Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
English
Persian
fire power
قدرت اتش
fire power
قدرت تیراندازی
fire power
نیروی اتش
Other Matches
hunger for power
[craving for power]
میل شدید به قدرت
Fire cannot be extinguished by fire .
<proverb>
آتش را به آتش خاموش نتوان کرد .
in power
صاحب مقام
in power
دارای اختیارات
i did all in my power
انچه در توانم بود کردم
outside power
جریان خارجی
power
قوه
[ریاضی]
p in power to do something
عدم نیروبرای کردن کاری
power
[over somebody/something]
قدرت
[ بر کسی یا چیزی]
power
توان از دست رفته
power
جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند
power
خاموش کردن یک وسیله
power
تنظیم خودکار CPU در یک وضعیت ابتدایی شناخته شده به سرعت پس از اعمال برق .
power
روشن کردن یا اعمال ولتاژ به یک وسیله الکتریکی
power
اصط لاح ریاضی برای بیان تعداد دفعاتی که یک عدد باید در خودش ضرب شود.
power
واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
to the power of
[three]
به توان
[سه]
[ریاضی]
power
توان
[ریاضی]
power 0
تلاش برای سرعت بیشتر ضمن مسابقه با 02 پاروزن پی درپی
power down
خاموش کردن یک کامپیوتر یادستگاه جانبی اقداماتی که به هنگام خرابی برق یا قطع عملیات ممکن است توسط کامپیوتر برای حفافت حالت پردازنده و جلوگیری ازخرابی ان یا دستگاههای جانبی متصل به ان به اجرادراید
will-power
قدرت اراده
will-power
عزم راسخ
will-power
تصمیم
will-power
اراده
will to power
قدرت خواهی
useful power
توان مفید
e. power
قوه مجریه
e. power
نیروی اجرایی
power up
روشن کردن
power up
برق
power down
قطع نیرو
power down
قطع برق خاموش کردن
power i
طرح شماره یک بازی با سه مدافع
power on
روشن کردن
power saw
اره ماشینی
power saw
دستگاه اره
will power
<idiom>
قدرت
useful power
قدرت مفید
power
اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله
power
دولت
power
انرژی
power
توانایی
power
درشت نمایی قدرت دوربین
power
شدت
power
توان نیرو
power
توان
power
برق
power
اقتدار و اختیار
power
اقتدار سلطه نیروی برق
power
قدرت دیدذره بین
power
زور بکاربردن
power
راندن
power
قوه
power
قوه یا توان
power
نیرو بخشیدن به نیرومند کردن
power
برتری
power
قدرت
power
زور
power
قدرت نیرو
power
توقف منبع تغذیه الکتریکی
power
که باعث توقف کار کردن یا بد کار کردن قط عات الکتریکی میشود مگر اینکه باتری آنها برگردد
power
حذف توان کامپیوتر
power
خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
power
قطعهای که اگر برای مدت زمان مشخص استفاده نشود خود را خاموش میکند
power
نرم افزار کامپیوترهای luptop و برخی صفحههای جدیدتر PC و صفحههای نمایش که برای حفظ انرژی قط عاتی که استفاده نمیشوند را به طور خودکار خاموش می کنند
power
خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
power
بیان اینکه ولتاژ یک قطعه الکتریکی تامین شده است
power
نیرو
power
منبع تغذیه که میتواند حتی پس از خرابی برق نیرو داشته باشد
power
مجموعه بررسیهای سخت افزاری که کامپیوتر پس از روشن شدن انجام میدهد
power
حداکثر تلاش در کمترین زمان
power
توان برقی
power
دستگاه برقی
power
برقی
seen fire
اتش مداوم و دیدبانی شده پدافند هوایی که روی سبقت معین در جلوی هواپیما اجرامیشود
fire new
بکلی نویاتازه
fire
اتش زدن
Keep away from the fire .
