Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 148 (8 milliseconds)
English
Persian
final result
نتیجه نهایی
Other Matches
final
اخرین
final value
ارزش نهایی
final
رسیدن به انتهای یک دوره زمانی
final
قطعی
final
تهایی
final
مسابقه نهایی
final
فینال
final
پایانی
final
نهایی
final
غایی قطعی
final
قاطع
final
غایی
final
نهائی
final heading
مسیر پرواز نهایی
final goods
کالا برای مصرف نهائی
final goods
کالای نهائی
final drive
محرکه محور عقب
final drive
چرخ گرداننده نهایی شنی
final drive
گرداننده نهایی
final diameter
قطر نهایی
final destination
مقصد نهایی
final demand
تقاضای نهائی
final decision
رای قطعی و نهایی
final cut
برش نهایی
final cinditions
شرایط فینال
final cinditions
شرایط پایانی
final heading
سمت پرواز یا حرکت نهایی
final instrument
معادل act final
final invoice
صورت حساب نهایی
final set
حالتی که بتن بطور کامل گرفته و بقدرکافی سخت شده که بتوان قالب براری نمود
final report
گزارش نهایی
final protocol
مقاوله نامه یا موافقتنامه نهایی
final temperature
درجه حرارت نهایی
final process
دستور اجرای حکم
final price
اخرین قیمت
final price
قیمت نهائی
final position
وضعیت نهایی
final payment
پرداخت نهایی
final payment
پراخت نهائی
final measurement
اندازه گیری نهایی
final judgement
حکم نهایی
final state
حالت پایانی
final test
ازمایش نهائی
final term
جمله نهایی
And that is it period . I have nothing more to say . and that is final .
همان است که گفتم ( برو برگرد ندارد )
Is that your final word ?
همین ؟( درمقام اتمام حجت یا تهدید )
semi-final
مسابقات نیم پایانی
final shaving
پرداخت
[کوتاه کردن نهایی پرزها]
to have the final
[last]
word
<idiom>
حرف خود را به کرسی نشاندن
final whistle
سوت پایان
[ورزش]
quarter-final
یک چهارم نهایی
Cup Final
بازیفینال
semi-final
نیم پایانی
quarter final
یک چهارم نهایی
final velocity
سرعت نهایی
final assembly
نصب نهایی
final assembly
مونتاژ نهایی
final approach
مسیرنهایی فرود هواپیما
final approach
مسیر نهایی فرود
final act
سندی است که در پایان کار کنفرانس تنظیم میشود وخلاصه کارهای کنفرانس ونتایج حاصله از آن و تعهدات و موافقتهای ناشیه از آن ونیز مسائلی که جنبه فرعی دارند مانند توصیه ها وارزوهای اعضا کنفرانس را در بردارد
final act
قطعنامه
final act
سند نهایی
final acceptance
آزمایش قبولی نهایی ناو
final award
رای قطعی
semi-final
نیمه نهایی
The judge will have the final say on the matter.
قاضی حرف آخر را در این موضوع خواهد داشت.
full and final settlement
تسویه تمام و کمال
and that is flat(final)!No arguments!
چون وچراهم ندارد !
final coordination line
اخرین خط هماهنگیها
final setting time
مدت زمانی که بتن بدان درجه از سختی برسد که بتواندفشار معین را تحمل کند
final protective line
خط اخرین اتشهای حفافتی اخرین خط حفافتی
final protective fires
اخرین اتشهای حفافتی
final boiling point
نقطه جوش پایانی
final awards judgements
احکام قطعی
final bomb release line
اخرین خط رهایی بمب اخرین خط پرتاب بمب
as a result of this
<adv.>
بخاطر همین
result
حاصل
as a result
<adv.>
بخاطر همین
result
اثر
result
منتج شدن
result
ناشی شدن نتیجه
result
برامد نتیجه دادن
result
دست اورد
as a result of this
<adv.>
بنابراین
as a result of this
<adv.>
از آن بابت
as a result of this
<adv.>
درنتیجه
as a result
<adv.>
از اینرو
as a result of this
<adv.>
از اینرو
as a result
<adv.>
از این جهت
as a result of this
<adv.>
از این جهت
as a result
<adv.>
از انرو
as a result of this
<adv.>
از انرو
as a result
<adv.>
بدلیل آن
as a result of this
<adv.>
بدلیل آن
as a result
<adv.>
به این دلیل
as a result of this
<adv.>
به این دلیل
result
پی امد
as a result of this
<adv.>
متعاقبا
as a result
<adv.>
بلافاصله
as a result
<adv.>
پس از آن
result
ناشی
result
پاسخ یا خروجی عملیات ریاضی یا منط قی
without result
بی نتیجه بیهوده
the result was
نتیجه اش این بود که
result
برایند
as a result
<adv.>
بیدرنگ
as a result
<adv.>
بنابراین
as a result
<adv.>
درنتیجه
as a result
<adv.>
در آنجا
as a result
<adv.>
از آن بابت
as a result
<adv.>
متعاقبا
as a result
<adv.>
سپس
as a result
<adv.>
بالنتیجه
result
پیامد
result
نتیجه
as a result of a mistake
<adv.>
سهوا
void result
نتیجه بی اعتبار
net result
نتیجه نهایی
result of the negotiations
پی آمد مذاکرات
negotiation result
عاقبت مذاکرات
result of the negotiations
عاقبت مذاکرات
negotiation result
حاصل مذاکرات
result of the negotiations
حاصل مذاکرات
negotiation result
نتیجه مذاکرات
result of the negotiations
نتیجه مذاکرات
call by result
فراخوانی با نتیجه
end result
نتیجهکاردرازمدتوطولانی
write me the result
نتیجه را برای من بنویسید
without respect to the result
بدون توجه به نتیجه
void result
نتیجه باطل
to mediate a result
وسیله گرفتن نتیجهای فراهم کردن
to pull a result
نتیجه گرفتن
result code
پیام ارسالی از مودم به کامپیوترمحلی برای بیان وضعیت مودم
negotiation result
پی آمد مذاکرات
as a result of a mistake
<adv.>
اشتباهی
as a result of a mistake
<adv.>
بصورت اشتباه
as a result of a mistake
<adv.>
بطور اشتباه
as a result of a mistake
<adv.>
اشتباها
as a result of a mistake
<adv.>
بصورت غلط
as a result of a mistake
<adv.>
بطور غلط
search result
نتیجه جستجو
It is bound (most likely)to happen . The die is cast . It is final and irrevocable.
بروبرگردندارد ( قطعی وحتمی است )
proof is the result of evidenc
دلیل نتیجه مدرک است
To obtain the desired result .
نتیجه مطلوب را بدست آوردن
product
[the result of multiplying]
حاصلضرب
[ریاضی]
total search result
مجموع نتیجه جستجو
to cross-check the result with a calculator
حل را مجددا با ماشین حساب بررسی کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com