English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 20 (3 milliseconds)
English Persian
fetched اوردن
fetched رفتن واوردن
fetched بهانه طفره
fetched واکشیدن
fetched واکشی
fetched مسافت طی شده با وجود بادنامساعد
fetched رویدادهای که دستور بعدی برای اجرا را از حافظه بازیابی می کنند.
fetched سیستم مدیریت صفحه مجازی که صفحات طبق نیاز انتخاب می شوند
fetched رویدادهای لازم برای بازیابی , کد گشایی و اجرای دستور ذخیره شده در حافظه
fetched دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود
fetched دستیابی به بخشی از حافظه
fetched سیگنالی که مراحل CPU را تا حلقه بازیابی دنبال میکند
fetched بخشی از سیکل بازیابی- بود که دستورات را از حافظه بازیابی و کدگشایی میکند
fetched دستوری که دستور بعدی حافظه را بازیابی میکند
Other Matches
far fetched بعید
far fetched دور و دراز
far-fetched بعید
far-fetched دور و دراز
deep fetched از ته سینه کشیده شده
deep fetched از ته دل کشیده شده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com