Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
English
Persian
fixed assets
داراییهای ثابت
fixed assets
درائیهای ثابت مانند ساختمان و ماشین الات
fixed assets
دارائیهای ثابت
Other Matches
assets
اجزای داده جدا
value of assets
ارزش دارائی ها
assets
که در برنامههای کاربردی چند منظوره به کار می روند
assets
دارائیها
assets
مایملک دارایی
assets
مال و اموال
assets
ابزار تجهیزات مایملک و دارایی
assets
وسایل
assets
موجودی
assets
دارائی
assets
موجودی شخص ورشکسته
assets
مواد لازم
tangible assets
دارائیهای مادی
financial assets
موجودی مالی
financial assets
دارائیهای مالی
tangible assets
دارائیهای ثابت دارائیهای عینی
liquid assets
دارائیهای نقدی
defferential assets
هیئت رسیدگی باختلافات هیئت رسیدگی به حسابها
tangible assets
داراییهای قابل لمس
current assets
پول نقد یامالیات یا عوارضی که درحدود یک سال پس از بستن ترازنامه قابل وصول باشد
tangible assets
دارائی مرئی
current assets
دارائیهای جاری
tangible assets
دارائیهای مرئی
intangible assets
دارائیهای غیرمادی
real assets
دارائیهای واقعی
quick assets
موجودی نقدشو
pipeline assets
وسایل و لولههای سوخت رسانی سیستم لوله کشی وسایل نصب لوله
nonmonetary assets
دارائیهای غیر پولی
monetary assets
دارائیهای پولی
dedicated assets
دارایی وقف شده
current assets
دارایی جاری
liabilities and assets
بدهی و دارایی
cash assets
داراییهای نقدی
assets and equities
ترازنامه
intangible assets
دارائیهای نامرئی
frozen assets
دارائی که بعلت ادعای فرد یا افرادی قابل فروش نمیباشد
assets and equities
بیلان
assets and equities
دارایی ودیون
assets and liabilities
دارائیها و بدهیها
intangible assets
دارائیهای غیرمرئی
invisible assets
دارائیهای نامرئی دارائیهای غیرقابل رویت
frozen assets
دارائیهای مسدود
capital assets
دارایی طویل المده اعم ازمالی واعتباری
intangible assets
دارائیهای ناملموس
capital assets
اموال سرمایهای
assets liabilities technique
شیوه محاسن- معایب
fixed
معین
fixed
گیردار
fixed
قطعی
fixed
مقطوع
fixed
ماندنی
I'll get you all fixed up.
همه چیز را برایتان درست وروبراه خواهم کرد
well fixed
ثروتمند
well fixed
خوب تثبیت شده
fixed
ماندنی مقطوع
fixed
ثابت شده
well fixed
پولدار
well fixed
دارا
fixed
ثابت
fixed pivot
محور ثابت چرخش یکانها نفر لولا برای گردش یکانها
fixed arch
طاقثابت
fixed point
نقطه ثابت
we fixed in the town
در شهر ماندیم
fixed point
با ممیز ثابت
fixed material
مواد پایدار
fixed portion
فرض
fixed property
سرمایه ثابت
fixed portion
سهام معینه
fixed price
قیمت ثابت
fixed pivot
لولای ثابت
fixed point
ممیز ثابت
fixed property
اموال غیر منقول
fixed stock
مالک انحصاری سهام
fixed storage
انباره ثابت
fixed storage
حافظه ثابت
fixed supply
عرضه ثابت
fixed supply
ذخیره معین کالای فاسد شدنی
fixed support
تکیه گاه گیردار
fixed support
بردگاه گیردار
fixed system
توزیع ثابت اب
fixed stars
ثوابت
fixed star
ستاره ثابت
fixed star
ثوابت
fixed radix
با مبنای ثابت
fixed resources
منابع ثابت
fixed reticle
عدسی ثابت دوربین
fixed reticle
تار موی ثابت زاویه یاب
fixed round
فشنگ کامل
fixed round
فشنگ ثابت
fixed shell
گلوله متصل
fixed spacing
فاصله دهی ثابت
fixed spool
قسمت ثابت قرقره ماهیگیری
fixed weight
وزن ثابت
fixed base
پایهثابت
fixed-wing
هواپیمای بال ثابت
fixed budget
بودجه ثابت
fixed capacitor
خازن ثابت
fixed condenser
خازن ثابت
fixed capital
سرمایه ثابت
fixed capital
سپرده ثابت اموال ثابت یکان
fixed casement
قاب ثابت
fixed cost
هزینه ثابت و معین
fixed costs
هزینههای ثابت
fixed costs
هزینههای سرمایهای
fixed costs
هزینههای که وابسته به حجم تولید نمیباشد
fixed davit
قایق بالابر ثابت
fixed bridge
