English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 155 (8 milliseconds)
English Persian
fluid logic منطق سیلانی
Other Matches
fluid سیال
fluid روان
fluid نرم وابکی
fluid مایع متحرک
fluid سیاله
fluid شاره
fluid متغیر
fluid جسم سیال
fluid capital سرمایه سیال
fluid mechanics مکانیک سیالات
fluid resistance مقاومت سیال
the seminal fluid نطفه
hydraulic fluid سیال ترکم ناپذیری برای انتقال و توزیع نیرو درسیستم
working fluid سیال متحرک
spinal fluid مایع نخاعی
soldering fluid مایع لحیم کاری
real fluid سیال واقعی
ideal fluid سیال ایده ال
fluid intelligence هوش سیال
fluid friction اصطکاک روغنی
electric fluid سیال برقی
working fluid سیال عامل
fluid capital سرمایه متحرک
correction fluid غلطگیرمایع
correcting fluid لاکغلطگیری
brake fluid روغن ترمز
fluid centre مرکز سیال
fluid clutch کلاج روغنی
fluid dram واحد سنجش مایعات برابر با8/1 اونس مایع
perfect fluid سیال کامل
fluid ounce واحد گنجایش مایعات معادل 61/1 پینت
fluid ounces واحد گنجایش مایعات معادل 61/1 پینت
fluid adjustment screw پیچگوشتی قابل تنظیم سیال
working lead fluid سیال متحرک یا عامل
cerebro spinal fluid مایع مغزی- نخاعی
supercritical fluid chromatography کروماتوگرافی سیال فوق بحرانی
anti icing fluid مایع ضد یخ
fluid bed polymerization بسپارش در بستر سیال
fluid bed vulcanization وولکانش در بستر سیال
supercritical fluid chromatography/mass spectrometry کروماتوگرافی سیال فوق بحرانی / طیف بینی جرمی
logic نشانه گرافیکی برای نمایش نوعی تابع منط قی
logic قطعه آزمایش که وضعیت منط قی قط عات یا مدارها را نشان میدهد
logic مدار الکترونیکی که از چندین دروازههای منط قی مثل EXOR,OR,AND تشکیل شده
logic ترمیم ریاضی عملیات منط قی مثل AND و OR و... و تبدیل آنها به مدارهای مختلف
logic استدلال
logic ترمیم فرم و ساختار بدون توجه به محتوا
logic برهان
logic منطق ریاضی
logic زبان ریاضی
logic یکی از دو سطح ممکن مدار دیجیتال . سطح ها به صورت 1 و 0 هستند یا درست و نادرست
logic لاجیک
logic منطقی
logic مدار الکترونیکی یک عملوند منط قی اعمال میکند به سیگنال ورودی و خروجی تولید میکند
logic منطق
logic دانش تفکرات و دلایل
logic سیستم کاهش نتیجه از داده دودویی
logic بخشی از کد که توابع نامناسب مثل آسیب سیستم انجام میدهد وقتی شرایط ی برقرار باشند
logic مدر منط قی که خروجی آن بستگی به وضعیت منط قی ورودی قبل دارد
logic تخته مدار چاپ شده حاوی دروازههای منط قی دودویی و نه قط عات آنالوگ
logic ولتاژ نمایش وضعیت منط قی مشخص .
