Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 139 (8 milliseconds)
English	Persian
flood protection	حفافت در مقابل طغیان
Other Matches
flood	طغیان
flood	سیل
flood	طوفان
flood	رو د دریا
flood	اشک
flood	غرق کردن
flood	سیل گرفتن
flood	طغیان کردن
flood	بیش از 1 نفر دریافت کننده توپ را بمنطقه دفاع حریف فرستادن
flood way	سیل
flood waters {pl}	سیل
flood currents	جریان سیلابی
flood current	جریان مدی
maximum flood	سیل بیشینه
subject to the flood	دستخوش سیل
flood waters {pl}	طغیان آب
flood risk	خطر سیل
flood gate	بندسیلگیر
flood control	سیل بندی
counter flood	اب گیری ضد انحراف ناو متعادل کردن ناو با پر کردن مخازن ان
flood oiling	روغنکاری گردشی
flood currents	سیلاب
flood currents	پندام
flood walls	سیل بند
flood volume	حجم سیل
flood valve	شیر پر اب کن
flood tide	اب مد
flood tide	مد
flood stage	تراز بحرانی طغیان
initial flood	پیش سیل
flood plain	دشت سیلابی
flood lubrication	روغنکاری سیلابی
flood gate	سد دریچهای
maximum flood	طغیان بیشینه
flood gate	ابگیره
flood discharge	بده فزون ابی بده سیل
flood discharge	بده طغیان
catastrophic flood	سیل بلاخیز
flash flood	سیل برق اسا
flood level mark	داغ سیلاب
daily flood peak	حداکثر سیل روزانه
daily flood peak	بیشینه روزانه سیل
anti flood valve	شیر اطمینان مانع طغیان
maximum flood discharge	بده حداکثرطغیان
The flood swepot away the bridge.	سیل پل رابرد
forced flood lubrication	روغنکاری تحت فشار
maximum flood discharge	بده بیشینه طغیان
distributed flood ligh system	روشنائی کلی توسط پروژکتور
protection	کپی اضافی از فیلم یا نوار اصلی
protection	عملی که مانع کپی گرفتن از دادههای محرمانه افراد بدون اجازه میشود.
protection	اطمینان از اینکه داده توسط کاربر نامجاز کپی نشده است
protection	پشتیبانی
protection	خط امان
protection	سیگنال بررسی اینکه آیا بخشی از حافظه توسط برنامه قابل دستیابی است یا خیر
protection	مانع کپی گرفتن شدن
protection	سد کردن راه حریف نسبت به مهاجمی که در شرف پاس دادن است
protection	حمایت
protection	نگهداری
protection	تیمارداری
protection	عمل حفافت
protection	حفافت
protection	محافظت
protection	حراست حمایت
protection	حفظ
protection	نیکداشت
over protection	تقویت
under protection	تحت الحمایه
protection	تامین نامه
self protection	حفافت از خود
self protection	برقراری تامین از خود
self protection	دفاع از نفس
self protection	صیانت نفس حفافت از خود
protection key	کلید حفافت
protection hood	کلاهک یا روپوش محافظ
head protection	محافظسر
storage protection	حفافت حافظه
environmental protection	حفاظت محیط زیست
password protection	حفافت به کمک کلمه رمز
overvoltage protection	حفافت فشار زیاد
overload protection	حفافت بار زیاد
protection level	سطح حفافت
protection ring	حلقه حفافت
thermal protection	محافظت حرارتی
toe protection	پاشنه بندی
x ray protection	حفافت رونتگن
ear protection	محافظگوش
eye protection	محافظچشم
feet protection	محافظپا
hand protection	محافظدستی
storage protection	حفافت انباره
Under the protection of the law.	درپناه قانون
software protection	حفافت نرم افزاری
rust protection	حفافت در برابر زنگ زدگی
protection from sin	عصمت
over voltage protection	وسیلهای که باعث میشود منبع تغذیه حد مط لوب را داشته باشد
anticorrosive protection	حفافت در برابر خوردگی
data protection	حفافت داده ها
anodic protection	حفافت اندی
copy protection	حفافت دربرابر کپی
copy protection	محافظت از کپی
copy protection	جلوگیری از اعمال کپی
consumer protection	حمایت از مصرف کننده
collective protection	حفافت جمعی
collective protection	حفافت گروهی
cell protection	حفافت سل
cathode protection	حفافت کاتدی
block protection	حفافت بلوک
armor protection	حفافت زرهی
bank protection	ساحلبانی
bank protection	ساحل داری
bank protection	حفافت ساحل رودخانه درمقابل تخریبهای ناشی ازجریان
armor protection	حفافت درمقابل ادوات زرهی پوشش زرهی
degree of protection	میزان حفافت
degree of protection	میزان تامین درجه حفافت
distance protection	وسیله حفافت فاصله
memory protection	حفافت حافظه
lightning protection	با خاموش کننده مغناطیسی
insulation protection	حفافت عایق بندی
memory protection	پشتیبانی ازحافظه
impedance protection	حفافت امپدانس
environmetal protection	حمایت محیط زیستی
file protection	حفافت پرونده
file protection	حفافت فایل
The Physics of Radiation Protection	بهداشت پرتوی
The Physics of Radiation Protection	فیزیک محافظت از پرتو
The Physics of Radiation Protection	فیزیک بهداشت
positional protection device	دستگاه حفافت درگاه
power system protection	حفافت سیستم قدرت
line differential protection	حفافت دیفرانسیلی خط
rust protection paint	رنگ ضد زنگ
frost protection preparation	ضدیخ
high tension protection	حفافت فشار قوی
protection and indemnity club	باشگاه حفظ منافع و جبران خسارت
indirect bank protection	کناره بندی غیر مستقیم
overflow protection switch	کلیدحافظآبهایاضافی
respiratory system protection	حافظدستگاهتنفسی
anti skid protection	حفافت از لغزش
Protection money. Racket money.	باج سبیل

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com