English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (12 milliseconds)
English Persian
field control نقاط کنترل نقشه برداری نقاط کنترل زمینی نقشه برداری
field control کنترل میدان
Search result with all words
control field فیلد کنترل
control field میدان کنترلی
field alterable control element یک تراشه که در بعضی سیستمها بکار می رود و به استفاده کننده اجازه میدهدتا ریز برنامه نویسی کند
Other Matches
field محصول آزمایش شده خارج شرکت یا آزمایشگاه تحقیقات در وضعیت واقعی
field بخشی از ستون کارت برای یک نوع داده یا رکورد
field بخشی از رکورد کاپیوتری که حاوی محل داده است
field name نام فیلد
field محل توزیع نیرو و انرژی مغناطیسی یا الکتریکی
field مهندسی که در یک شرکت کار نمیکند , و در بین مشتریان است و بهبود کامپیوتر آنها را بررسی میکند
field خارج اداره یا کارخانه
field فضای ذخیره سازی یا نمایش که توسط کاربر قابل تغییر نیست
field کدی که نشان دهنده خاتمه یک موضوع و شروع بعدی است
field تعداد حروف که در یک فیلد میتواند باشد
field بخشی از دستور کامپیوتری که حاوی محل داده است
field بخشی از دستور کاپیوتری که حاوی محل داده است
field فیلد
to keep the field درجای خودثابت ماندن
to take the field جنگ اغازکردن
field رشته [دانشی]
well field حوزه تغذیه کننده چاه
zero field بی حوزه
zero field بی میدان
zero field میدان صفر
right field سمتراستزمین
To take field against somebody . بر علیه کسی وارد شدن
to keep the field جنگ یاعملیات جنگی را ادامه دادن
field شاخه [دانشی]
field نوشتن داده روی PROM
field روش ساخت صفحه نمایش نازک و مسط ح برای کامپیوترهای متحرک به طوری که در هر پیکسل یک صفحه تصویر بسیار ریز CRT قرار دارد
field پایکار
field زمینه رزمی صحرایی
field زمین
field میدان دید
field صحرا
field دشت کشتزار
field دایره
field رشته
field کارگاه
field بمیدان یا صحرا رفتن
field میدان
field میدان رزم صحرا
field مشابه 4036
field شکارچیان جزسرپرست و کمکهای اومنطقه محصور مسیر مسابقه دو
field حوزه
field میدانه
field مجموعه حروف برای مشخص کردن یک فیلد یا محل آن
field جای گرفتن توپگیران در زمین کریکت هر کدام از دایرههای هدف
field توپگیر کریکت تمام توپگیران کریکت
field دشت
field زمین بازی
field فرودگاه
field kitchen اشپزخانه صحرایی
field magnet اهنربای مولد
field house تالار سرپوشیده بزرگ
field magnet میدان مغناطیسی
field line خط میدان
field intensity شدت میدان مغناطیسی
field intensity شدت میدان
field length درازای میدان
field laboratory ازمایشگاه صحرایی
field judge داور میدان
field magnet اهنربای میدان
field house ورزشگاه سرپوشیده
field glass دوربین صحرایی
field games بازیهای میدانی
field form نمودار میدان
field force نیروی میدانی
field flux شاره میدان
field expedient روشهای اضطراری اخراجات در صحرا تدابیر صحرایی
field exercise تمرین صحرایی
field exercise خدمات صحرایی
field glass عدسی درونی دوربین یاذره بین
field goal گل از راه دور
field goal گل
field hokey هاکی روی چمن
field frequency بسامد میدان
field gun توپ رزمی
field gun توپ صحرایی
field grade افسر ارشد درجه افسر ارشدی
field grade رده رزمی
field grade افسر ارشد ارتش
field goal رد کردن توپ از فراز دروازه با ضربه پا
field exercise تمرین رزمی
field maintenance نگهداری صحرایی
field maintenance نگهداری در صحرا
field of play زمین بازی
field of play پیست شمشیربازی
field of regard میدان دید
visual field میدان دید
field of view میدان دید
field of view منظره
field of view حدود دید یک دوربین شبیه سازی شده
field of vision میدان بینایی
field of vision میدان دید
field officer افسر عملیات صحرایی
field officer افسر رزمی
