English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 18 (3 milliseconds)
English Persian
floated جسم شناور بر روی اب سوهان پهن
floated بستنی مخلوط با شربت وغیره
floated شناور شدن شناور بودن
floated شناور ساختن روی اب ایستادن
floated سوهان زدن
floated شناور
floated شناور شدن
floated غوطه ور شدن پر شدن تا انتهی سر ریز شدن کالای اضافه برفرفیت انبار
floated هاله
floated ماله چهارسو
floated چوب پنبه
floated ذخیره کردن انرژی برای سرعت گرفتن پایانی
floated شناور ساختن در هوا معلق بودن
floated روی اب نگهداشتن شناور
floated تبدیل آدرس اعشاری به آدرس مطلق
floated فضایی در حافظه که اولین دستور برنامه ذخیره شده است
floated اضافه بر آدرس اصلی به تمام اندیس ها یا آدرسهای مربوطه برای بررسی حجم حافظه که برنامه نیز دارد
floated شناور بودن
Partial phrase not found.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com