logic مراحل و تصمیمات و ارتباطات
logic عمل کامپیوتری یا تابعی که تصمیم گیری میکند. قط عات کامپیوتر یا سیستم دیجیتال
logic نمایش گرافیکی قط عات منط قی
logic دروازه یا ترکیب دروازههای منط قی
mathematical logic منطق ریاضی
logic variable متغیر منطقی
logic unit واحد منطقی
logic theory نظریه منطقی
logic theorist نظریه پرداز منطقی
n level logic منطق N سطحی
logic symbol علامت منطقی
logic symbol نماد منطقی
logic probe کاوشگر منطقی
logic product حاصلضرب منطقی
logic programming برنامه نویسی منطقی
logic seeking چاپگری که میتواند اطلاع مورد نیاز را با کمترین جابجایی نوک تامین میکند
logic seeking انتهای خط وط
logic seeking دستورات تنظیم و... را تشخیص میدهد
logic shift تغییر مکان منطقی
logic sum مجموع منطقی
logic switch گزینه منطقی
negative logic منطق منفی
positive logic منطق مثبت
symbolic logic منطق رمزی
symbolic logic منطق سمبلیک
symbolic logic زبان علایم یاعلامتی
formal logic منطق صوری [منطق]
three state logic دروازه منط قی یا IC که سه وضعیت خروجی ممکن دارد
three state logic : بالای منط قی , پایین منط قی و امپدانس بالا
mathematical logic منطق ریاضی [ریاضی]
propositional logic منطق گزارهای
sequential logic منطق ترتیبی
shared logic منطق اشتراک
to chop logic منطق بافتن
two level logic منطق دوسطحی
structural logic منطق ساختی
symbolic logic منطق نمادی
threshold logic منطق استانهای
boolean logic منطق بولی
hardwired logic تابع منط قی یا برنامهای که در سخت افزار نصب شده است و از وسایل الکترونیکی مثل دروازه ها و نه نرم افزار استفاده میکند
logic add جمع منطقی
logic analysis تحلیل منطقی
logic analyzer تحلیل کننده منطقی
logic array ارایه منطقی
logic board تخته منطقی
logic board برد منطقی
fuzzy logic منطق نامعلوم
fuzzy logic نوعی منط ق در برنامه نویسی کامپیوتری که روشهای نتیجه گیری در مغز بشر را جانشین میکند
formmal logic منطق صوری
computer logic منطق کامپیوتر
control logic منطق کنترل
affective logic منطق عاطفی
formal logic منطق مجرد
formal logic منطق رمزی
formal logic منطق صوری
formal logic قضاوت سطحی
logic card کارت منطقی
logic operator اپراتور منطقی
logic element عنصر منطقی
logic element عنصر لاجیک
logic error خطای منطقی
logic function تابع منطقی
logic gate دروازه منطقی
logic gates گیتهای منطقی
logic instruction دستورالعمل منطقی
logic multiply ضرب منطقی
logic network شبکه منطقی
logic operation عمل منطقی
logic designer طراح مدارهای منطقی
logic design طرح منطقی
logic diagram نمودار منطقی
logic design طراحی منطقی
logic device دستگاه منطقی
logic circuits مدارهای منطقی
logic circuit مدار منطقی
integrated injection logic IIL
diode transistor logic DTL
current mode logic منطق جریانی
double rail logic منطق دو خطی
positive true logic یک سیستم منطقی که در ان ولتاژ کم بیانگر بیت صفر وولتاژ بالا بیان کننده بیت یک میباشد
arithmetic logic unit بخشی از CPU که عملیات محاسباتی را انجام میدهد واحد محاسبه و منطق
arithmetic logic unit واحد حساب و منطق
negative true logic سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
uncommitted logic array مشابه 10328
integrate logic circuit مدار منطقی مجتمع
programmable logic array ارایه منطقی برنامه پذیر ارایه منطقی برنامه ریزی
single rail logic منطق تک خطی
logic arithmetic unit واحد منطق و حساب
random logic design طرح منطقی تصادفی
first order predicate logic PROLO بکار می رود
emitter coupled logic طرح مدار منط قی با سرعت بالا با استفاده از انتشار کنندههای ترانزیستور به عنوان خروجی به سایر مراحل
uncommitted logic array جدول محلهای حافظه در سیستم که خالی هستند یا اختصاص داده نشده اند
direct coupled transistor logic سیستم منطقی که منحصرا" ازترانزیستورها به عنوان عناصر فعال استفاده میکند
transistor transistor logic منطق TTL
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com