field officer افسر رسته رزمی
field operating عمل کننده در صحرا
field operating فعال درصحرا رده صحرایی
field order دستورالعمل رزمی
field pea نخود سبز فرنگی
field of honor صحنه دوئل
field of gravity میدان ثقل
field manual دستور رزمی
field manual ائین نامه صحرایی
field mark نشان میدان
field mouse موش صحرائی
field notes یادداشتهای صحرایی
field of action میدان اثر
field of application میدان کاربرد
field of attention میدان توجه
field of battle میدان جنگ
field of battle میدان رزم
field of consciousness میدان هشیاری
field order دستورعملیاتی دستور رزمی
field of fire میدان تیر
field of fire میدان اتش
field of force میدان نیرو
field of force میدان نیروی مغناطیسی
field piece توپ صحرائی
corn field گندم زار
field archery تیراندازی صحرایی
field army ارتش رزمی
field army ارتش صحرایی
field arrow تیرهای تیراندازی صحرایی
field artillery توپخانه صحرائی
field atrillery توپخانه صحرایی
field battery اتشبارصحرائی
field bolt پیچ و مهره
field book دفترچه یادداشت نقشه بردار
field buying خرید در صحرا
field buying خرید کردن در صحرا خرید محلی
field buying خریددر صحنه جنگ
field capacity فرفیت نگهداری
field capacity گنجایش زراعی
field captain کاپیتان تیم
field coil پیچک مغناطیس گر
field allowance فوق العاده ماموریت رزمی فوق العاده جنگی
electrostatic field میدان الکتروستاتیکی
corn field مزرعه
cricket field زمین کریکت
curl field میدان حلقوی
free field میدان عمل ازاد
data field فیلد داده ها
demagnetizing field میدان مغناطیس زدا
derived field فیلد مشتق
distortion of field اغتشاش میدان
effective field میدان موثر
electric field میدان الکتریکی
electromagnetic field میدان الکترومغناطیسی
field coil سیم پیچ میدان
field displacement جابجایی میدان
field distortion انحراف میدان
field distortion اعوجاج میدان
field distribution پخش میدان
field duty خدمات رزمی
field duty ماموریت رزمی
field effect با تاثیر میدانی
field effect اثر میدان
field emission صدور میدانی
field emission پخش شدن الکترونها از یک فلز یا نیمه هادی به درون یک خلاء تحت تاثیر میدان الکتریکی
field energy انرژی میدان
field engineer مهندس پایکار
field engineer مهندس پای کار
field equation معادله ی میدان
field equation معادلات میدان
field exciation تحریک میدان
field direction جهت میدان
field dependence وابستگی میدانی
field colors پرچم نظامی
field colors پرچم رزمی پرچم یکانی
field colours پرچم نظامی
field colours پرچم کوچک
field commands یکانهای رزمی
field commands یکانهای صحرایی فرماندهیهای رزمی
field commands قسمتهای رزمی
field army ارتش
field configuration ترکیب و شکل میدان
field constant ثابت میدان
field cornet کلانتریا امین صلح درشهرستانهای colonyepac
field current جریان میدان
field day روز نظافت عمومی
field definition تعریف فیلد
field deformation تغییر شکل میدان
field density چگالی میدان
field excitation تحریک میدان
inhomogeneity of a field غیریکنواختی یک میدان
order off the field حکم خروج
perceptual field میدان ادراکی
phenomenal field میدان پدیداری
pickup field زمین باز بدون مانعی که هواپیما میتواند در ان فروداید
pickup field محوطه سوار شدن درهواپیما
play the field شرط بندی روی همه
protected field میدان حفافت شده
protected field میدان محفوظ
psychological field میدان روانی
radiation field میدان تابش
repeating field فیلد مکرر
rice field شالی زار
rice field برنج کاری
rotary field میدان دوار
rotating field میدان گردان
rugby field زمین بازی رگبی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com