English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 184 (9 milliseconds)
English Persian
fixed resources منابع ثابت
Other Matches
resources منابع اماد ذخایر
resources مدارک
resources منابع
unused resources منابع بیکار
unused resources منابع استفاده نشده
exhaustable resources زغال سنگ و سایر مواد کانی
exhaustable resources منابع پایان پذیر منابع طبیعی که میزان عرضه انها ثابت بوده و قابل جایگزینی نمیباشدمانند نفت سنگ اهن
exhaustable resources منابع تمام شدنی
control of resources کنترل منابع
control of resources نظارت بر منابع
economic resources منابع اقتصادی
scarce resources منابع کمیاب
renewable resources منابع تهی ناپذیر منابع تجدیدشدنی منابع قابل تجدید
nonrenewable resources منابع تمام شدنی
software resources منابع نرم افزار
hardware resources منابع سخت افزاری
human resources منابع انسانی
military resources منابع نظامی
misallocation of resources تخصیص نادرست منابع
nonrenewable resources منابع غیر قابل تجدید
complementary resources منابع مکمل
natural resources منابع طبیعی
allocation of resources تخصیص منابع
To pool resources to gether . کلیه منابع وامکانات موجود را یک کاسه کردن
efficient allocation of resources تخصیص کارای منابع
optimum allocation of resources تخصیص مطلوب منابع
fixed معین
fixed قطعی
fixed گیردار
fixed مقطوع
fixed ثابت
I'll get you all fixed up. همه چیز را برایتان درست وروبراه خواهم کرد
fixed ماندنی
well fixed ثروتمند
well fixed دارا
fixed ماندنی مقطوع
fixed ثابت شده
well fixed خوب تثبیت شده
well fixed پولدار
fixed radix با مبنای ثابت
fixed length با درازای ثابت
fixed investment سرمایه گذاری ثابت
fixed reticle عدسی ثابت دوربین
fixed point ممیز ثابت
fixed reticle تار موی ثابت زاویه یاب
fixed round فشنگ کامل
fixed round فشنگ ثابت
fixed shell گلوله متصل
fixed spacing فاصله دهی ثابت
fixed property سرمایه ثابت
fixed price قیمت ثابت
fixed point نقطه ثابت
fixed pivot محور ثابت چرخش یکانها نفر لولا برای گردش یکانها
fixed pivot لولای ثابت
fixed point با ممیز ثابت
fixed material مواد پایدار
fixed light چراغ ثابت
fixed portion سهام معینه
fixed portion فرض
fixed spool قسمت ثابت قرقره ماهیگیری
fixed star ستاره ثابت
Price are fixed here . دراینجا قیمتها ثابت هستند
fixed supply ذخیره معین کالای فاسد شدنی
we fixed in the town در شهر ماندیم
fixed platform سکویثابت
fixed arch طاقثابت
fixed base پایهثابت
fixed bayonet سرنیزهثابت
fixed winglet بالچهثابت
fixed blade تیغهثابت
fixed weight وزن ثابت
fixed system توزیع ثابت اب
fixed support بردگاه گیردار
fixed star ثوابت
fixed stars ثوابت
fixed stock مالک انحصاری سهام
fixed storage انباره ثابت
fixed storage حافظه ثابت
fixed supply عرضه ثابت
fixed support تکیه گاه گیردار
fixed jaw اهرم ثابت
fixed echo انعکاس ثابت روی صفحه رادار
fixed bridge پلی که بجز انبساط و انقباض هیچگونه حرکتی ندارد
fixed bridge پل ثابت
fixed ersistor مقاومت ثابت
fixed beam تیر گیردار
fixed property اموال غیر منقول
fixed beam تیر دو سر گیردار
fixed factor عوامل تولید ثابت
fixed factor عوامل ثابت تولید
fixed field میدان ثابت
fixed beam تیر دوسر گیردار
fixed fire اتش متمرکز
fixed echo اکوی ثابت
fixed disk دیسک ثابت
fixed davit davit gantrytype : syn
fixed capital سرمایه ثابت
fixed condenser خازن ثابت
fixed capital سپرده ثابت اموال ثابت یکان
fixed capacitor خازن ثابت