پلی که بجز انبساط و انقباض هیچگونه حرکتی ندارد
fixed-wing
بال ثابت
fixed wing
هواپیمای بال ثابت
carbon fixed
کربن ثابت
carbon fixed
ذغال ثابت
fixed wing
بال ثابت
fixed ammunition
مهمات ثابت
fixed area
ناحیه ثابت
fixed asset
دارائی ثابت
fixed beam
تیر ثابت
fixed beam
تیر دو سر گیردار
fixed beam
تیر گیردار
fixed beam
تیر دوسر گیردار
fixed bridge
پل ثابت
fixed davit
جرثقیل ثابت
fixed davit
davit gantrytype : syn
fixed disk
دیسک ثابت
fixed format
قابل ثابت
fixed geometry
هواپیمایی با بال ثابت
fixed investment
سرمایه گذاری ثابت
fixed inputs
منابع ثابت
fixed head
با نوک ثابت
fixed winglet
بالچهثابت
fixed platform
سکویثابت
fixed jaw
اهرم ثابت
fixed idea
فکریکه درذهن فرورفته وماندنی شده است
fixed idea
تعصب
fixed income
درامد ثابت
fixed inputs
نهادههای ثابت
fixed fire
اتش نشان شده
fixed fire
اتش متمرکز
fixed echo
اکوی ثابت
fixed echo
انعکاس ثابت روی صفحه رادار
fixed light
چراغ ثابت
fixed ersistor
مقاومت ثابت
fixed bayonet
سرنیزهثابت
Price are fixed here .
دراینجا قیمتها ثابت هستند
fixed blade
تیغهثابت
fixed length
با درازای ثابت
fixed factor
عوامل تولید ثابت
fixed factor
عوامل ثابت تولید
fixed field
میدان ثابت
fixed disk
[American E]
دیسک سخت
[رایانه شناسی]
fixed disc
[British E]
دیسک سخت
[رایانه شناسی]
fixed distance marking
خطمقطعثابت
total fixed cost
کل هزینه ثابت
fixed-roof tank
سقفثابتمخزن
fixed term deposit
سپرده ثابت
moment at fixed ends
لنگر سر گیردار تیر
fixed-gear bicycle
دوچرخه دنده ثابت
[بدون چرخ آزاد]
net fixed investment
سرمایه گذاری ثابت خالص
cost plus a fixed fee
هزینه بعلاوه حق الزحمه ثابت
fixed length record
رکورد با درازای ثابت
fixed length record
رکورد باطول ثابت
fixed end moment
لنگر گیرداری
fixed numeric format
قالب عددی ثابت
fixed pitch propeller
ملخ با گام ثابت
fixed point arithmetic
حساب ممیز ثابت
fixed point notation
نشان گذاری با ممیز ثابت
fixed length record
مدرک با درازای ثابت
fixed input coefficients
ضریب نهادههای ثابت
fixed head disk
دیسک با نوک ثابت
fixed interval schedule
برنامه فاصلهای ثابت
fixed bed polymerization
بسپارش در بستر ثابت
average fixed cost
هزینه ثابت متوسط
fixed cost curve
منحنی هزینه ثابت
fixed exchange rate
نرخ ثابت ارز
fixed exchange rate
نرخ مبادله ثابت ارز
fixed ground water
اب زیرزمینی ماندگار
fixed head disk
گرده با نوک ثابت
fixed point notation =
قوانین و روشهای ریاضی با استفاده از اعداد اعشاری
fixed point notation =
نمایش عدد که محل ارقام و نقط ه اعشاری را در کامپیوتر نگه می دارد تا بیشترین تعداد اعداد قابل مدیریت را محدود کند
fixed selling price
قیمت ثابت فروش
fixed share of an heir
فرض در ارث
fixed size records
رکوردهای با اندازه ثابت
fixed time call
مکالمه در زمان معین و ثابت
fixed wheel gate
دریچه قرقرهای با محورثابت
fixed wing aircraft
هواپیما با بال ثابت
fixed word length
کلمه با طول ثابت
heirs having fixed shares
ذوالفرائض
fixed roller gate
دریچه چرخ قرقرهای ثابت
fixed ratio schedule
برنامه نسبتی ثابت
fixed point number
عدد با ممیز ثابت
fixed point operation
عملکرد با ممیز ثابت
fixed point part
جزء کسری
fixed point representation
نمایش ممیز ثابت
fixed post system
سیستم پستهای نگهبانی ثابت
fixed post system
سیستم پاسگاه ثابت
fixed production coefficients
ضرایب تولید ثابت
fixed program computer
computer program wired
fixed slab buttress dam
سد با پشتبند ثابت
fixed word length computer
کامپیوتر با طول کلمه ثابت
duplex fixed bed miller
دستگاه فرز دوبل
fixed head disk unit
واحد دیسک با هد ثابت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com