English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
financial bill لایحه مالی
Other Matches
financial مالی
financial e. متخصص مالی
financial a اداره مالیه
financial plan برنامه مالی
financial period دوره مالی
financial mission هئیت مامورین مالی
financial management مدیریت مالی
financial investment سرمایه گذاری مالی
financial inventory ذخایر مالی
financial inventory ذخایر پولی
financial planning برنامه ریزی مالی
financial ability تمکن مالی
financial year سال مالی
financial tribunal دیوان محاسبات
financial status وضع مالی
financial statement صورت وضعیت مالی
financial secretary مشاور مالی
financial relations روابط مالی
financial property داراییهای پولی
financial property اموال پولی
financial position وضعیت مالی
financial policy سیاست مالی
financial statement صورت مالی گزارش مالی
financial intermediary موسسه مالی واسطه
financial feasibility امکان مالی
financial expenses هزینههای مالی
financial agency اداره دارایی
financial agency اداره مالیه
financial assets دارائیهای مالی
financial assets موجودی مالی
financial capital سرمایه مالی
financial budget بودجه مالی
financial affairs امور مربوط به مالیه
financial market بازار مالی
financial years سال مالی
financial data اطلاعات مالی
financial data اطلاعات مربوط به امور مالی
financial crisis بحران مالی
financial circles محافل مالی
financial intermediary واسطه مالی
financial centers مراکز مالی
financial accounts حساب های مالی
financial adviser مشاور مالی
financial affairs امور مالی
annual financial statement گزارش مالی سالانه
financial planning system سیستم برنامه ریزی مالی
Financial Times Share Index شاخصقیمتهایسهام
administrative(financial,legal)process. جریان اداری (مالی .حقوقی )
chief financial officer [CFO] مدیر امور مالی
Financial Times Stock Exchange 100 Index شاخصقیمتهایسهام
to f. the bill واجدشرایط بودن
bill اسکناس
bill nye صورتحساب
got through (the bill got through the ma لایحه از مجلس گذشت
bill of e. برات
bill دادخواست
bill تهیه کردن صورتحساب
bill اسنادبازرگانی
bill قبض
bill حواله
way bill بارنامه
bill گزارش جریان دعوی
May I have my bill, please? ممکن است لطفا صورتحسابم را بیاورید؟
way bill سند حمل
the bill صورت حساب
bill اعلامیه مربوط به حقوق عمومی و ازادیهای فردی که در مواقع غیر عادی و خاص تصویب میشود
bill بیجک
bill سند مالی لایحه یا طرح قانونی
bill صورتحساب
The bill, please. لطفا صورت حساب.
bill نوک
bill منقار
bill نوعی شمشیرپهن
bill نوک بنوک هم زدن
bill لایحه
bill قبض صورتحساب
way bill بارنامه دریایی
bill برات
bill سند
way bill بارنامه راه اهن
bill صورتحساب دادن
bill posters کسی که کارش چسباندن پوستر و آگهی بر دیوار و تابلوهای اعلانات است
double bill مسابقهورزشی-تئاتریاسینماکهدرآندوبرنامهاجراشود
first reading of a bill شوراول لایحه
fly bill اعلان دستی
fly bill اگهی دستی
foreign bill حواله ارز خارجی
foreign bill برات ارزی
foreign bill برات قابل پرداخت در خارج ازکشور
foreign bill برات خارجی
bill of sale فاکتور
fill the bill <idiom> مناسب برای همه جا
to rush a bill through لایحهای راباشتاب ازمجلس گذرانیدن
short bill برات کم مدت
I think there is a mistake in the bill. من فکر میکنم اشتباهی در صورتحساب هست.
How much is my telephone bill? صورتحساب تلفنمان چقدر میشود؟
a hefty bill صورتحساب سنگینی
Please have my bill ready. لطفا صورتحسابم را آماده کنید.
