English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
fixed exchange rate نرخ ثابت ارز
fixed exchange rate نرخ مبادله ثابت ارز
Other Matches
exchange rate نرخ تبدیل ارز
What is the exchange rate? نرخ تبدیل چقدر است؟
rate of exchange نرخ ارز
rate of exchange نرخ تسعیر
rate of exchange نرخ مبادله ارز
rate of exchange نرخ مبادله
exchange rate نرخ تسعیر ارز
exchange rate نرخ مبادلهای
exchange rate نرخ ارز
exchange rate مظنهء ارز
exchange rate نرخ مبادله
exchange rate نرخ مبادله ارز
exchange rate parity نرخ برابری ارز
foreign exchange rate نرخ ارز
floating rate of exchange نرخ شناور ارز
floating exchange rate نرخ متغیرارز
flexible exchange rate نرخ متغیر ارز
floating exchange rate نرخ شناور ارز
depreciation of the exchange rate افت نرخ ارز
at the current rate of exchange به نرخ مبادله جاری
at the current rate of exchange به نرخ جاری ارز
appreciation of the exchange rate ترقی نرخ ارز
exchange rate system نظام نرخ ارز
depreciation of the exchange rate کاهش نرخ ارز
flexible exchange rate نرخ ارزانعطاف پذیر
fixed ماندنی مقطوع
I'll get you all fixed up. همه چیز را برایتان درست وروبراه خواهم کرد
well fixed پولدار
fixed معین
fixed قطعی
fixed ثابت شده
well fixed دارا
well fixed خوب تثبیت شده
fixed ثابت
fixed مقطوع
fixed ماندنی
fixed گیردار
well fixed ثروتمند
fixed assets داراییهای ثابت
fixed winglet بالچهثابت
fixed assets درائیهای ثابت مانند ساختمان و ماشین الات
fixed beam تیر دو سر گیردار
fixed beam تیر گیردار
fixed assets دارائیهای ثابت
fixed area ناحیه ثابت
fixed ammunition مهمات ثابت
fixed idea تعصب
fixed format قابل ثابت
fixed idea فکریکه درذهن فرورفته وماندنی شده است
fixed geometry هواپیمایی با بال ثابت
fixed asset دارائی ثابت
fixed beam تیر ثابت
fixed head با نوک ثابت
fixed income درامد ثابت
fixed portion سهام معینه
fixed spool قسمت ثابت قرقره ماهیگیری
fixed star ستاره ثابت
fixed star ثوابت
fixed stars ثوابت
fixed stock مالک انحصاری سهام
fixed storage انباره ثابت
fixed storage حافظه ثابت
fixed shell گلوله متصل
fixed round فشنگ ثابت
fixed round فشنگ کامل
fixed portion فرض
fixed price قیمت ثابت
fixed property اموال غیر منقول
fixed property سرمایه ثابت
fixed radix با مبنای ثابت
fixed resources منابع ثابت
fixed reticle عدسی ثابت دوربین
fixed reticle تار موی ثابت زاویه یاب
fixed supply عرضه ثابت
fixed supply ذخیره معین کالای فاسد شدنی
carbon fixed کربن ثابت
fixed light چراغ ثابت
fixed echo انعکاس ثابت روی صفحه رادار
fixed fire اتش متمرکز
fixed length با درازای ثابت
carbon fixed ذغال ثابت
fixed spacing فاصله دهی ثابت
fixed investment سرمایه گذاری ثابت
fixed material مواد پایدار
fixed pivot لولای ثابت
fixed pivot محور ثابت چرخش یکانها نفر لولا برای گردش یکانها
fixed support تکیه گاه گیردار
fixed support بردگاه گیردار
fixed system توزیع ثابت اب
fixed point نقطه ثابت
fixed point با ممیز ثابت
fixed weight وزن ثابت
fixed point ممیز ثابت
fixed inputs نهادههای ثابت
fixed beam تیر دوسر گیردار
fixed factor عوامل تولید ثابت
fixed costs هزینههای سرمایهای
Price are fixed here . دراینجا قیمتها ثابت هستند
fixed costs هزینههای ثابت
fixed platform سکویثابت
fixed jaw اهرم ثابت
fixed blade تیغهثابت
fixed bayonet سرنیزهثابت
fixed base پایهثابت
fixed costs هزینههای که وابسته به حجم تولید نمیباشد
fixed davit قایق بالابر ثابت
fixed field میدان ثابت
fixed inputs منابع ثابت
fixed factor عوامل ثابت تولید
fixed ersistor مقاومت ثابت
