Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
fatigue testing machine
دستگاه ازمایش کننده خستگی
Other Matches
vibratory testing machine
دستگاه ازمایش نوسان
material testing machine
دستگاه ازمایش مقاومت مصالح
hardness testing machine
دستگاه ازمایش سختی
vibratory testing machine
لرزه سنج
fatigue bending machine
دستگاه خمش دائمی
use testing
ازمایش عمر قانونی ازمایش مدت متوسط دوام وسایل
testing
ازمایش
self testing
خودازما
testing
ازمودن
testing transformer
مبدل تعمیرکار
program testing
ازمایش برنامه
field-testing
ازمون پایکار
hypothesis testing
فرضیه ازمایی
testing load
بار ازمایش
testing load
بار ازمون
testing of materials
ازمایش مواد
testing of materials
ازمایش مقاومت مصالح
testing stand
سکوی ازمایش
testing stand
میز ازمایش
testing time
دوره ازمون
testing time
زمان ازمایش
system testing
ازمایش سیستم
automatic testing
ازمایش خودکار
alpha testing
ازمایش الفا
testing of materials
ازمایش مصالح
regression testing
ازمایش رگرسیون
reality testing
واقعیت ازمایی
beta testing
ازمایش بتا
saturation testing
ازمایش اشباعی
material testing
ازمایش مصالح
program testing
تست برنامه
stress testing
تست حساسیت
fatigue
رنج
fatigue
خسته شدن
fatigue
خستگی
fatigue
کار بیگاری لباس کار کار اجباری درسربازخانه
fatigue
خسته کردن
fatigue
خستگی فرسودگی
fatigue
فرسودن
fatigue
خستگی کوفتگی
fatigue
فرسودگی
engine testing stand
محل ازمایش موتور
material testing laboratory
ازمایشگاه مصالح ساختمانی
insulation testing apparatus
دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
insulation testing apparatus
عایق سنج
light gap testing
ازمایش فاصله نور
metal fatigue
فلزیکهکارائیخودراازدستدادهباشد
thermal fatigue
خستگی حرارتی
magnetic fatigue
خستگی مغناطیسی
fatigue of material
فرسودگی مواد
fatigue duty
کاراجباری در سربازخانه
fatigue duty
کار بیگاری
fatigue duty
بیگاری
fatigue dress
جامه بیگاری
fatigue strength
استحکام خستگی
fatigue test
ازمایش خستگی
fatigue test
ازمون خستگی
corrosion fatigue
استهلاک در اثر زنگ زدگی
combat fatigue
روان رنجوری جنگ
muscular fatigue
خستگی عضلانی
fatigue limit
حد خستگی
impluse voltage testing plant
ازمایشگاه فشار ضربهای تاسیسات ازمایش فشارضربهای
torsional fatigue strength
استحکام فرسودگی پیچشی
low cycle fatigue
خستگی ناشی از لرزشهایی بافرکانس کم ناشی از تغییرسرعت دوران دستگاه
limit fatigue stress
حد دوام
tensile fatigue test
ازمایش کشش- خستگی
bending fatigue strength
مقاومت تناوبی خمش استحکام استانه خمش
intrinsic fatigue strength
استحکام فرسودگی ذاتی
high cycle fatigue
خستگی ناشی از لرزشهای بافرکانس زیاد
fatigue bending test
ازمایش خمش دائمی
rated fatigue limit
حد دوام نامی
transverse fatigue test
ازمایش خستگی عرضی
machine sensible
قابل درک توسط کامپیوتر
machine
کامپیوتری که میتواند کد اصلی با کامپایل کند
two way machine
ماشین دو راهه
d.c. machine
ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
machine
دستوری که مستقیما CPU را کنترل میکند و بدون نیاز به ترجمه تشخیص داده میشود
machine
عمل پردازش دستورات در برنامه توسط کامپیوتر
machine
1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machine
دستگاه
machine
تعداد قط عات متحرک جدا یا بخشها که با هم کار می کنند تا فرآیندی را انجام دهند
machine
سیستم کامپیوتری که برای ترجمه متن و دستورات از یک زبان به دیگری به کار می رود
machine
ماشین شبیه سایز شده و عملیات آن
machine
خطای ناشی از خرابی قطعه
machine
ماشین
machine
شماره یا آدرس مطلق که نقط های در حافظه که کلمه داده قابل یافتن و دستیابی است را مشخص میکند
machine
کامپیوتری که حاوی کمترین کد ROM است تا سیستم را ازدیسک راه اندازی کند. هر زبان مورد نیاز باید جداگانه بار شود
machine
ذخیره شده روی یک رسانه که مستقیما وارد کامپیوتر میشود
machine
کامپیوتر یا سیستم یا پردازندهای که از قط عات مختلف متصل بهم برای انجام یک عمل تشکیل شده است
machine
کمترین دوره زمانی CPU برای اجرای یک دستور
machine
زبان برنامه نویسی که حاوی دستوراتی است به صورت کد دورویی که مستقیما توسط واحد پردازش مرکزی بدون ترجمه فهمیده میشود
machine
بایت تشکیل شده است برای عملوند و داده و آدرس