pad the bill <idiom> اضافه شدن هزینههای کاذب
foot the bill <idiom> پرداختن
bill poster کسی که کارش چسباندن پوستر و آگهی بر دیوار و تابلوهای اعلانات است
watch bill لوحه نگهبانی ناو
to bill and coo باهم غنج زدن
to bill and coo بوسه بازی کردن
time bill برنامه حرکت قطار
time bill سفته مدت دار
through bill of lading بارنامه سراسری
through bill of exchange بارنامه سراسری
the bill of has come to mature وعده پرداخت برات رسیده است
the bill is undue وعده برات نرسیده است
the bill is overdraw سر رسید برات منقضی شده است
the bill has come to maturity موعد پرداخت برات منقضی شده است
to dishonour a bill براتی را فکول کردن
to protean a bill وجه براتی راتامین کردن
to talk out a bill مذاکره کردن در باره لایحهای انقدرکه موکول ببعدگرد د
wage bill لیست حقوق
victualling bill پروانه حمل کالائی که درانبار گمرکی موجود باشد
usance bill برات به وعده
twin bill دو مسابقه توام در یک برنامه
true bill اعلام جرمی که هیئت منصفه در فهر ان صحه گذارند
treasury bill اسناد خزانه
transit bill پروانه عبور
transit bill اجازه عبور
training bill برنامه اموزشی
to veto a bill لایحه قانونی راردکردن
the bill has come to maturity وعده پرداخت برات رسیده است
stork's bill برگ عطر
stork's bill گل عطر
play bill اعلان نمایش
play bill اگهی نمایش
omnibus bill لایحه قانونی که مسائل گوناگون در بر دارد
members bill member
member's bill طرح قانونی
long bill نوک دراز
hook bill منقارعقابی
hook bill منقار نوک برگشته
hawks bill لاک پشت منقار دار
hawk bill لاک پشت ابی
protect a bill وجه براتی را تامین کردن
retiring a bill براتی را تسویه کردن
road bill بارنامه
stork's bill شمعدانی عطر
station bill جدول محلها
station bill لوحه نشان دهنده محلهای پرسنل
soft bill مرغ مگس خوار
soft bill پرنده منقار نازک حشره خوار
sight bill حواله دیداری برات یا حواله ایکه در زمان ارائه قابل پرداخت میباشد
sight bill برات دیداری
show bill تابلو اعلان نمایش
sets of bill نسخ ثانی و ثالث و ..... برات که در انها به اصل اشاره وذکر میشود که هریک تازمانی قابل پرداخت هستندکه دیگری پرداخت نشده باشد
hard bill پرندگان سخت منقار
bill of loading جواز کشتی
bill of exchange برات
bill of exchange برات مبادلهای
bill of exchange برات ارزی
bill of exchange حواله یا برات کتبی غیرمشروط
bill of exceptions صورت استثنائات
bill of exception اعتراض نامه
bill of entry افهارنامه ورودی
bill of entry افهارنامه ورودی افهارنامه گمرکی
bill of divorce طلاق نامه
bill of disfranchise disfranchise
bill of costs صورت هزینه دادرسی
bill of attainder لایحه قانونی مصادره اموال کسانی که به علت خیانت یاجنایت محکوم شده باشند
bill hook دهره
bill of exgchange برات
bill of goods صورت کالا
bill of goods فهرست تجارتی
bill of loading بارنامه کشتی
bill of lading بار نامه کشتی
bill of lading بار نامه
bill of lading ستمی کشتی
bill of lading بارنامه
bill of indictment کیفر خواست
bill of indictment ادعانامه
bill of indictment کیفرخواست
bill of indicment ادعا نامه
bill of indicment کیفر خواست
bill of guarantee ضمانتنامه
bill hook دستعاله
bill exchange برات
air bill بارنامه محموله هوایی
accommodation bill سفته دوستانه
accommodation bill براتی که جهت کمک یا ضمانت فردی تهیه میگردد
accommodation bill برات دوستانه
bill of fare هزینه سفر
bill of fare برنامه
bill of fare صورت اغذیه مهمانخانه
bill of fare صورت غذا
bill of rights منظور هرسندی است که در ان از حقوق و ازادیهای فردی و اجتماعی سخن به میان اید و معمولااین چنین سندی بعد ازانقلابات بزرگ و یا تغییررژیم و یا تغییر قانون اساسی وجود پیدا میکند
bill of rights اعلامیه حقوق
bill of rights قانون اساسی امریکا
bill of rights اعلامیه ده مادهای حقوق اتباع امریکایی
bill of health گواهی صحت مزاج
bill of health گواهی تندرستی
airway bill بارنامه حمل هوایی
appropriation bill صورت ضبط اموال
bank bill برات بانک
bill exchange برات بازرگانی
bill broker واسطه تنزیل
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com