Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
English
Persian
floating exchange rate
نرخ شناور ارز
floating exchange rate
نرخ متغیرارز
Search result with all words
floating rate of exchange
نرخ شناور ارز
Other Matches
exchange rate
نرخ مبادله ارز
exchange rate
نرخ مبادله
exchange rate
نرخ مبادلهای
What is the exchange rate?
نرخ تبدیل چقدر است؟
exchange rate
نرخ تبدیل ارز
exchange rate
نرخ ارز
exchange rate
مظنهء ارز
exchange rate
نرخ تسعیر ارز
rate of exchange
نرخ مبادله ارز
rate of exchange
نرخ مبادله
rate of exchange
نرخ ارز
rate of exchange
نرخ تسعیر
at the current rate of exchange
به نرخ مبادله جاری
exchange rate parity
نرخ برابری ارز
at the current rate of exchange
به نرخ جاری ارز
appreciation of the exchange rate
ترقی نرخ ارز
depreciation of the exchange rate
کاهش نرخ ارز
depreciation of the exchange rate
افت نرخ ارز
foreign exchange rate
نرخ ارز
fixed exchange rate
نرخ ثابت ارز
flexible exchange rate
نرخ متغیر ارز
exchange rate system
نظام نرخ ارز
flexible exchange rate
نرخ ارزانعطاف پذیر
fixed exchange rate
نرخ مبادله ثابت ارز
floating
غوطه ور
floating
شناوری
floating
متحرک برروی اب
floating
علامت عددی در عدد کسری که با یک نقط ه پس از اولین رقم و بعد توان نشان داده میشود. تا همه اعداد به حالت استاندارد نمایش داده شوند
floating
نشانه یا برچسبی که یک دستور یا کلمه مشخص را بیان میکند بدون توجه به محل آن
floating
محل مخصوص در رابط ه با آدرس مرجع
floating
نوک پرواز کننده
floating
عملیات ریاضی روی اعداد اعشاری
floating
شناور
floating
پنجرهای که قابل انتقال به هر بخش صفحه باشد
floating
عددی که به صورت اعشاری نمایش داده شود
floating
عمل ریاضی روی عدد اعشاری
floating
غیر ثابت . حرفی که جدا از حرفی است که باید به آن وصل باشد
floating
مواج
floating
فاقدوسیله اتصال
floating
متحرک
floating
سیال مواج
floating
اضافی
floating
لیسه کردن
floating
صاف کردن
floating
جابجا شده
floating
متغیر
floating
UPC ویژه که میتواند روی اعداد اعشاری به سرعت عملیات انجام دهد
floating ribs
دندههای ازاد
floating reticle
تار موی مواج زاویه یاب یا دوربین
floating audress
نشانی شناور
floating reticle
عدسی مواج
floating reserve
نیروی ذخیره احتیاط متحرک
floating screed
شمشه گچی
floating tool
ابزار متحرک
floating trade
تجارت دریایی
floating population
جمعیتشناور
floating point
ممیز شناور
[ریاضی]
floating head
تیغهمسطح
floating gyro
ژایرو شناور
floating reserve
احتیاط سیال
floating bridge
پل شناور
floating aquatics
ابزیان شناور
floating crane
جرثقیل متحرک
floating fender
زنجیر شناوری که به فاصلههای معینی از یک کانال نصب میشود تا در موقع حوادث ازان استفاده شود
floating fundation
پی شناور
floating harbour
لنگرگاهی که ازموج شکنهای شناورساخته باشند
floating island
جزیره شناور ومصنوعی شیرینی
floating kidney
کلیه متحرک
floating light
کشتی فانوس دار
floating light
انبان شناورچراغ دار
floating lines
خطوط مواج برجسته نگاری وبرجسته بینی
floating drydock
حوضچه شناور خشک
floating dock
حوض شناور
floating dock
حوضچه شناور تعمیر کشتی
floating bearing
یاطاقان نوسان دار
floating battery
باتری ذخیره
floating bridge
پل متحرک موقتی
floating capital
سرمایه متحرک
floating cargo
باری که دردریا است
floating cargo
باری که باکشتی حمل میشود
floating base
ناولجستیکی شناور یا کاروان لجستیکی شناور دریایی
floating base
پایگاه شناور دریایی
floating charactep
دخشه شناور
floating axle
محور نوسان
floating debt
بدهی متغیر
floating lines
خطوط مواج عکس هوایی
floating mark
نقاط مواج عکس هوایی
floating mark
نقاط ایستگاه برجسته بینی
to stay floating
معلق ماندن
[در محیطی]
[فیزیک]
[شیمی]
floating reamer
برقو یا جدار تراش متحرک
floating voter
فردیکهبههیچحزبسیاسیمتکینیست
floating rib (2)
دندهآزادجناقسینه
floating roof
سقفشناور
floating sleeve
آستینبلندآزاد
floating policy
بیمه نامه متغیر
floating rates
نرخهای بارهای دریایی
floating grid
شبکه شناور
floating mastic
ملاط قیری
floating mine
مین شناور
floating mine
مین سطحی
floating point