fixed echo اکوی ثابت
fixed disk دیسک ثابت
fixed davit davit gantrytype : syn
fixed davit جرثقیل ثابت
fixed arch طاقثابت
fixed budget بودجه ثابت
fixed capital سپرده ثابت اموال ثابت یکان
fixed capital سرمایه ثابت
fixed wing هواپیمای بال ثابت
fixed wing بال ثابت
fixed bridge پلی که بجز انبساط و انقباض هیچگونه حرکتی ندارد
fixed-wing هواپیمای بال ثابت
fixed-wing بال ثابت
fixed condenser خازن ثابت
fixed capacitor خازن ثابت
fixed casement قاب ثابت
fixed cost هزینه ثابت و معین
fixed fire اتش نشان شده
fixed bridge پل ثابت
we fixed in the town در شهر ماندیم
fixed length record مدرک با درازای ثابت
fixed numeric format قالب عددی ثابت
fixed pitch propeller ملخ با گام ثابت
fixed word length کلمه با طول ثابت
moment at fixed ends لنگر سر گیردار تیر
fixed disk [American E] دیسک سخت [رایانه شناسی]
average fixed cost هزینه ثابت متوسط
fixed point operation عملکرد با ممیز ثابت
heirs having fixed shares ذوالفرائض
fixed length record رکورد با درازای ثابت
fixed length record رکورد باطول ثابت
fixed wing aircraft هواپیما با بال ثابت
fixed wheel gate دریچه قرقرهای با محورثابت
fixed time call مکالمه در زمان معین و ثابت
fixed program computer computer program wired
fixed ratio schedule برنامه نسبتی ثابت
fixed roller gate دریچه چرخ قرقرهای ثابت
fixed selling price قیمت ثابت فروش
fixed share of an heir فرض در ارث
fixed post system سیستم پاسگاه ثابت
fixed post system سیستم پستهای نگهبانی ثابت
fixed size records رکوردهای با اندازه ثابت
fixed point representation نمایش ممیز ثابت
fixed point part جزء کسری
fixed point number عدد با ممیز ثابت
fixed point notation = نمایش عدد که محل ارقام و نقط ه اعشاری را در کامپیوتر نگه می دارد تا بیشترین تعداد اعداد قابل مدیریت را محدود کند
cost plus a fixed fee هزینه بعلاوه حق الزحمه ثابت
fixed point notation = قوانین و روشهای ریاضی با استفاده از اعداد اعشاری
fixed point notation نشان گذاری با ممیز ثابت
fixed point arithmetic حساب ممیز ثابت
fixed term deposit سپرده ثابت
fixed production coefficients ضرایب تولید ثابت
fixed disc [British E] دیسک سخت [رایانه شناسی]
fixed-roof tank سقفثابتمخزن
fixed head disk دیسک با نوک ثابت
fixed input coefficients ضریب نهادههای ثابت
fixed head disk گرده با نوک ثابت
fixed bed polymerization بسپارش در بستر ثابت
fixed-gear bicycle دوچرخه دنده ثابت [بدون چرخ آزاد]
fixed interval schedule برنامه فاصلهای ثابت
fixed end moment لنگر گیرداری
fixed cost curve منحنی هزینه ثابت
fixed ground water اب زیرزمینی ماندگار
fixed distance marking خطمقطعثابت
total fixed cost کل هزینه ثابت
net fixed investment سرمایه گذاری ثابت خالص
fixed word length computer کامپیوتر با طول کلمه ثابت
fixed head disk unit واحد دیسک با هد ثابت
duplex fixed bed miller دستگاه فرز دوبل
fixed slab buttress dam سد با پشتبند ثابت
fixed center turret lathe ماشین تراش با مرکز ثابت
exchange رد کردن چوب امدادی به یار تعویض
re exchange برات رجوعی
exchange تفاوت
exchange تهاتر تسعیر
to exchange something [for something] معاوضه کردن [چیزی را با چیز دیگری]
exchange مرکز مبادله
exchange value ارزش مبادلهای
exchange ارز
exchange معاوضه و مبادله پول
exchange value ارزش مبادله
exchange صرافخانه
exchange جای معاملات ارزی و سهامی بورس
exchange اسعار
first of exchange نسخه اصلی برات
exchange تبادل ردوبدل ارز
value in exchange ارزش مبادله
exchange مبادله
exchange معاوضه
exchange صرافی مبادله کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com