English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
flame test محک شعله
Other Matches
to flame up بهیجان امدن
flame ارسال پیام نامناسب به کاربر
flame out قطع احتراق
flame برافروختگی
old flame فردیکهبااورابطهرمانتیکداشتهاید
flame شعله
flame زبانه اتش
flame مشتعل شدن تابش
flame شعله زدن زبانه کشیدن
to flame up سرخ شدن
flame الو
flame تب وتاب
flame شورعشق
flame cut با جوش بریدن
flame cultivator دستگاه مخصوص سوزاندن علف
flame cleaning تمیزکردن سطح فلزات به کمک اشعه اکسی استیلن
flame braze زرد جوش کردن
flame harden با شعله سخت کردن
neutral flame شعله خنثی
heating flame شعله
flame thrower شعله افکن
lurid flame شعله دودنما
lurid flame شعله تیره
to smother a flame شعله ای را خاموش کردن
flame spreader شعلهپخشکن
flame-throwers اتش پاش
white flame شعله سفید
flame projector اتش پاش
flame hardening سخت گردانی سطح فلز توسط شعله
flame holder شعله نگهدار
flame proof ضد شعله
flame spray تزریق کردن شعلهای
flame tree درختان وبوته هاییکه دارای گلهای درخشان اتشی یا زرد رنگ هستند
flame photometer نورسنج شعلهای
to fan the flame اتش رادامن زدن
to fan the flame برشدت چیزی افزودن
flame safety ایمنی در مقابل شعله اتش
to fan the flame نمک برزخم پاشیدن
flame-thrower اتش پاش
reducing flame شعله احیاگر
oxidizing flame شعله اکساینده
gas flame لامپ گازی
flame photemetry نورسنجی شعلهای
flame damper شعله خفه کن
gas flame چراغ گازی
flame cutting جوش بری [مهندسی]
carburizing flame شعله اکسی استیلن که مقداراستیلن در ان زیاد است
flame scraf با شعله پهن کردن
hydrogen flame detector اشکارساز شعلهای هیدروژن
to pour oil on the flame نمک بر زخم پاشیدن
rate of flame propagation سرعت انتشار شعله
rate of flame propagation سرعت پخش شدن شعله سرعت احتراق
flame ionization detector اشکارساز یونش شعلهای
multi flame burner اجاق چند شعله
flame adjustment wheel چرخ تنظیم شعله
oxy hydrogen flame شعله اکسی ئیدروژن
to pour oil on the flame دعوارا سخت کردن
to pour oil on the flame اتش خشم را دامن زدن
acetylene oxygen flame شعله استیلن اکسیژن
u test ازمون یو
test course مسافت ازمایش
self test خودازمایی
self test ازمایش خودکار
to do a test امتحان کتبی نوشتن
test value نمره ازمون
x o test ازمون ضربدر و دایره
z test ازمون " زی "
f test ازمون اف
test امتحان محک
test ازمایش کردن
test تست کردن ازمایش
test تست
test اختیار
test آزمایش شبکه ارتباطی با ارسال حجم زیاد داده و پیام روی آن
test شهادت گواهی بازرسی کردن
test امتحان کردن
test محک
test معیار
test محک زدن
test ازمودن کردن
test امتحان
test تست
test ازمایش کردن امتحان
test اجرای برنامه با داده آزمایش برای اطمینان از صحت کار نرم افزار
test بررسی اینکه اطلاعات عددی , عددی هستند
test آزمون
test معاینه کردن
test آزمایش
t test ازمون تی
test امتحان
test اجرای آزمایش یک وسیله یا برنامه برای اطمینان از صحت کار آن
test عمل اجرا شده روی وسیله یا برنامه برای بررسی صحت کار آن , و غیر این صورت , یافتن قط عات یا دستوراتی که کار نمیکنند
test محیط ی برای آزمایش برنامه ها
test قطعه مخصوص که نرم افزار با سخت افزار را آزمایش میکند
test داده با نتایج از پیش تعیین شده که امکان آزمایش برنامه جدید را فراهم میکند
stilling test ازمون استیلینگ
stripping test ازمایش زدودن
service test ازمایش از وضعیت تجهیزات و وسایل پشتیبانی ازمایش امادگی رزمی وسایل
