English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 160 (8 milliseconds)
English Persian
flap pocket جیبلبهدار
Other Matches
flap اویخته وشل
flap در پوش مستراح فرنگی
flap لبه اویزان نقاب کلاه بال زدن
flap باله هواپیما
flap بال وپرزدن مرغ بهم زدن
flap دری وری گفتن
flap پرزدن
flap برگه یا قسمت اویخته زبانه کفش
flap ضربه
flap فلپ
flap slat
flap صدای چلپ
flap قسمت اویخته هر شیئی
tabbed flap فلپی که لبه فرار ان لولا شده و تا زاویهای بزرگتراز زاویه اصلی بطرف پایین منحرف میشود
cowl flap فلپهای پوشش موتور
table flap قسمتی از میزکه خوابانیده یابلند میشود
dive flap ترمز هوایی از نوع فلپ
fly flap مگس ران
flap angle زاویه فلپ
flap eared اویخته گوش
flap eared دالگوش
flap gate دریچه یک طرفه
flip flap یکجورترقه یا اتش بازی پشتک
body flap زبانهبدنه
mid flap فلپ میانی
front flap زبانهجلویی
aft flap آخرین قسمت فلپهای سه قسمتی
kruger flap فلپی در لبه حمله که بخشی از سطح تحتانی بال را تشکیل میدهد
jet flap فلپی که جریان هوا یاگازهای پر انرژی خارج شده در امتداد لبه فرار از روی ان عبور میکنند
plain flap فلپ ساده
plain flap فلپی که لایه فراربال را تشکیل میدهد
gun flap یقهشکاری
zapp flap شکل ابتدائی فلپهای لبه فرار
fly flap مگس پران
flip flap معلق
flap valve شیر یک طرفه
mud flap گلگیر
fuel tank flap درباکبنزین
internally blown flap فلپ بزرگی که جریان اصلی گازها به ان برخورد میکند
flap hydraulic jack جکهیدولیکبالههواپیما
gill type flap فلپی در پشت موتور برای کنترل جریان هوا
leading edge flap لبهبرجستهباله
trailing edge flap لبهبرجستهپشتیباله
variable camber flap فلپی که نیمرخ ان هنگام بیرون امدن تغییر میکند
pocket جیب
pocket کیسه یاجیبهای 6 گانه میز بیلیارد انداختن گوی به کیسه دربازی بیلیارد فاصله بین میلههای 1 و 3 برای بازیگرراست دست و 1 و 2 برای بازیگر چپ دست بولینگ
pocket محاصره شدن
pocket بجیب زدن
pocket پیش رفتگی خط جبهه
pocket فرورفتگی
pocket درجیب پنهان کردن
pocket جیب دار درجیب گذاردن
pocket حباب
pocket نقدی
she had him in her pocket کاملابراواختیارمیکرد
she had him in her pocket خوب جلوش را گرفته بود
pocket پولی
pocket کیسه هوایی
pocket پاکت تشکیل کیسه در بدن
pocket کوچک جیبی
front pocket جیبجلو
hidden pocket جیبمخفی
inset pocket جیبمخفی
gusset pocket جیبپاکتی
fork pocket محفظهانشعابی
centre pocket گودال
door pocket جیبدر
bottom pocket سوراخمیزبیلیاردبرایتوپ
exterior pocket کیفبازشو
batten pocket بادبان
back pocket جیبپشتی
watch pocket جا ساعتی که به رختخواب اویزان کنند
foot pocket قالب پا
centre pocket مرکزی
interior pocket جیبداخلی
mock pocket جیبساختگی
trouser pocket جیب شلوار
pocket rules خط کش های تاشو [ابزار]
air pocket دست انداز هوایی
pocket rule خط کش جیبی [ابزار]
pocket rule خط کش تاشو [ابزار]
pocket rules خط کش های جیبی [ابزار]
pocket watch ساعت جیبی
They picked my pocket. جیبم رازدند
outside ticket pocket جیبکوچکبیرونی
patch pocket جیبرویسینه
seam pocket جیبرویدرز
stake pocket جیبتودهای
top pocket حفرهفوقانی
vertical pocket جیبعمودی
welt pocket جیبنواری
pocket-sized جیبی
