارت
wild card character نشانهای که در هنگام جستجوی فایل یا داده استفاده میشود و تمام فایل ها را نشان میدهد
punch card machine ماشین کارت منگنه
issue [of something] [ID card or check] صدور [چیزی] [کارت شناسایی] [چک]
credit card wallet کیفکارتاعتباری
index card cabinet کابینتکارتفهرستدار
to put one's card on the table <idiom> دست خود را رو کردن
issue [of something] [ID card or check] انتشار [اسکناس] [اوراق بهادار]
port a punch card علامتی تجاری برای نوع خاصی از کارت منگنه باقسمتهای سوراخ شده که میتواند با یک مداد یا قلم کاملا"برداشته شود
network interface card کارت میانجی شبکه
MIDI interface card کارت آداپتور که به اتصالی در PC وصل میشود و امکان ارسال دریافت داده MIDI را فراهم میکند
magnetic strip card کارت نوار مغناطیسی
magnetic ledger card کارت معین مغناطیسی
magnetic card computer کامپیوتر با کارت مغناطیسی
punched card control کنترل کارت پانچ
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com