self administering test خودازما
sedimentation test ازمایش تهنشینی
spot test ازمایش فوری
static test ازمایش در وضعیت ثابت یا به حالت ثابت
sampling test ازمون نمونهای
standardized test ازمون میزان شده
subjective test ازمون غیرعینی
spiral test ازمون مارپیچ
spinning test تست ویژگیهای چرخش هواپیما
saliva test ازمایش بزاق دهان اسب
sign test ازمون علامتها
sorting test ازمون دسته بندی
similarities test ازمون شباهتها
slump test ازمایش فرو نشستن
smoke test بررسی تصادفی برای اینکه ماشین باید در صورتی که هنگام روشن کردن دود ایجاد نشود کار کند
substitution test ازمون جانشین سازی
shop test ازمایش کارگاهی
shearing test ازمون برشی
shear test ازمایش برشی
stripping test ازمایش زدودگی
literacy test ازمون سواد
mental test ازمون روانی
psychological test ازمون روانی
mosaic test ازمون موزائیکها
myokinetic test ازمون جنبش عضلانی
non destructive test ازمایش بدون خرابی
nonlanguage test ازمون غیر کلامی
nonverbal test ازمون غیرکلامی
objective test ازمون عینی
occupational test ازمون شغلی
omnibus test ازمون مختلط
matching test ازمون جور کردن
matching test ازمون همتایابی
marginal test ازمون مرزی
load test ازمایش با بار خارجی
load test ازمون بار گذاری
load test ازمایش بار
loop test ازمایش با حلقه وارلی
low test دارای خاصیت فراری
low test اندک
lucas test ازمایش لوکاس
reasoning test ازمون استدلال
manikin test ازمون ادمک سازی
mantoux test ازمایش درجه حساسیت شخص نسبت به میکرب سل
one sided test ازمون یکسویه
one tailed test ازمون یک دامنه
opposites test ازمون کلمات متضاد
random test ازمایش نامنظم
random test ازمایش پیشامدی
rattler test ازمایش تورق
rattler test ازمایش تردی
recall test ازمون یاداوری
recognition test ازمون بازشناسی
repeated test ازمون دوباره
rivet test ازمایش تعیین مقاومت فلزات جهت ساختن میخ پرچ
road test ازمایش امادگی وسائط نقلیه برات مسافرت
put to test امتحان کردن
put to test ازمودن
puncture test ازمایش قدرت نارسانایی
oral test ازمون شفاهی
ordering test ازمون رده بندی
oseretsky test ازمون اوزرتسکی
performance test ازمون عملکردی
performance test ازمون عملی
personality test ازمون شخصیت
post test پس ازمون
power test ازمون قدرت
preliminary test ازمایش مقدماتی
proverbs test ازمون ضرب المثلها
rorschach test ازمون رورشاخ
system test ازمون سیستم
test room اطاق ازمایش
test validity اعتبار ازمون
test wise ازمون اشنا
to put to the test ازمودن
to put to the test محک زدن
tollen's test ازمون تولن
torsion test ازمایش پیچش
test bed صفحه ازمایش
triaxial test ازمون سه اسهای
triaxial test ازمایش سه بعدی
troop test ازمایش یکانها از کلیه نظرات تاکتیکی و تجهیزاتی
Turing test بررسی هوشمند بودن کامپیوتر
test town شهرمورد نمونه گیری
test town شهر مورد ازمایش
test specimen نمونه ی ازمایش
test routine روال ازماینده
test run اجرای ازماینده
test run اجرای ازمایشی
test run رانش ازمایشی
test scaling مقیاس بندی ازمون
test score نمره ازمون
test series سری ازمایش
test set دستگاه ازمایش
test sophistication کارکشتگی در ازمونها
test specimen نمونه ازمایشی
test specimen نمونه ازمایش
turing's test ازمایش تورینگ
two tailed test ازمون دو دامنه
two tailes test ازمون دو دامنهای
means test سنجش استطاعت مالی
test-lamp لامپآزمایشی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com