fixed budget بودجه ثابت
fixed casement قاب ثابت
fixed cost هزینه ثابت و معین
fixed costs هزینههای ثابت
fixed costs هزینههای سرمایهای
fixed costs هزینههای که وابسته به حجم تولید نمیباشد
fixed davit قایق بالابر ثابت
fixed davit جرثقیل ثابت
fixed fire اتش نشان شده
fixed beam تیر ثابت
fixed assets دارائیهای ثابت
fixed wing هواپیمای بال ثابت
fixed head با نوک ثابت
fixed inputs منابع ثابت
carbon fixed ذغال ثابت
fixed-wing بال ثابت
fixed idea فکریکه درذهن فرورفته وماندنی شده است
fixed idea تعصب
fixed-wing هواپیمای بال ثابت
fixed wing بال ثابت
fixed income درامد ثابت
fixed inputs نهادههای ثابت
carbon fixed کربن ثابت
fixed asset دارائی ثابت
fixed format قابل ثابت
fixed geometry هواپیمایی با بال ثابت
fixed area ناحیه ثابت
fixed ammunition مهمات ثابت
fixed assets داراییهای ثابت
fixed assets درائیهای ثابت مانند ساختمان و ماشین الات
fixed disk [American E] دیسک سخت [رایانه شناسی]
fixed-gear bicycle دوچرخه دنده ثابت [بدون چرخ آزاد]
heirs having fixed shares ذوالفرائض
fixed disc [British E] دیسک سخت [رایانه شناسی]
moment at fixed ends لنگر سر گیردار تیر
fixed bed polymerization بسپارش در بستر ثابت
average fixed cost هزینه ثابت متوسط
fixed head disk دیسک با نوک ثابت
total fixed cost کل هزینه ثابت
cost plus a fixed fee هزینه بعلاوه حق الزحمه ثابت
fixed interval schedule برنامه فاصلهای ثابت
net fixed investment سرمایه گذاری ثابت خالص
fixed distance marking خطمقطعثابت
fixed-roof tank سقفثابتمخزن
fixed length record مدرک با درازای ثابت
fixed post system سیستم پستهای نگهبانی ثابت
fixed ground water اب زیرزمینی ماندگار
fixed point representation نمایش ممیز ثابت
fixed point part جزء کسری
fixed point operation عملکرد با ممیز ثابت
fixed point number عدد با ممیز ثابت
fixed point notation = نمایش عدد که محل ارقام و نقط ه اعشاری را در کامپیوتر نگه می دارد تا بیشترین تعداد اعداد قابل مدیریت را محدود کند
fixed point notation = قوانین و روشهای ریاضی با استفاده از اعداد اعشاری
fixed point notation نشان گذاری با ممیز ثابت
fixed point arithmetic حساب ممیز ثابت
fixed head disk گرده با نوک ثابت
fixed pitch propeller ملخ با گام ثابت
fixed numeric format قالب عددی ثابت
fixed input coefficients ضریب نهادههای ثابت
fixed length record رکورد باطول ثابت
fixed length record رکورد با درازای ثابت
fixed post system سیستم پاسگاه ثابت
fixed production coefficients ضرایب تولید ثابت
fixed word length کلمه با طول ثابت
fixed wing aircraft هواپیما با بال ثابت
fixed wheel gate دریچه قرقرهای با محورثابت
fixed time call مکالمه در زمان معین و ثابت
fixed term deposit سپرده ثابت
fixed cost curve منحنی هزینه ثابت
fixed selling price قیمت ثابت فروش
fixed end moment لنگر گیرداری
fixed size records رکوردهای با اندازه ثابت
fixed share of an heir فرض در ارث
fixed exchange rate نرخ ثابت ارز
fixed program computer computer program wired
fixed exchange rate نرخ مبادله ثابت ارز
fixed ratio schedule برنامه نسبتی ثابت
fixed roller gate دریچه چرخ قرقرهای ثابت
fixed slab buttress dam سد با پشتبند ثابت
duplex fixed bed miller دستگاه فرز دوبل
fixed center turret lathe ماشین تراش با مرکز ثابت
fixed head disk unit واحد دیسک با هد ثابت
fixed word length computer کامپیوتر با طول کلمه ثابت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com