Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 123 (8 milliseconds)
English
Persian
flush socket
[پریز زیر کار]
Other Matches
socket
[wall socket]
پریز روی دیوار
socket
[wall socket]
پریز
[الکترونیک یا مهندسی برق]
socket
[wall socket]
پریز دیواری
flush
پاک کردن محتوای یک صفحه
flush
خالی کردن قسمتی از حافظه و محتویات ان
flush
ترازکردن
flush
سیفون توالت ابریزمستراح را باز کردن
flush
اب را بافشار ریختن
flush
چهره گلگون کردن
flush
بهیجان امدن
flush
بطورناگهانی غضبناک شدن
flush
تراز
flush
لبریز
flush
همسطح
flush
و آماده برای کار جدید یا پس از قط ع یک کار
flush
فراوانی
flush
باخر
flush
فایل یا بخشی از حافظه
flush
جریان
flush
شستن با جریان سریع جاری شدن سرخ شدن رویانیدن
flush
پرواز ناگهانی پرنده ازمخفیگاه
flush
هم سطح یا در یک امتداد
flush
همتراز
flush
پاک کردن هر دادهای در بافر
flush
قرمز کردن
flush with
هم سطح با
flush
آجر همتراز
flush
سنگ همتراز
flush
سرخ شدن
make flush
شستن با جریان سریع
royal flush
کارتهایدل
straight flush
کارتهایدلاعدادپشتهم
hot flush
سرخومتورم شدنپوست
flush formation
فرم بی بعد
flush decker
پل هوایی یک پارچه
flush-pointing
بندکشی همتراز
flush bushing
رابطهدولوله
flush tank
حوضچه شستشو
flush switch
کلید توی کار
flush formation
زیرگاه همتراز
flush deck
پل سرتاسری
flush bolt
پیچ خزینه روfluorite
flush kerb
لبه همکف لبه پوشیده
flush pipe
لوله ابفشان
flush pipe
لوله ریزش
flush receptacle
پریز توی کار
flush bolt
پیچ خزینه رو
flush shoulder
شانه همسطح
flush shoulder
شانه همکف
flush kerb
جدول همکف
mud flush rotary
حفاری اورانی
flush bead moulding
[تزئینات گچ بری دوتایی]
socket
خانه
socket
سرپیچ
socket
[محل اتصال کابل]
socket
کام
[سقف دهان]
socket
مادگی
socket
بست لوله
socket
محل اتصال برق
socket
[سرپیچ خانه]
socket
جا
socket
[در حدقه یا سرپیچ قرار دادن]
socket
دو راهی لوله
socket
کاسه
socket
گوده حدقه
socket
پریز
socket
بوشن
socket
جای شمع
socket
کاسه چشم
socket
پریز برق
socket
گوده
socket
کاسه بندگاه
socket
موف
socket
حفره
socket
[وسیله با سوراخ هایی که ورودی در آن نصب میشود]
socket
مفصل
socket
پایه
socket
سوکت
socket
[سوراخی که سوزن یا ورودی وارد میشود تا اتصال الکتریکی برقرار کند]
network socket
پریز شبکه
[کامپیوتر]
network socket
سوکت شبکه
[کامپیوتر]
The socket is broken.
پریز برق شکسته است.
timer socket
[پریز زمان سنج]
three-pin socket
[سرپیچ سه سر]
socket bayonet
سرنیزه حفره دار
earth socket
پریز زمین
drill socket
[مخروطی سه نظام مته]
socket box
جعبه پریز
angle socket
سرپیچ عمودی
bell socket
تبدیلی
bulb socket
سرپیچ لامپ
utensil socket
[پریز دستگاه برقی]
probe socket
[سوکت پروب]
[الکرونیک و کامپیوتر]
power socket
پریز برق
socket coupler
پریز اتصال
plug socket
پریز
eye socket
[خانه چشم]
plug and socket
دوشاخه و پریز
eye socket
کاسه چشم
lamp socket
سرپیچ
input socket
ساکت ورودی
horn socket
[وسیله ای که از آن برای صید ماهی استفاده می شود]
fuse socket
پایه فیوز
fuse socket
سوکت فیوز
socket pipe
لوله مفصلی
wafer socket
[پریز صفحه ای]
wall socket
پریز دیواری
charging socket
حفره جا شارژر
wall socket
پریز روی دیوار
spade socket
[سوکت بیلی شکل]
socket putty
[بطانه دو راهی لوله]
connecting socket
[دوشاخه متصل کننده]
external socket
پریز بیرونی
zero insertion force socket
[قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
keyless lamp socket
[سرپیچ بی کلید]
ball and socket joint
[مفصل ماشینی که گلوله دارد و در داخل حفره قرار میگیرد]
numeric coprossor socket
[پریز کمک پردازنده عددی]
spigot and socket joint
اتصال مفصلی
ball and socket joint
مفصل ساچمه ای
point
[wall socket]
[British]
پریز روی دیوار
point
[wall socket]
[British]
پریز دیواری
point
[wall socket]
[British]
پریز
[الکترونیک یا مهندسی برق]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com