pocket money . پول تو جیبی ( مقرری روزانه ؟ هفتگه یا غیره )
Take your money out of your pocket. پولت را از جیب دربیاور
pocket calculator ماشین حساب جیبی
pocket calculator حسابگر جیبی
i am rials in pocket سه ریال سود بردم
i am 0 rials out of pocket 05 ریال زیان
i am 0 rials out of pocket کرده ام
lime pocket پوشش اهک
one pocket billiard بیلیارد با 51 گوی هدف که هر بازیگر سعی دارد 8 گوی را در کیسه انتخابی خوداندازد
out of pocket expenses هزینهای که از جیب شخص درامده باشد
out of pocket expenses هزینه واقعی
pocket battleship رزمناو تندرو و سبک
pocket billiards بیلیارد امریکایی با 51 گوی رنگی و 6 کیسه از شماره 1تا 51 بین 2 بازیگر
pocket book کیف بغلی
pocket book دفتر بغلی
i am rials in pocket سه ریال در جیب دارم
empty pocket ادم بی پول یا تهی کیسه
chip pocket شیار دندانههای اره
pocket calculators حسابگر جیبی
pocket handkerchief دستمال جیبی
pocket handkerchiefs دستمال جیبی
pocket knife چاقوی جیبی
pocket knives چاقوی جیبی
pocket money پول جیب
air pocket منفذ
air pocket بادگیر
air pocket چاه هوایی
armature pocket شیار ارمیچر
called pocket کیسه تعیین شده از طرف بازیگر
pocket borough حوزه انتخاباتی تحت نفوذ یک نفر یا یک خانواده
pocket computer کامپیوتر جیبی
the furniture of ones pocket دارایی جیب
pocket meter سنجه جیبی
slash pocket جیب عمودی درجهت درزلباس
pocket picking جیب بری
pocket piece سکه ازدواج افتاده یا چیزی مانندان که درجیب نگاه دارندتابرکت جیب باشد
pocket lamp چراغ قوه
pocket veto رد لایحه قانونی بوسیله معوق گذاردن ان
pocket pistol طپانچه جیبی
pocket pistol بغلی عرق
vest pocket جیبی
vest pocket مخصوص
pocket edition چاپ جیبی کتاب
watch pocket جیب ساعتی
vest pocket جیب جلیقه
pocket expenses هزینه مختصر شخصی
pocket judgment سند قطعی لازم الاجرا
pocket judgment سنددینی که بلافاصله پس ازسررسید بدون هیچ تشریفاتی قابل وصول و اجرا است
pocket lamp لامپ کوچک
pocket split باقی ماندن میلههای 5 و 7یا 5 و 9 بولینگ
pants pocket [American E] جیب شلوار
ast welt pocket جیبپیشسینهای
bottle pocket billiard بیلیارد کیسه دار با 2 گوی ومهره بطری مانند
hand-warmer pocket جیبگرم کنندهیدست
hand warmer pocket جیببقل
front top pocket جیببالایجلویشلوار
poker pocket billiards بیلیارد کیسهای دونفره یابیشتر با گوی اصلی و 61گوی شماره دار
To pick somebodys pocket. جیب کسی را زدن
To put ones hand in ones pocket. دست توی جیب کردن ( پول خرج کردن )
burn a hole in one's pocket <idiom> پولی که تومیخواهی سریعا خرج کنی
trousers pocket [American E] جیب شلوار
to pocket a tidy sum <idiom> پول خوبی به جیب زدن
I was a thoussand tomans out of pocket in that transaction. د رآن معامله هزارتومان هم از جیب دادم ( ضرر کردم )
Money burnes a hole in his pocket. پول تو جیب اش بند نمی شود
He has feathered his nest. He has lined his pocket. اودیگر بارش را بسته است ( ازنظر مالی تأمین است )
broad welt side pocket جیبپهنپهلو
money burns a hole in his pocket <idiom> پول تو دستش بند نمی شود
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com