با ممیز شناور
floating point
ممیز شناور
floating point calculation
محاسبات اعداد نمایی یا علمی
floating pontoon bridge
پل پونتون
floating-roof tank
مخزنسقفشناور
floating point rutine
روال ممیز شناور
floating point representation
نمایش با ممیز شناور
floating point operation
عملکردبا ممیز شناور
floating point arithmetic
حساب ممیز شناور
floating point operation
عملیات ممیز شناور
floating point basic
نوعی زبان BASIC که اجازه استفاده از اعداد اعشاری رامیدهد
floating point notation
نشان گذاری با ممیز شناور
floating point number
عدد با ممیز شناور
free floating anxiety
اضطراب فراگیر
floating point number
اعداد ممیز شناور
[ریاضی]
floating point constant
ثابت ممیز شناور
floating tool holder
ابزارگیر متحرک
exchange
معاوضه و مبادله پول
exchange
تهاتر تسعیر
exchange
صرافی
exchange
تبادل
to exchange something
[for something]
معاوضه کردن
[چیزی را با چیز دیگری]
exchange
جابه جایی داده بین دو محل
exchange
مبادله کردن
exchange
معاوضه کردن
to exchange something
[for something]
مبادله کردن
[چیزی را با چیز دیگری]
exchange
تفاوت
exchange
رد کردن چوب امدادی به یار تعویض
exchange
مرکز مبادله
first of exchange
نسخه اصلی برات
exchange
ارز
exchange
تبدیل ارز فروشگاه پادگان
exchange
مبادله کردن تعویض
exchange
اسعار
exchange
تبادل ردوبدل ارز
exchange
مبادله
exchange
معاوضه
exchange
روش مرتب سازی که داده ها مختلف را تغییر میدهد تا همه مرتب شوند
re exchange
برات رجوعی
exchange value
ارزش مبادلهای
exchange value
ارزش مبادله
exchange
دادن چیزی به جای چیز دیگر
exchange
صرافخانه
exchange
ارز معاوضه
exchange
مبادله پول
exchange
دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید
exchange
رد و بدل کننده
value in exchange
ارزش مبادله
in exchange for
بجای
in exchange for
درعوض
exchange
عوض کردن تسعیر یافتن
exchange
صرافی مبادله کردن
exchange
جای معاملات ارزی و سهامی بورس
chemical exchange
تبادل شیمیایی
concentred exchange
تبادل همزمان
exchange devaluation
تنزل رسمی قیمت ارز تضعیف رسمی ارز
commodity exchange
بورس کالا
commodity exchange
بورس مواداولیه
commodity exchange
مبادله کالا
commodities exchange
بورس کالا
exchange register
ثبات معاوضهای
exchange of blows
تبادل ضربه
stock exchange
بورس اوراق بهادار
exchange cable
کابل اتصال بین مرکز تلفنی ومشترک تلفنی
stock exchange
بورس سهام
exchange office
مرکز تلفن خودکار
exchange of views
رایزنی
exchange of views
تبادل نظر
exchange point
نقطه تعویض
exchange of pleadings
تبادل لوایح
To greet someone . To exchange greetings with someone.
با کسی سلام وتعارف کردن
exchange of notes
نوعی ازموافقتهای سیاسی است که به وسیله مبادله اسنادی بامضمون واحد و حاوی مواردو مطالب مورد توافق طرفین متبادلین انجام میشود
direct exchange
تعویض باداغی
direct exchange
تعویض مستقیم مبادله مستقیم قطعات
exchange of notes
مبادله یادداشتها
exchange of flags
مبادله پرچمها
exchange parity
برابری ارز
exchange parity
نرخ برابری ارز
exchange transactions
معاملات برواتی
exchange sort
جورکردن معاوضهای
exchange services
خدمات فروشگاهی فروشگاهها
exchange service
بنگاه معاوضه
exchange selector
سلکتور در دستگاههای مراکزتلفن خودکار
exchange restriction
کنترل مبادله ارز
exchange restriction
محدودیت ارزی
exchange restricition
ممنوعیت ارزی
exchange restricition
محدودیت ارزی
exchange rationing
جیره بندی ارز
par of exchange
نرخ برابری ارز
exchange market
بازار اسعار
exchange market
بازار داد و ستد
energy exchange
تبادل انرژی
equation of exchange
همچنین نگاه کنید به "رابطه فیشر "معادله مبادلات بیان رابطه بین حجم پول در گردش سرعت گردش پول
equation of exchange
متوسط قیمت کالاها و خدمات نهائی و مقدار تولید کالاها وخدمات
equation of exchange
به این ترتیب معادله عبارت از : PQ=V
exchange control
نظارت دولت بر مبادله ارز کنترل مبادله ارز توسط دولت
exchange control
نظارت ارز
exchange control
کنترل ارز
exchange battery
باطری
exchange broker
دلال ارز
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com