نزدیک آتش نرو
sure-fire
حتما موفق
sure-fire
شکست ناپذیر
fire off
در کردن
fire out
بیرون کردن
to fire up something
با تحریک چیزی را افزایش دادن
fire out
بیرون انداختن
to fire out
بیرون کردن
to fire out
بیرون انداختن
to fire at something
تیر زدن به چیزی
fire off
شلیک کردن
fire new
نونو
under fire
تیراتش
the fire
النار
on fire
درحریق
fire
آتش
fire
حریق
fire
شلیک
fire
تندی
fire
حرارت
fire
افروختن
fire
تفنگ یاتوپ رااتش کردن
fire
بیرون کردن انگیختن
keep the fire in
اتش را روشن نگاه دارید
to d. down a fire
اتش رازیر خاکستر کردن
fire up
روشن کردن
fire up
اتشی شدن
to fire up
گیراندان
to fire up
روشن کردن
to be under fire
سخت مورد انتقاد قراردادن
to fire off
شلیک کردن
fire at will
اتش به اختیار
fire at will
اتش به اختیار خود
to fire off
درکردن
under fire
<idiom>
درمرکز حمله بودن
fire
شلیک کردن
fire
شلیک تیراندازی شلیک کنید
fire
پرتاب راکت
fire
شوت محکم و مستقیم
fire
اتش کردن
fire
تیراندازی کردن
on fire
سوزان
on fire
مشتعل درتاب وتب
to fire
تیر زدن
on fire
مشتاق
power source
منبع قدرت
power turret
برجک برقی
power steering
فرمان خودکار
power spectrum
طیف توانی
power shovel
ماشین خاک کش
power traverse
مکانیسم حرکت سمت برقی دستگاه برقی حرکت سمت
power slide
لغزش به کنار در پیچ مسیر
power unit
پیش راننده
power shovel
بیل مکانیکی
power supply
مبدل برق
power supply
تامین کننده برق
power system
شبکه نیرو
power system
سیستم قدرت سیستم انرژی
power supply
منبع انرژی
power supply
منبع تغذیه
power supplay
منبع تغذیه
power supplay
منبع قدرت
power structure
ساخت قدرت
power transformer
مبدل تغذیه
power stroke
مرحله قدرت
power surge
برق ناگهانی
power transformer
ترانسفورماتور شبکه ترانسفورماتور قدرت
power transmission
انتقال انرژی
power transmission
انتقال قدرت
full power
اختیارات تام
power test
ازمون قدرت
executive power
قوه مجریه
starting power
توانایی راه اندازی
source of power
منبع انرژی
sounp power
توان صوتی
social power
قدرت اجتماعی
sea power
قدرت دریایی منظور کشوری است که بادریا ارتباط ویژه دارد ودارای نیروی دریایی قوی است
sea power
کشور دریایی
sea power
نیروی دریایی کشور حاکم بر دریاها
sea power
قدرت بحری
scattering power
قدرت پراکندگی
ruling power
سلطان
starting power
قدرت راه اندازی
super power
ابر نیرو
executive power
قوه اجرائیه
explosive power
توان انفجاری
true power
توان واقعی
true power
توان متوسط
true power
توان حقیقی
thermal power
توان حرارتی
thermal power
مقدار حرارتی
the power of imagination
قوه تصور
the power of imagination
نیروی پندار
super power
ابر قدرت
resolving power
اندازه گیری توانایی سیستم نوری برای تشخیص خط وط سیاه روی صفحه سفید.
resolving power
قدرت تفکیک
reactive power
توان غیر فعال
reactive power
توان هرز
rated power
هریک از چند حدود تعیین شده توان توربین گاز
radiant power
شاره تابان
r f power supply
منبع توان بسامد رادیویی
horse power
قدرت اسب
tractive power
نیروی کشش
pulling power
نیروی کشش
predictive power
قدرت پیش بینی
power volleyball
والیبال قدرتی
reactive power
توان واکنشی
reactive power
توان راکتیو
resolving power
توان تفکیک تلسکوپ
resolution power
توان تفکیک
refractive power
قدرت شکست
source of power
منبع قدرت
reflecting power
قدرت انعکاس
rectangular power
قدرت راست روی
received power
توان دریافتی
real power
توان موثر
real power
توان حقیقی
power user
کاربر پیشرفته
great power
کشور با قدرت
power switch
کلید قدرت
police power
نیروی انتظامی
hiding power
قدرت پوشش
peak power
بار خارجی بیشینه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com