machine
بیت اجرا میشود
machine
غیراستاندارد یا آنچه روی سخت افزار یا نرم افزار تولیدکننده دیگر بدون تغییرات قابل استفاده نباشد
machine
فرمولی که کامپیوتر آنالوگ نوشته است تا حل کند
machine
براده برداشتن
machine
شیارانداختن روی فلز
machine
تراشکاری کردن صیقل کردن
machine
خطای ناشی خرابی سخت افزار
machine
که قابل اجرا روی هر سیستم کامپیوتری باشد
machine
دستوری که توسط ماشین تشخیص داده میشود و بخشی از مجموعه دستورات محدود آن است
machine
ماشین کردن با ماشین رفتن
machine
یری را تقلید می کنند و حاوی دلایل اولیه و سایر خصوصیات انسان هستند
machine
نرم افزاری که با سخت افزار سیستم به نزدیکی کار میکند
machine
تولید برنامه کد ماشین از برنامه HLL با ترجمه و اسمبلر کردن هر دستور HLL
machine
زبان برنامه نویسی که روی کامپیوتری که کامپایلر مناسب دارد قابل ترجمه و اجرا است
machine
تراشیدن ماشین
molding machine
دستگاه قالب گیری
planing machine
ماشین کندگی
milling machine
دستگاه فرز
punching machine
دستگاه پانچ
mortising machine
دستگاه کام کنی
punching machine
دستگاه منگنه
machine readable
خواندنی توسط ماشین
printer machine
ماشین چاپ
machine oil
روغن ماشین
planer machine
ماشین صفحه تراش
open machine
ماشین باز
object machine
ماشین مقصود
printer machine
دستگاه چاپ
punching machine
ماشین سوراخکن
multi way machine
دستگاه چند راهه
mowing machine
علف چین
mowing machine
ماشین علف چینی
milling machine
ماشین فرز
machine operator
متصدی ماشین
machine run
اجرای ماشین
machine number
عدد نسبت سرعت هواپیما به سرعت صوت
machine number
عدد سرعت هواپیما
machine shop
کارگاه محاسبات ماشینی
machine learning
فراگیری ماشین
machine time
وقت ماشین
machine time
زمان ماشین کاری
machine run
رانش ماشین
machine ringing
زنگ ماشینی
machine oriented
ماشین گرا
machine operator
اپراتور ماشین
machine operator
اپراتوردستگاه
machine operator
کارگردان ماشین
machine operating
عملکرد ماشین
machine readable
قابل خواندن توسط ماشین
machine recognization
بازشناختی توسط ماشین
machine representation
نمایش ماشیی
machine translation
ترجمه ماشینی
machine language
زبان ماشین
machine fault
نقص ماشین
machine fault
عیب ماشین
machine error
خطای ماشین
machine equipment
تجهیزات ماشین
machine down time
زمان معطلی دستگاه
machine down time
زمان توقف ماشین
machine designer
طراح ماشین
milking machine
ماشین قابل حمل که داده ماشینهای مختلف را می پذیرد و به کامپیوتر بزرگتر ارسال میکند
machine foundation
پایه دستگاه
machine frame
چارچوب دستگاه
machine interupption
وقفه ماشین
machine welding
جوشکاری ماشینی
machine intelligence
هوش ماشین
machine instruction
دستورالعمل ماشین
machine word
کلمه ماشین
machine independent
مستقل از ماشین
machine gunner
مسلسل چی
milling machine
ماشین تراش
fruit machine
جک پات
rowing machine
ماشینپایی
kidney machine
ماشینکمکیبرایافرادبیمار
cog in the machine
<idiom>
قطرهای از دریا
plaiting machine
دستگاه چین
[تا]
کن
[صنعت نساجی]
pleating machine
دستگاه چین
[تا]
کن
[صنعت نساجی]
plaiting machine
دستگاه چاکدار کن
[صنعت نساجی]
pleating machine
دستگاه چاکدار کن
[صنعت نساجی]
machine hall
راهرویماشین
fuelling machine
ماشینسوخت
pinball machine
ماشین ساچمه پران
sub-machine gun
مسلسل دستی
sub-machine gun
تیربار دستی
sub-machine gun
تیربار خودکار
sub-machine guns
مسلسل دستی
sub-machine guns
تیربار دستی
sub-machine guns
تیربار خودکار
accept machine
دستگاه پذیرنده
fax machine
فاکس
boring machine
دریل
[ابزار]
drilling machine
دریل
[ابزار]
facsimile (machine)
دستگاه فکس
fax (machine)
دستگاه فکس
freezing machine
فریزر
[غذا و آشپزخانه]
drilling machine
مته برقی
[ابزار]
boring machine
مته برقی
[ابزار]
dyeing machine
ماشین رنگرزی
sweeper
[machine]
ماشین خاکروب
boring machine
دستگاه مته
[ابزار]
drilling machine
دستگاه مته
[ابزار]
reaping machine
ماشین درو
smart machine
ماشین هوشیار
snow machine
ماشین ایجاد کننده برف مصنوعی
sowing machine
ماشین تخم کاری
sowing machine
بذر افشان
spininning machine
ماشین یا دستگاه ریسندگی
spreading machine
مقسم بتن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com